سلام دوستان اکرم هستم همسفر:
بیستوهفتمین سال تولد بنیان را در رأس به استاد سردار، استاد سیلور و استاد رعد تبریک و تهنیت عرض میکنم و تبریک ویژه به آقای مهندس معمار اصلی این بنای عظیم وخانواده محترمشان. بذر اولیه در تاریخ 76/9/15 کاشته شد، در این تاریخ فقط رهایی آقای مهندس نبود آن روز روزی بود که همه چیز از آنجا انشعاب گرفت به یمن آن روز همیشه آن را ارج مینهیم و جشن و پایکوبی برقرار میکنیم. 15 آذر سالروز احیای نفس است که به دنبال آن نفسها احیا شدند. شما مسیری را گشودید دانشی را کسب کردید که از دل کوه یک جاده هموار و صاف به دل طبیعت باز شد، به لطف قدرت مطلق شما انتخاب شدید که هزاران هزار مرده متحرکی که در سرمای 60 درجه زیر صفر گرفتار شده بودند را زندگی دوباره بخشیدید، چرا؟ چون از گرمای وجودتان به انسانها جان تازه بخشیدید. شما میتوانستید بعد از رهایی به خودتان و زندگیتان و کارخانه از دست رفتهتان بپردازید اما چون بخشنده بودید چیزی را که به دست آوردید را بخشیدید. متد DST را بخشیدید، قدمهایتان را دانسته برداشتید و یک حرکت عظیم را آغاز کردید، حرکتی که همهی دنیا از آن عاجز هستند. در این مسیر چون چشمههای جوشان با تلاش و پشتکار جوشیدید و خروشیدید مثل رودهای خروشان که آن علم راستین خود را در اختیار انسانهای دردمند نهادید، ما را به صبر و محبت دعوت کردید و از ما انسانهایی راستین به عمل آوردید. درود خداوند بر شما باد. هدف شما والا بود و جان انسانها برایتان مهم؛ همه افراد برای شما یکی بود، نه دین، نه مذهبشان، نه قومیتشان ونه رنگ پوستشان همه برای شما یکی بود. شما گامهای بزرگتان را با قدمهای کوچک برداشتید و دست از تلاش و کوشش بر نداشتید، دانشهای زیادی کسب کردید، سختیهای زیادی را متحمل شدید و در تلاطم طوفانها و سیلابها خم به ابرو نیاوردید و امیدوارانه کوشیدید. روشی که شما برای بیماریهای لاعلاج کشف کردید بیشک معجزهای است که فقط در اندیشه حکیمی بزرگ و وارستهای چون شما میگنجد. اکنون که این را مینویسم 12سال است که رها شدهام، قلمم نمینویسد چون نمیدانم کدامین خوبیهایتان را بنویسد که چه زیبا خطوط زندگیام را تغییر دادید و زندگیم را دگرگون کردید؛ به قلمم میگویم بنویسد که این شما بودید که جان تازهای به دنیای تاریکم دادید و قامتم را راست کردید و تکانهای شدید برای دل درد کشیدهام.
فراموش نمیکنم از کجا به کجا رسیدهام، دردی که داشتم همیشه مشقت بار بود از آن رهایم کردید و تمامی اشکهایم را پاک کردید و با تفکرتان هوشیارم کردید تا در برابر مشکلات بایستم، یادم دادید برای رسیدن به قله باید رنج ارتفاع را بر جان بخرم. شما ساختید تا من بسازم زندگیام را، شما آمدید تا من از وجودتان زنده شوم و اوج بگیرم تا بتوانم در آسمانها پرواز کنم. شما ایستادید تا من ایستادن را یاد بگیرم، چه بگویم که زبانم قاصر است و هر چقدر تقدیر و تشکر کنم کم است. چگونه سپاس گویم مهربانی و لطفتان را که سرشار از عشق الهی است. صدایتان آرامشی دارد که فقط عاشقان آن را درک میکنند، هر کلامتان دُری گرانبهاست که مثل الماس میماند برای دل دردمندان. دستان پر مهرتان را به پاس قدردانی بوسه میزنم که به دستان یخزده ما گرمی عشق را هدیه کردید. شما از بهشت به زمین پا نهادید تا مرا به بهشت برین هدایت کنید، میدانم که فرستنده خدا هستید، شما را سپاس میگوییم که پدرانه و دلسوزانه دردهای دلمان را شنیدید و مرهمی شدید برای زخمهای وجودمان. شما را سپاس میگوییم که با قلبی سرشار از محبت با قلبهایمان همدل شدید تا بتوانیم درک درستی از هستی و خودمان داشته باشیم، شما مفهوم عشق و محبت بلاعوض را به من آموختید، به وسعت قلب مهربانتان دوستتان دارم، به اندازه تمام دانههای باران دوستت دارم و همیشه بهترین دعاهایم را بدرقه راهتان میکنم، دعا میکنم آنچه را که من از جبرانش عاجز هستم و در ظرف زمان و مکان نمیگنجد قدرت مطلق برایتان جبران کند.
نویسنده، تایپ و تنظیم: دبیر سایت همسفر اکرم
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
93