هشتمین جلسه از دوره هشتاد و ششم از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی راهنمای محترم مسافرامین و نگهبانی مسافر شعبان و دبیری مسافر داود با دستور جلسه «OT» در روز شنبه 24 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۳۰: ۱۶ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما دوستان عزیز هستم. دستور جلسه این هفته اوتی میباشد. من بهواسطه دوستی و همکاری با آقا سجاد امروز در این جایگاه خدمت میکنم. البته راهنمای آقا سجاد آقا محمد عاشورخانی هستند که امروز در اینجا تشریف دارند. باعث افتخار است برای من که امروز در اینجا و در این جایگاه حضورداشته باشم. جا دارد این هفته را به تمام خدمتگزاران و زحمتکشان اوتی در سراسر کشور تبریک بگویم. درروش دی اس تی که آقای مهندس دژاکام کشف نمودند مبنای آن بر شربت تریاک است در این شربت مواد مناسب و کاملی موجود است و با استفاده از آن متوجه شدند که کاملترین دارو برای درمان اعتیاد است.
استفاده از این دارو خیلی مشقات زیادی داشت، چون اسم تریاک و انگ مواد مخدر روی آن بود. در اوایل، استفاده از تریاک برای درمان اعتیاد موضوع اندازهگیری و خلوص آن یکسان نبود، بعدازآن آقای مهندس روی شربت تریاک کار میکردند یا همان اپیوم تینچر و پس از مدتها تلاش و کوشش توانستند مراجع قانونی را متقاعد کنند که این دارو برای درمان اعتیاد مناسب است و بهصورت شربت آن را وارد چرخه دارویی کشور کردند و در این رابطه خیلی تلاشهای زیادی انجام شد.
در اوایل یک پایلوت ۱۰۰ نفره بعد هزارنفری هر نفری که میخواست دارو را استفاده کند از هر جای کشور باید به تهران مراجعه میکرد و اگر در آن آزمونه انتخابشده بود باید میرفت مرکز ملی مطالعات اعتیاد و شربت را میگرفت. در مرحله اول ۴ کلینیک در شمال شرق غرب و جنوب تهران تأسیس شد و من خدا را شکر میکنم که در مرحله دوم به شربت اوتی دسترسی پیدا کردم. من چهار پنج ماه با تریاک سفر میکردم که سختیهای زیادی متحمل شدم تا این قضیه گسترش پیدا کرد و جناب مهندس و بچههای کنگره پای این قضیه ایستادند. نزدیک به هزار و سیصد نفر بهصورت اداری در اوتی به شکل یک سازمان در سراسر کشور خدمت میکنند تا این امانت به دست کسانی که میخواهند درمان شوند برسد. امیدوارم که همه ما سپاسگزار و قدردان باشیم. این هفته برای این است که این شناسنامه را من همیشه مرور کنم صحبت زیاد است و وقت کم، میتوانیم در سایت در این رابطه اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بدانیم که این دارو چطور وارد چرخه دارویی کشور شده نهفقط برای درمان اعتیاد بلکه برای درمان بیماریهای دیگر از آن استفاده میشود. هزینههای مادی و معنوی و جانی و انگار خون پای آن ریخته شده تا بالاخره به ثمر رسیده است.
