English Version
This Site Is Available In English

شوق خدمت باعث شد ماندگار شوم

شوق خدمت باعث شد ماندگار شوم

دیده‌بانان ستون‌های کنگره هستند که بنای کنگره بر شانه‌های آن‌ها استوار خواهد بود؛ بنابراین همه ما به آن‌ها احترام می‌گذاریم. «بنیان کنگره 60»

در خدمت دیده‌بان محترم مسافر رضا در نمایندگی قائم‌شهر هستیم. در ادامه گفتگویی صمیمانه با ایشان داشتیم که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم.

هفت ماه و بیست روز به راهنمایی مسافر مجید سفر کردند. الآن هم به مدت بیست‌وسه سال و چند ماه و چند روز است که آزاد و رها هستند. روزی در اتوبوس بودند و به کلاس می‌رفتند که دیدند روی یک‌پارچه‌ای نوشته جمعیت آفتاب، درمان رایگان اعتیاد،  دو یا سه ماه طول کشید که به این مکان بیایند و بعد درمانشان را شروع کردند. ایشان در ادامه بیان کردند: خوشحالند که در این نمایندگی در خدمت همسفران خدمتگزار پر انرژی و نمایندگی با حس، با شوق و پر هیجان هستند. 

چه چیزی باعث شد که شما بعد از درمان و رهایی همچنان در کنگره بمانید و خدمت کنید؟

اگر بخواهم بگویم چه چیزی باعث شده که ماندگار شوم دلیلی پیدا نمی‌کنم. فقط شاید شوق خدمت، شاید شوق نوشتارها، شاید نوشتن سی‌دی‌ها باعث شد. انسان یک سری مطالب را در وادی‌ها مطالعه می‌کند و این وادی‌ها حتماً یک سری حقیقت‌ها هستند شاید آن درک نکنیم؛ ولی در دل من یک ندایی می‌گفت و آن این بود: این راه درست است. شوق پیدا کردن این‌که آن مطالب درست است و باعث ماندگاری من شد و تبادلی شد که انسان بتواند وادی‌ها یا نوشتارها را بیشتر مطالعه کند و متوجه آن می‌شود که باید خودش را پیدا کند. فکر کنم دلیل مهمش این باشد و مطالب ارزشمندی  که  گفته شد شما بیرون از کنگره پیدا نمی‌کنید. راجع به آن‌ها کتاب و مطالب زیادی نوشته‌اند؛ اما کاربردی نیست؛ ولی این‌که اینجا یک مکانی برای تمرین‌ کردن است، برای این‌که انسان‌ها به همدیگر کمک کنند تا خودشان را پیدا کنند. شما به من کمک می‌کنید و من به شما و شما به دیگری. این یک‌چرخه است با این بده‌بستان‌ها انسان توانمندتر می‌شود و کسانی که این تبادل را داشته باشند؛ مانند خود شماها و مانند بچه‌های دیگر، مسافرها و همسفران باعث می‌شود که در کنگره ماندگارتر شود.

دیده‌بانان چگونه انتخاب می‌شوند؟

دیده‌بانان بر اساس خدمت و بر اساس عملکردی است که در دوره مرزبانی، راهنمایی و ایجنتی  فرایندی که در این‌ها اتفاق می‌افتد و عملکرد آن و بازدهی آن که یک کاری را انجام می‌دهند و چگونه انجام می‌دهند، این تبادل چندین ماه و بعضی وقت‌ها هم چندین سال طول می‌کشد که آقای مهندس بخواهند یک رهجویی را بررسی کنند و ببینند مناسب این جایگاه است و یک خدمتی را آقای مهندس بسپارند به یک‌ دیده‌بانی.

چند سال از خدمت شما در کنار آقای مهندس  در سیستم  کنگره می‌گذرد؟

فکر می‌کنم بیست و یک یا بیست و دو سال است که در جایگاه دیده‌بانی خدمت می‌کنم.

شما به‌عنوان دیده‌بان راهنمایان، چه نظر یا پیشنهادی برای راهنمایان نمایندگی‌های کنگره 60 دارید؟

من خودم سعی می‌کنم همیشه این‌گونه باشم. مثلاً امروز که به این نمایندگی آمدم علی‌رغم این‌که که یک تجربه‌ای را به تجربه‌های دوستان اضافه می‌کنم، در این نمایندگی چیزهای جدیدتری را هم می‌توانم آموزش بگیرم. این نمایندگی چیزی را می‌تواند به من یاد بدهد که آن را ندارم و بتوانم روی آن نقطه کار کنم.

