دوازدهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشمر به استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «OT» پنج شنبه 29 آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که قسمت شد بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم. در ابتدا تبریک می گویم و تشکر و قدردانی می کنم از بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس که برای دریافت مجوز مصرف داروی OT زحمات خیلی زیادی کشیدند، دیده بان محترم آقای بابک و کمک دیدبان آقای کاظم که شمال کشور را به عهده دارند و همچنین تمام خدمتگزاران OT مخصوصا شعبه کاشمر که واقعا زحمت می کشند و تشکر از ایجنت و مرزبانی و نگهبان جلسه که این اجازه را به من دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در این مدت بیست و اندی سال که کنگره 60 تاسیس شد خیلی سختی ها کشیده شده و خیلی موانع برطرف شده و به این راحتی نبوده که ما بیاییم این جا بشینیم و نامه دارو را بگیریم.
در ۱۰ سال اول هیچ خبری از شربت OT نبود و مسافران از تریاک به عنوان دارو استفاده می کردند که این خودش مشکلات فراوانی به همراه داشته است. فرد باید مواد را از ساقی تهیه می کرد و همه که سرمایه دار نبودند تا برای ۱۱ یا ۱۲ ماه سفر خود یک جا مواد تهیه کنند به خاطر همین کیفیت مواد در طول سفر بالا یا پایین بود و در نتیجه سفر کردن با سختی توأم بود.
وقتی مسافر در تمام طول سفر OT می خورد که کیفیت آن هیچ فرقی در ابتدا با انتهای سفر ندارد باز می بینیم ناز می کند که این تلخ است و با چی بخورم و... . ولی برای آن هایی که خوراکی سفر می کردند این مشکلات ده برابر بوده و الان به راحتی برگه دارو را از راهنما می گیرید و در کلینیک دارو را دریافت می کنید و در زمانی که راهنما برای شما تعیین کرده به راحتی استفاده می کنید.
جناب مهندس این کار را انجام دادند و سختی های این کار را به جان و دل برای خودشان خریدند تا راه هموار شود و من و شما به راحتی بتوانیم سفر کنیم.
از این سختی ها و دردسرها که یک نفر یا یک مجموعه برای ما می کشند چگونه می خواهید قدردانی کنید آیا به نظر شما فقط با صحبت کردن می شود قدردانی کرد؟
آیا اگر تمام مال وثروتم را بدهم می شود قدردانی کرد؟ من که یک روزی آرزوی مرگ می کردم و با خودم می گفتم فردا صبح از خواب بیدار نشوم یا اگر بیدار شدم دیگرمواد مصرف نکنم. آیا می شود که از خواب بیدار شوم و خمیازه نکشم؟ چون اولین چیزی که بعد از بیدار شدن برای من اتفاق می افتاد به جای این که چشم های من باز شود دهنم باز می شد.
ده دوازده سال عمر و زندگی ام را پای مواد گذاشتم ۱۱صبح شروع به مصرف می کردم و ۱۱شب از پای منقل بلند می شدم. در خانه هم یک دعوا راه می نداختم و می گرفتم میخوابیدم؛ تمام زندگی من همین بود.
من که حاضر بودم تمام زندگی ام را بدهم تا سالم باشم و الان 5سال است که دارم بدون مواد و آن حال خراب زندگی می کنم؛ این حال خوب چقدر ارزش دارد و چگونه می توان قدردانی کرد؟
این که زندگی از این رو به آن رو می شود و تو دوباره به خانواده بر می گردی و در کنار همسفر این جا می نشینی و از حلسه لذت می بری را چگونه می توان قدردانی کرد؟
این جا روی سخنم با سفر اولی ها استد وقتی برای گرفتن دارو به کلینیک می روید شما سفیر و نماینده کنگره ۶۰هستید و شما فرد بیرون از کنگره نیستی با یک اشتباه و با یک خطا کل سسیستم کنگره ۶۰ را زیر سوال می برید.
وقتی کلینیک تشریف می برید حتما با نظم و لباس آراسته باشید و احیانا اگر هر مشکلی دارید آن جا مبصر کلینیک حضور دارد و با جان و دل به حرف های شما گوش می دهد.
به گفته آقای مهندس ۱۳۷۰ نفر در سراسر کشور در قسمت OT خدمت می کنند این خدمت را هر کس برای حال خودش انجام می دهد.
اما سفر دومی ها که این اتفاق قشنگ برای آن ها افتاده و به رهایی رسیدند لطفا برای فالوآپ ۲۱روزه، ۶ماه و یک ساله به کلینیک مراجعه کنند. شما برای حال خودت ده یازده ماه سفر کردی منّت بگذار و سه بار هم به خاطر کنگره برای فالوآپ برو؛ پس حتما دوستان سر ساعت و زمان مقرر شده برای فالوآپ در کلینیک حاضر باشند.
ممنون که سکوت کردید و به صحبت های من توجه نمودید.
عکاس: مسافر جعفر لژیون چهارم راهنما مسافرمجید
تایپ: مسافر احمد لژیون هشتم راهنما مسافر امید
ویراستار: مسافر علی لژیون یکم راهنما مسافر احمد
ارسال خبر: مسافر حمید لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
249