قسمت دوم دستور جلسه تولد آقا سجاد عزیز است، من و آقا سجاد مدتزمان زیادی نیست که باهم آشنا شدیم. یک سال و نیم پیش وقتی وارد شعبه شادآباد شدم لژیون سردار بود و اولین بار من ایشان را آنجا دیدم و چهره جذابی برایم داشت. در زمان مشارکتها ایشان مشارکت کردند و گفتند چه کسی میگوید دنوری خوب است من دنور شدم و هرچه داشتم از دست دادم و خلاصه مخالفت میکرد. من پیش خودم گفتم از آن آدمهاست که هرجی میگویی مخالفت میکند. ولی ایشان از اولین نفرهایی بود که پهلوان شدند. من چیزی که در مورد آقا سجاد متوجه شدم و آن را دوست دارم این است، تمام چیزهایی که میخواهد انجام دهد باید دلیلش را پیدا کند و پرسش میکند که چرا من باید این کار را انجام دهم. البته خوب است که آدم دنبال راه باشد و به مسیرش ایمان داشته باشد و راهنما و معلم داشته باشد. چرا روش دیاستی؟ چرا شربت اوتی؟ چرا ده ماه؟ و خیلی چراهای دیگر، واقعیت این است که انسان دلیل کارهایی که انجام میدهد را بداند وقتی دلیل آن را بداند با استواری بیشتری ادامه میدهد. خیلی وقتها آدمهایی که بهظاهر آدمهای منتقد و سختی هستند آدمهای استوارتری هستند. و آقا سجاد یکی از این افراد است. ایشان خیلی لژیون موفقی دارد و فرمانده خوبی است امیدوارم در ادامه موفق باشد. به همسفر ایشان تبریک میگویم همینطور به راهنمای همسفر ایشان تبریک میگویم به راهنمای ایشان آقا محمد خیلی تبریک میگویم. چیزی که در کنگره با حرکت برای آدم باقی میماند بهعنوان راهنما اثری است که از خود باقی میگذارد، یعنی رهجوهایی که در لژیون رها میشوند و به راهنمایی میرسند. خوش به حال آقا محمد عاشوری که توانسته است همچنین نیرو و اثر خوبی از خودشان باقی بگذارند. امیدوارم همه ما که در این مسیر هستیم در عین سپاسگزاری و محبت، خیلی خوش بگذرد و این حال خوشی که به خاطر کشف و دانش آقای مهندس و خانواده ایشان است بهخوبی در زندگیهایمان جاری کنیم و آن را منتقل کنیم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر، از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از راهنمای خودم آقای محمد عاشور خانی از راهنمای همسفرم خیلی ممنونم. از همسفرم خیلی تشکر میکنم از آقا امین عزیز دوست عزیزم خیلی ممنونم که قبول زحمت کردند و امروز در کنار ما بود. از لژیون هشتم از همه شما عزیزان با مشارکتهایتان که خیلی دلنشین بود و در آخر از خودم تشکر میکنم که در این مدت طاقت آوردم و در کنگره خدمتگزار ماندم. هفته اوتی رو به همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ تبریک میگویم. نمیخواهم از گذشته و حماقتهایی که کردم صحبت کنم، چون گذشته هرچه که بوده گذشته است و ما در کنگره یاد گرفتیم که به این قضیه پشت کنیم.داشتم به این قضیه فکر میکردم که چه چیزی بگویم که به درد یک سفر اولی که تازه این راه را شروع کرده است،به خود نگاه میکردم که ببینم کسانی که بیرون از کنگره هستند وزندگی میکنند یا من که در کنگره هستم وزندگی میکنم، خودمان را نگاه کردم و دیدم ما هم زندگی میکنیم و هم استراحت میکنیم.
