English Version
This Site Is Available In English

دیدن با نگاه کردن فرق می‌کند

دیدن با نگاه کردن فرق می‌کند

دوازدهمین جلسه از دوره پنجاه و پنجم کارگا‎ه‌های آموزشی عمومی صبحگاهی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی راهنمای محترم مسافر محمد‌امین، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «OT» سه شنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۶:۰۰ صبح آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد امین هستم یک مسافر، خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر به من این فرصت را دادند که در جلسات پارک لاله حضور داشته باشم، از نگهبان و دبیر محترمشان تشکر می‌کنم که من را به عنوان استاد این جلسه انتخاب کردند. در رابطه با دستور جلسه OT، ما انسان‌ها گاهی اوقات چیزهای بسیار ارزشمندی داریم اما از کنار آن بسیار ساده عبور می‌کنیم انگار که اصلا ارزشی برای ما ندارد، یکی از آن چیزها همین داروی OT می‌باشد، ما بعد از وارد شدن به کنگره و انتخاب راهنما پس از چند جلسه راهنما نامه زرد رنگ دریافت OT را به ما می‌دهد و می‌گوید با نظم و انضباط در کلینیک برای دریافت دارو حاضر بشوم، خود من در آن زمان در ذهن خودم می‌جنگیدم که من آمدم اینجا برای ترک کردن چرا اینقدر من را اذیت می‌کنند که حتماً باید لباس سفید بپوشم، حتماً باید سر ساعت در کلینیک حاضر باشم، حتماً باید کارت کنگره همراهم باشد، اما هیچ وقت از خود نپرسیدم این نامه زرد رنگ چگونه به دست من رسیده است آیا از اول این روال وجود داشت و هر کس دلش می‌خواست شربت تریاک می‌گرفت مصرف می‌کرد و درمان می‌شد، قطعاً خیر، بلکه انسان‌های بسیار زیادی برای این اتفاق زحمت کشیدند تا این برگه زرد به دست من برسدحتماً از قدیمی‌ترها شنیدیم که در گذشته سفر کردن در کنگره به شکل دیگری انجام می‌شد، باید با همان مواد مصرفی سفر خود را انجام می‌دادند، یعنی باز هم تا چندین ماه با فروشنده مواد و ساقی سر و کار داشتند، از نظر خود من اگر اوتی ساخته نمی‌شد این حال خوش در کنگره وجود نداشت.

وقتی افکار یک شخص در مورد یک موضوع یا یک چیز منفی باشد و آن را قبول نداشته باشد تغییر دادن طرز فکر آن شخص خیلی سخت می‌باشد، من قبل از اینکه وارد کنگره بشوم حدوداً ۱۳ سال پیش اصلاً این موضوع را نمی‌توانستم قبول کنم که با اوتی درمان خواهم شد چون آنتی ایکس مصرفی خودم محرک بود اصلاً نمی‌توانستم به این موضوع ایمان بیاورم که محرک با مورفین درمان بشود و تنها راه ترک کردن را رفتن به کمپ می‌دانستنم، چنین ذهنیت هایی در من وجود داشت که اجازه نمی‌داد من وارد کنگره بشوم اما زمانی آدم به ایمان می‌رسد که به موضوعی شک کند، من به کنگره شک داشتم، به خدای بالا سرم شک داشتم، به پدر و مادر خود شک داشتم و در پی همین شک ایمان قوی در من ایجاد شد خدایی که یک روز آن را قبول نداشتم و علاقه‌ای هم به آن نداشتم یک روزی مجوز ورود من را به کنگره امضا کرد، پدر و مادری که فکر می‌کردم دشمن من هستند و همیشه به آنها شک داشتم الان به اسمشان قسم می‌خورم، یکی از چیزهایی که خیلی به آن شک داشتم  روش DST و درمان شدن در کنگره بود، می‌گفتم اینجا به درد من نمی‌خورد چون مصرف من محرک بوده باور نداشتم که درمان برای من صورت بگیرد اما همان شک و تردید امروز باعث شده که هر کس با هر نوع مواد مصرفی از من راهنمایی بخواهد من فقط کنگره را ه او پیشنهاد می‌کنم همانطور که عشق پدر و مادر خود را با هیچ چیز و هیچکس عوض نمی‌کنم همانطور که لطف و رحمت خداوند را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم یک روزی من به تمام این‌ها شک داشتم اما همان شک باعث به وجود آمدن چنین ایمانی در من شد.

پس قدر تمام نعمت‌هایی را که داریم باید بدانیم اگر ساعت ۶ صبح و در این سرما در پارک لاله نشسته‌ایم اما قدر آن را نمی‌دانیم و در حال نق زدن هستیم جزو همان چیزهای با ارزشی است که آنها را نمی‌بینیم و از کنارشان ساده می‌گذریم، اگر امروز اینجا نشسته‌اید چیزی را دارین که آن را نمی‌بینید اگر از اینکه راهنما مجبورتان کرده ۶ صبح در پارک لاله حاضر باشید ناراحت هستین نعمتی را دارید که باید قدر آن را بدانید من در پارک لاله معجزه را دیده‌ام، پس به این نتیجه می‌رسیم که دیدن با نگاه کردن فرق می‌کند گوش کردن با شنیدن فرق می‌کند و ما باید قدر داروی OT و تمام نعمت هایی که داریم مثل همین پارک لاله، سحرخیزی، غذا خوردن، خوابیدن و... را بدانیم.

در آخر به ما می‌گویند که OT داروی معجزه‌گر است ولی برای معجزه کردن OT چند قانون وجود دارد؛ OT  اگر به صورت منظم و طبق همان مقدار که راهنما دستور داده و سر ساعت تعیین شده مصرف بشود یک داروی معجزه‌گر است، در غیر این صورت همان شربت تریاک می‌باشد، بعضی از رفتارهایمان چه در کنگره چه در بیرون مثل نفت ریختن پای درخت می‌ماند درسته همان لحظه درخت خشک نمی‌شود اما بالاخره خشک خواهد شد اگر فکر می‌کنیم که شربتمان را نیم سی سی بیشتر بخوریم یا حتی یک دهم بیشتر مصرف کنیم اتفاقی نمی‌افتد شاید در آن لحظه اتفاقی نیفتد اما بعد از گذشت یک یا دو ماه جذبتان به کنگره از بین می‌رود و دیگر نمی‌توانید در کنگره به شکل مرتب حضور پیدا کنی این همان نفتی است که پای درخت ریخته‌ای، از اینکه به صحبت‌های من گوش کردین از تمام شما سپاسگزارم.

تهیه، تنظیم و انتشار: مسافر محمدجواد
مرزبان کشیک: مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .