جلسه ششم از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما مسافر سعید چنگانیان، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر عبدالرضا با دستور جلسات " وادی یازدهم و تأثیر آن بر روی من و یکمین سالروز رهایی مرزبان مسافر جهانگیر" پنجشنبه 22 آذر 1403 ساعت 16 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر؛ امروز دو تا دستور جلسه داریم، دستور جلسه اول وادی یازدهم و تأثیر آن بر روی من «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند». دستور جلسه دوم یک سال رهایی مرزبان محترم آقا جهانگیر است. وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان است که رود سرسبزی و آبشار در آن است. چیزی که در کنگره ۶۰ اتفاق میافتد تمام آن سرسبزی آبادانی و خوشی را به صورت بهینه داریم که میبینیم و آن را لمس میکنیم برای اینکه چشمه جوشان داشته باشیم چه اتفاقی افتاده است برای آن چشمه طبیعت را آقای مهندس الگو قرار دادند ما با مصرف مواد مخدر و قرار گرفتن در ضد ارزشها چشمه درونی خود را خشک کردهایم یا این چشمه تبدیل به باتلاق شده است، ولی بیشتر خشک شده و آن روزنههایی که در چشمه درونی ما بوده بسته شده است کاری که در کنگره ۶۰ انجام میدهیم میآییم روزنهها را باز میکنیم یکسری نیروها در درون بدن ما است به فرمایش استاد امین این نیروها مسدود یا بسته شدهاند و یک شوک به این سیستم شبه افیونی وارد میکنیم که میتوانیم نیروها را دوباره احیا کنیم خوب اگر ۱۰ وادی قبل را ما عملیاتی نکرده باشیم مسلماً چشمه جوشانی نیستیم بحث OT به میان میآید دستور جلسه هفته آینده است که این اصل برای راهاندازی چشمه ما مهم است. چهار وادی اول تفکر بود که متوجه شدیم که باید دید و تفکر ما مثبت باشد و متمرکز روی درمان خود باشیم که در مدت ۱۰ ماه بتوانیم این چشمه را جوشان کنیم وادی پنجم وادی حرکت به درون بود که یک پلهای دارد به نام برگشت از ضدارزشها و تغییر جایگاه که در وادی یازدهم به آن اشاره شده است از ضد ارزشها برگشت کنیم و بیاییم در مسیر درست، باید هفت تا وادی اول را عملیاتی کنیم تا به یک آرامش ذهنی برسیم وحس تمیز شود. مسلماً عقل فرماندهی را در وادی ششم به دست میگیرید راه درست را از نادرست تشخیص میدهیم وادی هشتم میگوید حرکت کنید، وادی نهم به دستور جلسه وادی یازدهم مرتبط است یعنی بالا بردن نقطه تحمل و ظرفیت، چون میخواهیم چشمهها جوشان شود پس من باید وادی نهم را عملیاتی کرده باشم و ظرف درونیام را بزرگ و بزرگتر کنم که این چشمه جوشان جوشانتر شود، در وادی دهم باید صفات خود را تغییر دهیم، در وادی دهم به جاری بودن انسان اشاره میکند من اگر بخواهم مثل چشمه جوشان باشم باید جاری باشم و در حرکت باشم در وادی یازدهم چشمه جوشان میشود وقتی در سفر قرار میگیریم باید یکسری مشکلات را حل کنیم پس نیازی که من بتوانم مشکلات را حل کنم باید انرژی داشته باشم وقتی که به رود خروشان تبدیل شویم از مشکلات هیچ پروایی نداریم میدانیم اگر در مسیر درست قرار بگیریم و حرکت کنیم مشکلات خیلی راحت حل میشود مشکلات برای همه وجود دارد انسان بدون مشکل وجود ندارد و اگر به رود خروشان تبدیل شویم به هدف خود میرسیم. چیزی که در وادی یازدهم به آن اشاره میشود من باید منابع اطلاعاتی را داشته باشم اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی، کسب انرژی است که با تغییر جایگاهها به دست میآید چه در سفر اول ایکس باشد یا ویلیام موقعی که من یک پله کم میکنم یک تغییر جایگاه است برای من ظرفیت من بزرگ میشود و موقعی که رها شدم و وارد سفر دوم شدم ده وادی اول مال سفر اول است و مسلماً من در سفر دوم چشمه جوشان شدهام و مسلماً حرکت میکنم در سفر دوم تغییر جایگاهها با خدمت کردن به دست میآید خدمت داوطلبانه و صادقانه باعث میشود که چشمه من جوشان شود و حال من خوب شود و به بحر و اقیانوس آرامش برسم.