وقتیکه راهنما میشویم در تاروپود کنگره غرق میشوی.اگر زندگیمان را بخواهیم مثال بزنیم مانند یک بازی ورزشی میماند مثل یک بازی فوتبال است ، نه اول دارد و نهدوم، وقتی در بازی فوتبال وارد زمین میشویم باهم دیگر بازی میکنیم و گل میخوریم میگوییم جبرانش میکنیم و یکوقت میبینیم چند تا گل میخوریم. دیگر ازاینجا به بعد بازی را رها میکنیم و تمرکزمان به هم میخورد و به هم دیگر میگوییم که تقصیر تو بوده که گل خوردیم. اون میگه نه تو اشتباه پاس دادی که من اشتباه کردم و گل خوردیم.میروند داخل رختکن و میآیند و نیمه دوم دوباره با همین تفکر چند گل دیگر میخورند و بازنده از زمین بیرون میآیند.همین روند زندگی ادامه پیدا میکند و در جدول به ردههای پایین سقوط میکند و بعضی تیمها منحل میشوند.آدمهایی که وارد کنگره هم میشوند فکر میکنم همینطوری هستند، کسانی که نتیجه نمیگیرند یکی از علتهایش همین است. یک سری تیمها وارد زمین میشوند ۵-۶ گل هم میخورند و در نیمه دوم علاوه بر اینکه آن گلهای خورده را جبران میکنند و چند تا بیشتر هم میزنند و بازی را میبرند و بهمرورزمان در جدول زندگی پلهپله بالا میروند و قهرمان میشوند. داشتم فکر میکردم چه اتفاقی افتاده است. اینها هم تیم بودند و آنها هم تیم بودند،فکر کنم هرچه بود بین دونیمه بود. چه اتفاقی افتاد که تیم برگشت. داستان زندگی ما در کنگره ۶۰ هم همین است نیمه اول زندگی را بازی کردهایم و وارد کنگره شدهایم کسانی که نتیجه گرفتند در سفر اول وسط دونیمه هستند ، همان نیمه مربیان در رختکن کسی تقصیر را گردن کسی نمیاندازد و همه گوشبهفرمان مربی هستند. سرمربی تاکتیکها و نقاط ضعف را گوشزد میکند بازیکنی که خوب گوش میکند، داخل زمین کارش را بهخوبی انجام میدهد.به اعتقاد من سفر اول همان بین دونیمه است و جناب مهندس و استاد امین مربیان ما هستند و راهنمایان کنگره ۶۰ دستیاران مربیها برای هرکدام از ما هستند.اگر درست گوش کنیم و تواناییهایی که داریم به ما گوشزد میکنند اگر قبول کنیم و تمرین کنیم شک نکنید که در نیمه دوم، زندگی بهتری خواهید داشت و در جدول زندگی رشد و پیشرفت میکنید و کنگره ۶۰ این بستر را فراهم کرده،اینجا جایی است برای تمرین و نتیجه گرفتن و هیچوقت هم دیر نیست.یکی از مسافران شعبه چندی پیش نزد من آمد و گفت راهنمای تازه واردین من شما بودید،گفتند شما راهنمای تازه واردین بودید، بعد راهنما شدید و بعد پهلوان و ما دیگر به شما نمیرسیم. یکلحظه چیزی در ذهنم گذشت گفتم اصلاً اینطور نیست،گفت چرا؟گفتم روز اولی که من وارد کنگره شدم وقتی سه جلسه تازه واردینم را با آقای حسن اسدی گذراندم و مرا برای تعیین کلینیک بردند و سفر خودم را شروع کردم و روزگار چرخید و با حسن آقای اسدی باهم راهنما شدیم و باهم لژیون زدیم درصورتیکه ایشان سفرکرده بود و نزدیک شش ماه رهایی داشت، حتی در لژیون مالی هم من از ایشان جلو افتادم.
در جایگاه مالی و پهلوانی هم من از ایشان جلو افتادم این صحبتها و تجربهها را میگویم که تجربهای برای شما باشد اگر بین دونیمه بازی را دقت کنید و فرمانبردار خوبی باشید میتوانید از کسانی که از شما قدیمیتر هستند در مسیر جلو بیافتید و پیشرفت قابلتوجهی داشته باشید و هیچوقت دیر نیست.
پیامی که من امروز دوست داشتم به تمام مسافرهای کنگره ۶۰ بدهم این است که در سفر اول اصلاً جایی برای پیدا کردن مقصر و جنگیدن نیست. در سفر اول فقط به دنبال تکنیکها و فرمانبرداری از راهنمای خود باشید و تجربه من در این مدت برای کسانی که آمدند به کنگره و نتوانستم به نتیجه برسند این بود که فقط و فقط به دنبال مقصر بودند.
