جلسه هفتم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی الوند با استادی راهنما مسافر مهدی ، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه "OT " پنجشنبه ۲9 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
ممنونم از ایجنت و مرزبانها و نگهبان جلسه که اجازه دادند که امروز در این جایگاه درس پس بدهم و خدمت کنم. بازهم آمدیم یاد بگیریم تا به ندانستههایمان اضافه شود، اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی.
اما دستور جلسه اوتی؛ خب به شعبه الوند که میآیم اولازهمه باید یادم باشد تا به اساتید خودم احترام بگذارم و این در گوشهای از ذهنم ماندگار است.
کسانی که از روزی که من وارد کنگره شدم همواره مانند معلم بسیار خوبی در کنار من بودهاند؛ چه روزهایی که در کنگره بودم و چه روزهایی که دور از کنگره بودم همیشه برای من همراه بودند و یک کلید بزرگ به من میدادند، به نام محبت که برای باز کردن خیلی از درها به کمک من آمد.
هر زمان که به دستور جلسه اوتی میرسیم؛ ما بچههای قزوین نام آقا کوروش برایمان تداعی میشود و من اوتی را بانام ایشان میشناسم، باوجود ایشان میشناسم، لطف خدا شامل حال من بود که چند صباحی در کنار ایشان آموزش گرفتم، آنهم توسط فرمانی بود که آقا محمدرضا داد و اجازه خدمت کردن در بخش اوتی و فالو آپ را به من دادند.
مثله همیشه آقای مهندس سری به کتابخانه خودشان میزنند و هر هفته یکی از کتب کنگره60 را باز میکنند. هر دستور جلسه در کنگره60 یک کتاب است و این کتب را ما در طول هفته مطالعه میکنیم. هر فردی با توجه به آن دانایی که کسب کرده، چیزی که کاشته و نگاه داشته میتواند موضوعاتی را برداشت کند. به نظر من هر هفته یک مثلث برای خود میسازیم و در پایان 52 دستور جلسه حول محور ما 52 مثلث شکل میگیرد و گویی در زیر یک هرم دانایی و آگاهی قرار میگیریم. این هرم در تمامی مسائل به من کمک میکند، در هر موضوعی که روبرو میشویم بلافاصله پاسخ آن را پیدا میکنیم، اگر مطالب را بهدرستی موردبررسی قرار بدهیم، اگر واقعاً این کتابها و دستور جلسات را خوب مطالعه کنیم، به فایلهای آموزی گوش بدهیم، تا حد توان فرمانبردار باشیم؛ مثلاً سیدیها را بهتر بنویسم، همین هم برایم کافی است، راضی هستم چون یک روزی اصلانمی دانستم سی دی وجود دارد، نمیدانستم اوتی وجود دارد، اصلانمی دانستم کنگرهای هست و هرچه عقبتر میروم میبینم اصلاً خودم هم وجود نداشتم، ولی الآن به من وجود دادهاند؛ اینها چقدر جای شکر گذاری دارد. تعداد نعمتهایی که دارم اصلاً کم نیست اما ما همیشه در زندگی به دنبال چیزهای عجیبوغریب میگردیم، مثلاً میگوییم در کنگره به ما قراراست چه داده بشود؟ دنبال چیز دیگری هستیم و اصلاً حواسمان نیست که چه به دست آوردهایم، همینالان چه هستیم. هیچکدام از مدارک تحصیلی به درد من نخورد؛ همه آن مدارک پایپ را به دست من داد، شیشه مصرف میکردم و سره جلسه امتحان اشتباهی حضور پیدا میکردم، هیچوقت گذشتهام را یادم نمیرود؛ مدتی که می گذر فکر میکنیم از همان ابتدا به همین شکل بانظم و مرتب بودیم، بدحرف نمیزدیم و خیلی مطالب دیگر.
من وقتی تولد اولین سال رهاییام را گرفتم، همسفرانم باور کردند که درمان شدهام، تا قبل از آن فکر میکردند که مواد جدیدی پیداکردهام.
به قول یک عزیزی افرادی که اجازه حضور در کنگره راداریم اگر بدانیم چه جایگاهی به دست آوردهایم دیگر هیچچیزی از خداوند نمیخواهیم.
این موضوع را کسانی متوجه میشوند که مدتی از کنگره دور باشند؛ من 15ماه از کنگره دور شدم، در وعده 1سیسی بودم که در شرایط خیلی سخت از کنگره رفتم، در آن مدت از شربت اوتی هم استفاده میکردم ولی هیچ تأثیری بر روی من نگذاشت؛ اوتی بهتنهایی قادر به انجام هیچ کاری نیست،
اوپیوم بوده ،هست و خواهد بود آقای مهندس پیدایش نکردند، کشف کردند. در هستی همهچیز موجود است ولی خداوند به دنبال افرادی میگردد تا به آنها مسئولیت بدهد و آقای مهندس به دلیل مطالعات زیاد مسئولیت استفاده درست از اوپیوم را به دست آورند، روش DST را کشف کردند در کنار داروی اوتی قراردادند و این جلسات 3روز در هفته و پلههای 21 روزه در ادامه رقم خورد؛ این موضوعات زمان زیادی برده و خیلی انسانها زحمت کشیدند، یک کاغذ زرد تا به دست یک رهجوی سفر اولی برسد4000نفر زحمت میکشند تا این نامه بهسلامت به دستش برسد و به کلینیک ببرد و از یک پزشک داروی درمانش را تحویل بگیرد و استفاده کند.
اگر من بتوانم به عمق این نامه زرد نگاه کنم و شکر گذار این موضوع باشم حتماً به رهایی میرسم و حامل این پیام مهم میشوم که اعتیاد درمان دارد.
ویراست: مسافر مجید
مرزبان کشیک: مسافر روح الله
- تعداد بازدید از این مطلب :
894