دستورجلسه دوم:
یکمین سال رهایی مرزبان جهانگیر را به آقای مهندس، خدمتگزاران و خود آقا جهانگیر و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم یک پیام برای آقا جهانگیر انتخاب کردم که این پیام در شأن ایشان است و آقا جهانگیر میتوانند انجامش دهند و از آن استفاده کنند دراین وظیفهای که دارید ممکن است با مشکلاتی روبرو شوید شما را خسته نماید اما با توان بالا و چهره گشاده پیش بروید ما هر کدام یک وظیفهای داریم که آقا جهانگیر وظیفه و جایگاهش مشخص شده و در جایگاه مرزبانی دارند خدمت میکنند این جایگاه میشود یک سکوی پرتاب، توان بالایی که به دست آورده تمام وادیها را عملیاتی کرده و چشمه آن همیشه جوشان بوده اخلاق رفتار کردار آقا جهانگیر و همیشه خدمتگزار بوده انشاءالله اهدافی که آقا جهانگیر دارند به آنها میرسند با تلاش و کوشش بسیار آموزش دیده است منابع اطلاعاتی ایشان از لحاظ جهانبینی بالا رفته است. آقا جهانگیر حتماً از آن بهره لازم را میبرند من افتخار این را داشتم که در خدمت آقا جهانگیر باشم آقا جهانگیر فرمانبردار بودند و فرامین را اجرا میکرد و منظم بودند و مزد زحمات خود را گرفت و همچنین سفر سیگارش را به پایان رسانید و در کنگره شروع کردند به خدمت کردن چون با خدمت کردن درست ما به حال خوش میرسیم یک مثلثی داریم به نام کار خانواده و کنگره خیلی راحت در سفر دوم میتوانیم هم کار و هم خانواده و کنگره را داشته باشیم.
اعلام سفر مسافر جهانگیر، آنتیایکس مصرفی تریاک، مدت تخریب 20 سال، راهنما آقا سعید چنگانیان، مدت سفر ده ماه 20 روز، روش درمان DST، داروی درمان OT، رهایی یکسال چهار ماه 20 روز در ادامه سفر سیگار داشتم رهایی یکسال 29 روز.
سخنان مسافر جهانگیر :
سلام دوستان جهانگیر هستم یک مسافر، خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که دراین جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم حقیقتا هنوز به این باور نرسیده ام که امروز تولد من باشد چون هنوز حس میکنم برایم شبیه یک خواب میماند یادم میآید از آخرین باری که ترک کردم سه سال میگذشت ولی چه مصرف وچه ترکی؟چون حتی با دیدن ذغال خام حالم خراب میشد دفعات قبل که ترک کردم به کلینیک مراجعه کردم و گفتم که من خواب ندارم که آنها مرا به روانپزشک ارجاع دادند به مدت ۶ ماه به من دارو داد بودند ولی همچنان حالم خراب بود و انگیزهای برای ادامه زندگی نداشتم ولی به اجبار داروهایم را مصرف میکردم و درگیر روزمرگیهایم بودم که مجددا لغزش کردم و دوباره شروع به مصرف کردم تا اینکه با کنگره آشنا شدم و هنوز برایم غیر قابل باور است که به درمان رسیدهام برایم مثل یک خواب میماند. چند روز پیش سر کار که با جمعی از همکاران بودیم که همه مصرفکننده بودند همه خطاب به من گفتند که برایمان سوال است که چگونه مواد و سیگارت را ترک کردهای. همه چیز کنگره از روی منطق و نظم و قانون است که به سفر اولیها میگویند مشاوره ندهید واقعا درست میباشد جلسه اول مشاوره را نزد آقای مراد شعبه عمان سامانی رفتم آنقدر جلسه اول جذب شدم که وقتی برگشتم به یکی از دوستانم هم زنگ زدم گفتم جایی رو پیدا کردم که با خوردن شربت افراد را ترک میدهند به من گفت چرا شهرکرد میروی بیا تا اصفهان تا با هم برویم یک روز رفتم به تعمیرگاهش تا باهم به کنگره برویم ولی دوباره مرا به مصرف دوباره مواد دعوت کرد و گفت هنوز درمانت را شروع نکردهای پس مصرف کن که من شروع به کشیدن کردم وقتی به او گفتم آماده شو تا برویم گفت مگر ما چقدر عمر میکنیم که دنبال درمان باشیم که همان حرفش مرا زمین گیر کرد که باعث شد درمان من سه سال تعویق بیفتد چندین بار به کنگره رفتم و آمدم تا با راهنمای تازه واردین آقا جهانگیر آشنا شدم که به من گفت ما در کنگره چیزی به اسم ترک نداریم در اینجا مسافران را درمان میشوند بعد از دوجلسه به خودم گفتم اینجا بهترین جای دنیاست که با خودم پیمان بستم که این مسیر را ادامه دهم بعد از چندماه حرف راهنمایم آقاسعید مرا متحول کرد که به من گفت اگر سیگارت را درمان نکنی و روزی دست فرزند خودت سیگار را دیدی نمیتوانی به او بگویی چرا سیگار میکشی که این باعث تکان دادن من شد که سیگارم را هم درمان کنم و درپایان از خدا میخواهم این رهایی از بند مواد و سیگار روزی همه سفر اولیها شود.
عکس و ضبط صدا : مسافر محمدجواد
تایپ : مسافر ابراهیم، مسافر حسین
ارسال : مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
150