به لطف خدا چرخ روزگار چرخیده و ما توانستهایم وارد کنگره بشویم و این زمان بین دونیمه هست و باید با دقت تمام بتوانیم بهترین برداشت را و آموزشها را از دستیاران آقای مهندس یعنی راهنماها دریافت کنیم و لذت ببریم.
بله درست است راهنمای محترم گفتند ما زندگی خوبی داریم راحت به شال راهنمایی رسیدیم و توانستیم شال پهلوانی را دریافت کنیم، هم لژیون تحویل گرفتیم .همسفرم همیشه همراهم بود ولی این را بگویم که سختیهای راه پوستم را کند و به همین راحتی هم نیست که بگوییم سفر اول تمام شد و دیگر مشکلات تمام شد و همهچیز گلوبلبل میشود، خیر اینطور نیست.
یک نکتهای راجع به لژیون سردار بگویم همیشه در لژیون سردار صحبت از دنوری و پهلوانی بود و این سؤال همیشه برای من پیش میآمد که چطور میشود دنور شد؟ چگونه میشود پهلوان شد؟ من پیگیر شدم و پرسوجو کردم و توانستم راهش را پیدا کنم و کسانی که دوست دارند میتوانند پیش من بیایند و من برای آنها راهش را بیان کنم و برایشان آموزش بدهم.
فضای کنگره فضای بسیار خوبی است برای رشد و توسعه ،از همه شما دوستان که در جشن تولد من حضور پیدا کردید خیلی ممنون و سپاسگزارم.
سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر
خدا را شاکرم که شاهد یک تولد دیگر هستم. این تولد زیبا را به آقای مهندس و خانواده بزرگ کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. به استاد جلسه آقای حملهداری و آقای عاشور خانی راهنمای سفر اول آقا سجاد تبریک عرض میکنم. هنگام برگزاری تولدها آدم ناخودآگاه به یاد گریه ها، ندامتها ،تلخیهاوشادیها میافتد.
همیشه در این مسیر گذشت ،فداکاری و از خود گذشتگیوصبوری همسفر هست که باعث میشود،این رهاییها و این تولدها اتفاق بیفتد. به مریم عزیزم خیلی تبریک میگویم بابت صبوری واژ خود گذشتگیهایش باعث شد که چنین روزی رقم بخورد به آقا سجاد هم تبریک میگویم. این دو عزیز بعد از رهاییشان اتفاقهاوموانعی برایشان اتفاق افتاد که توانستند با آموزشهای کنگره از آنهاعبورکرده و پلهپله مسیرهای خدمتی را طی کنند و توانستند به شال نارنجی برسند و به آن درجه از آگاهی و بیداری دست پیدا کنند، که شال پهلوانی را دریافت کنند. یک پیامی در کتاب ۶۰ درجه هست که میگوید تولدها شبیه هم هستند ولی در محتوا باهم فرق میکنند. انجام راه درست و کامل باعث میشود که انسان به انوار الهی نزدیک بشود و انوار الهی چشم دل را میگشاید . این دو عزیز توانستند با انجام راه درست و کامل وارد این مسیر شوند،پنجمین سال رهاییشان را به آنها خیلی تبریک میگویم و امیدوارم لژیون پرباری داشته باشند.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
از گذشته صحبت نمیکنم به خاطر اینکه همه شما این تجربه را داشتهاید اما اگر بخواهم خودم را با ۶ سال پیش که وارد کنگره شدم مقایسه کنم آن موقع بهاجبار مسافرم آمدم ،باحال روحی و جسمی خیلی بدی آمدم والان از ایشان خیلی ممنونم که اجبار کردند من اینجا باشم . گفتم نهایتاً سه چهار جلسه به خاطر مسافرم میآیم والان در حال حاضر ۶ سال گذشته و از این بابت خدا را شاکر هستم. راههای زیادی برای ترک اعتیاد هست اما آنچه حقیقی و حقیقت هست کنگره ۶۰ است.