به نظر شما یک راهنمای خوب باید چه ویژگی‌های داشته باشد که یک رهجو بتواند در آن لژیون احساس آرامش کند؟

یکی نظم و انضباط است که همه اینها را در حرمت‌ها داریم؛ چون تا زمانی که در حرمت باشیم و موازی با حرمت‌ها حرکت کنیم و احترام بگذاریم به قوانین و مقررات، من وقتی شال می‌گیرم؛ باید سر ساعت پنج این جا باشم. مرزبان یا کسی به من چیزی نمی‌گوید؛ چون دارم قانون را رعایت می‌کنم؛ اما وقتی ساعت ۱۸:۳۰ سر لژیون می‌رسم به من تذکر می‌دهند و امکان دارد دلیل قانع‌کننده برای تأخیرم داشته باشم؛ ولی می‌دانم که باید ساعت ۱۷:۰۰ این جا باشم و وقتی مرزبان به من تذکر می‌دهد و من ظرفیت این برخورد را ندارم آرامشم به هم می‌ریزد و حالم بد می‌‌شود، مخصوصاً اگر مرزبان رهجوی من باشد یا آن مرزبان هم لژیونی خودم بوده باشد. توقع این برخورد یا تذکر را ندارم؛ ولی او قانون را اجرا می‌کند. ما اگر قانون یا قوانین را بشناسیم فکر می‌کنم به من در رسیدن به آرامش کمک می‌کند. شکر خدا الآن رهجوها جایگاه را بهتر می‌شناسند و بهتر عمل می‌کنند.

علت این‌که آقای مهندس شما را به‌عنوان دیده‌بان راهنمایان انتخاب کردند چه بود؟

صددرصد آقای مهندس برای این کار یک معیارهایی را دارند؛ ولی این که من بگویم ایشان چه معیارهایی را داشتند که این انتخاب را انجام دادند این را نمی‌دانم و امیدوارم در جایگاهی باشم که بتوانم این خدمت را به‌درستی انجام دهم و بتوانم تجربه خوبی را کسب کنم، برای رهجوهایی که در کنگره‌ هستند و در کنار همدیگر هستیم، این مسئولیت و وظیفه را به‌خوبی انجام دهیم و به نحو احسنت باشد و میوه مناسبی برای کنگره باشد.

نظر شما نسبت به نمایندگی قائم‌شهر چیست؟

نمایندگی قائم‌شهر یک نمایندگی پر از حس است. نمایندگی بسیار خوبی است. امروز قسمت شد که بعد از چندین سال به نمایندگی قائم‌شهر بیایم. چندین سال قبل به پارک آمده بودم لژیون تازه داشت راه می‌افتاد و این که بعدش به این شد. به این نمایندگی آمدم و یکی از دوستان قدیمی خودم را دیدم که این جا حضور داشت، خیلی خوشحال شدم. به‌غیراز او، یکی از همکارهای خودم را دیدم که شاید در بیست و چند سال قبل که من هنوز مواد را قطع نکرده بودم و هنوز مصرف‌کننده بودم. خود شما هم در جلسه بودید که یک‌دفعه دیدمشان و خیلی خوشحال شدم. قسمت است دیگر امیدوارم حال دلتان همیشه خوب باشد و خدمتگزاران خیلی خوبی باشید و برای رسیدن به اهدافمان و تفکرمان این فرصت را خداوند به ما داده بتوانیم به نحو احسنت از آن استفاده کنیم.

صحبت پایانی:

حرف آخر همیشه یک شروع جدید است. امیدوارم که شروع خوبی را هر روز تجربه کنید و هر جلسه‌ای که به کنگره می‌آیید، فکر این‌که من قدیمی شده‌ام، من راهنما شده‌ام، من دیده‌بان شده‌ام و ... فکر یک تازه‌وارد را همیشه داشته باشید و همیشه برای به‌دست‌ آوردن و با خود بگویید: هیچ‌چیزی را نمی‌دانم، من احتیاج به این شوق دارم، الآن این جا آمده‌ام چه چیزی را یاد بگیرم؟ الآن احتیاج به این شوق و اشتیاق دارم. شوق و اشتیاق که باشد هیچ‌وقت انسان از کسی ناراحت نمی‌شود. خیلی چیزها را خیلی راحت نادیده می‌گیرد؛ چون اشتیاق و شوق باید به نتیجه برسد. امیدوارم خودم یاد بگیرم که شوق و اشتیاق را در درون خودم داشته باشم.

طراح سؤال و مصاحبه: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر سارا مرزبان خبری
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .