هفتمین جلسه از دوره پنجاهوپنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمايندگی پروين اعتصامی اراک، با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه «وادییازدهموتاثیرآنرویمن» پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر؛
خداوند را شکر میکنم که الان در این جایگاه حضور دارم.از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردند ، از راهنمای خوبم آقا رضا وآقا منصور تشکر میکنم، از آقا محمود تشکر میکنم، امروز لژیون خدمت، لژیون ایشان بود ، و ایشان این فرصت را به من دادند.خدا را شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم و خداوند کنگره را در سر راه من قرار داد. زندگی من در حال نابودی بود و اصلاً فکر نمیکردم که حیات دوباره پیدا کنم.چند وقت پیش به یکی از بچهها میگفتم: ظاهر من را هر کسی ببیند میگوید این شخص اصلاً مصرف کننده مواد مخدر نبوده، در صورتی که تخریب من انقدر زیاد بود که راه خانه خودمان را گم میکردم. یک شب مواد مصرف کرده بودم، وقتی از ماشین پیاده شدم در محل بودم ولی خانه را پیدا نمیکردم. یک تعدادی جوان سر یکی از کوچهها ایستاده بودند با من سلام و علیک کردند، میخواستم از آنها سوال کنم که خانه ما کجاست؟ولی با خودم گفتم که خیلی زشت است ، چون سن و سال آنها خیلی از من کمتر بود. این موضوع را گفتم که یعنی باور نمیکردم روزی از دام اعتیاد خارج شوم. آن زمان خیلی دعا میکردم و آن این بود که خدایا من را از دام اعتیاد نجات بده و همیشه میدانستم که دعای من مستجاب نمیشود. امروز یاد گرفتم که چرا آن موقع دعای من مستجاب نمیشد. برای اینکه در کنگره متوجه شدیم که خداوند در اعتیاد ما دخیل نبوده و خودمان اعتیاد را برای خودمان درست کرده بودیم و راه رهایی را بلد نبودیم. من چندین بار ترک کردم و به علت اینکه راه و مسیر را بلد نبودم موفق نمیشدم.
وقتی که من این وادیها را مطالعه میکنم چیزی را متوجه شده ام که شما هم به خوبی میدانید که این وادیها فقط و صرفاً برای مصرف کنندهها نیست و برای تمام انسانهاست. در متون وادیها وقتی دقت کنیم میبینیم که جناب مهندس از اسم اعتیاد زیاد استفاده نکردهاند. ایشان این وادیها را با هوشمندی نوشتهاند و برای همه انسانها و اقشار جامعه ارائه داده اند. آن چیزی که در وادیها به درد من کنگرهای میخورد این هست که وقتی که میآییم اینجا تا درمان شویم آن چشمهای هستیم که اختلاف سطح پیدا میکند، زمین را میشکافد و به بیرون میریزد.
انگیزهای که من را وادار میکند که تسلیم شوم و بیایم و درمان شوم آن نم آبی هست که از چشمه بیرون میزند و این شروع کار است. وقتی که سفر را شروع میکنم، وقتی که مواد آرامآرام میرود کنار و متوجه میشوم که چه بلایی بر سر خودم آوردهام، آن موقع حسهای من باز میشود و مشکلات زیادی سر راه من سبز میشوند. چیزهایی که زمان مصرف نمیدیدم چون حسی نداشتم که ببینم. این وادی میگوید که باید با مشکلات کنار بیاییم و آنها را به مرور زمان از سر راه برداریم. و کنگره مسیر بسیار خوبی است برای این کار، آنقدر درمان در کنگره ساده و آسان است و آنقدر شرایط در اینجا فراهم است که فکر نمیکنم هیچ جای دنیا اینطور باشد. شخص در حال درمان هم سر کار میرود ، هم چیزی به اسم درد، بیخوابی، ندارد و هم کوچکترین بیاحترامی، کسی در اینجا به یک شخص مصرف کننده نمیکند.بهترین امکانات و شرایط را کنگره به من داده که درمان شوم و فقط دیگر بستگی به خواسته من دارد.در سفر دوم هم موانع و مشکلات وجود دارد که در صور پنهان اتفاق میافتد. دیگر مشکل فیزیکی وجود ندارد ولی آن کینهها، منیتها، قضاوتها، دشمنیها و عصبانیتها که یک سری از آنها همراه با مصرف مواد وارد صور پنهان من شدند و یک سری از آنها هم که هر کسی میتواند داشته باشد. من باید اینها را بشناسم تا بتوانم از آنها عبور کنم. مثل خیلیهای دیگر که صاف و یکدست شدهاند و نزدیک به اقیانوس میشوند و به آرامش رسیدهاند. این مسائل را من باید یادم باشد و بدانم که فقط با دعا کردن مشکل حل نمیشود. هزاران سال هم اگر دعا بخوانم ولی در زندگی تغییر ایجاد نکنم هیچ اتفاقی برای من رقم نمیخورد.
از خداوند میخواهم و آرزو دارم که در کنار شما باشم و از ضد ارزشهای خود بکاهم و آنها را کمرنگ کنم تا بتوانم به آن الگو و معیاری که مد نظر کنگره میباشد برسم.ممنون که به حرفهای من گوش دادید.
تایپ؛ مسافر معین (لژیونیازدهم)
تنظیمخبروویراستاری؛ مسافرمهدی(لژیونپانزدهم)
«مسافرینشعبهپرویناعتصامیاراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
239