مهمترین دلیلی که به نظر من در سفر اول میتواند به یک مسافر کمک کند همراه داشتن یک همسفر است که میتواند در مسیر دلگرمی خوبی برای مسافر باشد و میتواند در ادامه باهم همفاز و در آخر باهم هم حس شوند و هرچقدر مسیر سالم و در صراط مستقیم باشد گاهی خستگی و ناامیدی به سراغ انسان میآید و اگر همسفر و مسافر کنار یکدیگر باشند میتوانند در ادامه مسیر نور امیدی برای یکدیگر باشند .
من داشتم به این موضوع فکر میکردم که دو سال پیش تولد سه سال رهایی مسافرم را با شال تازه واردین جشن گرفتیم و امسال چقدر این تولد برای ما متفاوت بود و ما توانستیم تولد ۵ سال رهایی مسافر همراه با شال نارنجی در این جایگاه حضور پیدا کنیم و جشن بگیریم و بابت این موضوع خیلی خیلی شاکر و سپاسگزار خداوند هستم.
زمانی که در کنگره شاید شروع به خدمت کردن میکنید نوع زندگی کردن و آموزش گرفتن هم برای انسان تغییر میکند،نوع دید انسان به زندگی متفاوت میشه،به نظر من خدمت در کنگره برای خدمت به خود انسان است. من آنقدر که برای تولد ۵ سالههای مسافرم شور و شوق و هیجان داشتم برای تولد زمینی خودم اینهمه خوشحال نبودم و اگر بخواهم تولد زمینی خود را با تولد کنگرهای مقایسه کنم در بدو ورود انسان به جهان خاکی اندکی به انسان آموزشهایی داده میشود.یک سری آموزشهای اولیه برای اینکه انسان در زندگی بقا داشته باشد و بتواند آن زندگی را بگذراند.اما در تولد کنگرهای و روز رهایی یک فرصت دوباره زندگی کردن به ما داده میشود،با یک سری اطلاعات و تجربیاتی که در اختیار انسان قرار میدهند که با این اطلاعات بهتر زندگی کنیم و آن را درک کنیم. اگر بخواهم به یک تازهوارد یا همسفر پیام بدهم، میگویم امیدواری بسیار باعث قدمهای محکم میشود و همه ما که اینجا هستیم از دل تاریکی اعتیاد بیرون آمدهایم و باوجود مشکلات در زندگی صبر و امید را خیلی خوب یاد گرفتیم.در انتها تشکر میکنم از جناب مهندس که این بستر را برای ما فراهم نمودند که واقعاً زندگی را درک کنیم.از راهنمای خوبم خانم لیلا عزیز که همراه من بودند و هنوزم در کنار من هستند به من قوت قلب میدهند، تشکرمی کنم. از راهنمای مسافرم آقا محمد خیلی تشکر میکنم واقعاً همراه بودند و در زندگی خیلی به ما کمک کردند.از آقای حملهداری خیلی تشکر میکنم که امروز قبول زحمت فرمودند و در کنار ما بودند.از گروه مرزبانی و ایجنتهای محترم و همه دوستان که همراه ما بودند تشکر و قدردانی میکنم. از مسافرم تشکر میکنم که من را به کنگره ۶۰ دعوت نمود از همه عزیزان که امروز در کنار ما بودند و با مشارکتها به ما انرژی دادند تشکر و قدردانی مینمایم. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک به مدت ۱۰ماه و ۱۰ روز سفر کردم به روش dst با داروی ot با راهنمایی راهنمای خوبم آقای عاشورخانی. ورزش در کنگره شنا و فوتسال مدت رهایی ۵سال ۲۰ روز
آرزوی مسافر:
آرزویم این است که، از همه تان میخواهم یک نیت در دل خود بکنید. از خدا میخوام هر آنچه در دلتون هست در این لحظه و الان هرچه سریع تر برایتان اتفاق بیافتد.
تایپ و ویراست و ارسال: واحد سایت نمایندگی شادآباد
لژیون خدمتگزار: لژیون هشتم
مرزبان کشیک: مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
362