آرزوی جناب مهندس در سال ۱۴۰۰، بین المللی شدن کنگره است و اینکه در سایر کشورها بتوانیم یک شعبه برپا کنیم. در دنیا حدود ۳۰۰ میلیون نفر از اعتیاد رنج میبرند. مناسبتها در کنگره بیدلیل نیستند و در پشت هرکدام یک دلیل خاصی وجود دارد. اگر ما اینها را حذف کنیم، در کار کنگره خلل وارد میشود. انسان همیشه به یادآوری مطالب نیازمند است.
عصیان، نسیان و وسوسه سه ضلع مثلث تاریکی هستند. این مناسبتها باعث میشود، انسان دچار نسیان نشود. هر انسان به یک دلیل در این جهان هستی زندگی میکند؛ پس ما زمانی که هستیم، برای یک نقشی وجود داریم و باید آن را پیدا کرده و ایفا کنیم و آن نقش باید رویت شود. یکی از ابزارهای نیروهای بازدارنده این است که انسانها دیده نشوند و طوری با هم برخورد کنند که انگار نامرئی هستند. دیده و رویت شدن، یکی از بخشهای مهم زندگی است. زمانی که انسان به درجه پختگی و آگاهی میرسد، یکی از خصلتهایی که پیدا میکند، این است که همه را خوب میبیند.
یک استاد خوب، شاگردان خود را خوب میبیند؛ حتی پتانسیلها و انرژیهای آنها را نیز خوب میبیند و از این طریق به آنها کمک میکند و در نهایت توانی که در وجود آن شاگرد است، آزاد میشود. آقای مهندس کاری میکنند که بالاترین استعداد و پتانسیلی که در درون مسافران است، کشف و آزاد شود.
ما هرکاری که انجام میدهیم آخر به آموزش و آموختن بر میگردد. شرط اصلی دیدن همدیگر و آزاد کردن آن ویژگیها این است که یکدیگر را دوست داشته باشیم. اگر دوست را در وجود خود پرورش دهیم میتوانیم خوبی دیگران را ببینیم که این دو فایده دارد؛ اول اینکه خوبی دیگران به ما منتقل میشود و مرام، از خود گذشتگی آن خوبی به من میرسد.
رفتار انسانها با ما، تابع رفتار ما با آنهاست. مشکل اصلی انسانها از آن جایی شروع میشود که به واسطهی کارهای خوبی که انجام میدهند، فکر میکنند که آدم خوبی هستند و میگویند: این اجازه را به خودم میدهم و مرکز عالم می شوم. هرکس بر طبق اصول من رفتار کرد، آدم خوبی است و در غیر این صورت آدم بد میشود. ما باید دائما خود را چک کنیم تا بتوانیم از این فضا عبور کنیم.
انسان برای پخته شدن از دو مرحله عبور میکند؛ مرحله اول که مدام در رنج و سختی است، تلاش میکند و از خداوند می خواهد از آن عبور کند و مرحله دوم سلامتی، اعتبار و احترامی است که کسب میکند.
آنجا نقطهای است که دوباره این آزمون شروع میشود. سفر دوم، دقیقا آن نقطهای است که من فکر میکنم آدم خوبی هستم. کجا متوجه میشوم که جهان بینی را خوب فرا گرفتهام؟ اگر من به نقطهای رسیدم که احساس میکنم از موفقیت و پیشرفت انسانها خوشحال میشوم، آنجاست که جهانبینی را خوب فرا گرفتهام.
بنیان یعنی بذر، کنگره مانند چیزیاست که از داخل آن درخت شکل گرفته است و بیرون آمده است؛ یعنی ریشه و اصل. آقای مهندس چون در آن اتفاق و مرحلهای که ما بهعنوان« فرضیهی X» و« متد DST» میشناسیم، خود را از نو ساختند و روی خود آنها را آزمایش کردند؛ دقیقا کسانی که وارد کنگره میشوند باید این مراحل را طی کنند.تمام نمایندگی ها از ریشه اولیه به وجود آمدند و همه باید این مسیر را طی کنند تا به درمان برسند. ریشه، مواد غذایی و املاح را از زمین و اطراف میگیرد و از طریق شاخهها به تمامی قسمتهای درخت منتقل میکند. این ریشه است که غذا و املاح را در اختیار کل درخت قرار میدهد. در کنگره هرکس به اندازهی تلاشی که میکند، به حال خوش میرسد. هر اندازه که خدمت و فعالیت کند و در جهت درست حرکت کند، به حال خوش میرسد.
زمانی که انسانها کنار هم جمع میشوند و یک ساختاری مانند خانواده یا لژیون را به وجود میآورند، برای اینکه این ساختار حفظ شود، باید بخشش و گذشت داشته باشند. بخشش را زمانی میتوانیم کاربردی کنیم که منیت را کنار گذاشته باشیم. اگر ما بتوانیم مسائلی که با اعضای خانواده داریم، حل کنیم و پیوندهای آسیب دیده را بازسازی و احیا کنیم، کار بزرگی انجام دادهایم و من این بخشش و گذشت را در خانوادهام دیدهام و اگر انجام نمی دادیم نابود می شدیم. باید بتوانیم همدیگر را دوست داشته باشیم.
منبع: سی دی بنیان ۹۹
تایپ و ویراستار: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه(لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
50