English Version
This Site Is Available In English

روزهای خوب را باید ساخت

روزهای خوب را باید ساخت

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بهترین مسیر را سر راه زندگی من قرارداد.‌ هر روز که می‌گذرد بیشتر با کنگره آشنا می‌شوم و از این مکان آموزش می‌گیرم. سعی می‌کنم این آموزش‌ها را در زندگی خود کاربردی و برای بالا بردن نقطه تحمل و فکر کردن به کارهایم استفاده کنم.

قبل از اینکه وارد کنگره شویم خیلی تلاش کردم که مسافر خود را به کمپ ببرم؛ ولی او راضی به این کار نشد. وقتی با او آشنا شدم متادون مصرف می‌کرد؛ از او پرسیدم چرا متادون مصرف می‌کنی؟ در جواب گفت: من تریاک مصرف می‌کردم و وقتی مادرم متوجه مصرف من شد، من را به کلینیک برد؛ آن‌جا به من متادون دادند و هر هفته برای گرفتن قرص متادون به کلینیک می‌رفتم. مادرم خیال می‌کرد با خوردن این قرص‌ها حالم خوب می‌شود؛ چند سالی متادون مصرف کردم با تعداد کم شروع شد تا وقتی که به خود آمدم، دیدم در طی روز بالای ده عدد قرص مصرف می‌کنم.

مسافر من مرد بسیار خوبی است و زندگی خود را دوست دارد؛ ولی وقتی که متادون مصرف می‌کرد حال او اصلاً خوب نبود؛ طوری که من دوست نداشتم هیچ‌وقت همراه من باشد. هر کجا که می‌رفتم سعی می‌کردم تنها بروم و این کار۱ حال خود من را هم خراب می‌کرد. او هم از این موضوع بسیار ناراحت بود دوست داشت که ما هم مثل بقیه باشیم با هم در جمع‌ دوستان و آشنایان حاضر شویم. چند بار هم با روش‌های خود، خواست که ترک کند؛ ولی بعد از چند روز طاقت نمی‌آورد و هر بار بیشتر از قبل مصرف می‌کرد.

دو سال بعد از ازدواج‌ فهمیدم که سرطان دارم و باید درمان شوم در آن زمان پسرم یک‌سال‌و‌نیم بیشتر نداشت. مسافرم تمام وقت و سرمایه‌ خود را برای درمان من گذاشت. جلسه‌های آخر شیمی‌درمانی دیگر طاقت من تمام شده بود، راضی به ادامه درمان نبودم؛ ولی مسافرم با اصرار و التماس من را به بیمارستان می‌برد؛ الان که خدا را شکر بهبود پیدا کرده‌ام این را مدیون مسافرم هستم. با خود عهد بسته‌ام که به مسافرم کمک کنم و همیشه کنار او باشم تا به رهایی و حال خوش برسد؛ چون مسافرم لایق درمان شدن است.

 خدا را شکر که به کنگره آمدیم و با این مکان مقدس آشنا شدیم. الان شش ماه است که از آمدن ما می‌گذرد؛ ولی مسافرم تازه سفر خود را شروع کرده است، در همین مدت کوتاه که از سفر او می‌گذرد حال او بسیار خوب شده و من این حال خوب مسافرم را مدیون کنگره هستم. من هنوز افتخار دیدن آقای مهندس حسین دژاکام را نداشتم؛ ولی با گوش دادن به سی‌دی‌ها و شنیدن صدای‌ ایشان بسیار انرژی می‌گیرم دوست دارم روزی ایشان را از نزدیک ببینم و از اینکه این حال خوب را به ما هدیه داده‌اند از ایشان تشکر و قدردانی کنم و در آخر هم می‌گویم که روزهای خوب خود به وجود نمی‌آیند باید آنها را ساخت.

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون نهم)

تایپ: رابط خبری همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون نهم)

ویراستاری و ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .