جنگ ،جنگ دانایی و نادانی است.

به نام قدرت مطلق الله
خداوند رو شکر می کنم برنعمت یادگیری وکسب دانش و بهره‌مندي از علم درمان اعتیاد در کنگره شصت. در دنیا هیچ جلسه ای و مجلسی و کنفرانسی شأن کلاس درس را ندارد
لذا سر تعظیم فرود می آورم در پیشگاه قدرت مطلق، که من را در جایگاه رهجو و دانش آموز در این کنگره با عظمت قرار داد.
آن‌چه امروز از دانش کنگره شصت به من الهام می شود و برداشت من از وادی های چهارده گانه و موضوعات جلسات وآنچه ما در لژیون از راهنمای محترم فرا می گیریم اين است که علم کنگره تماما آینه ای است تمام نما تا من علی هر روز و هر ساعت و بلکه هر لحظه خودم را در این آینه ببینم و نواقص اخلاقی رفتاری کرداری و گفتاری خودم رو با دیدن در این آینه زیبا بر طرف نمایم.
همان طورکه ما در زندگی هنگام خروج از منزل خود را در آینه نگاه می‌کنیم تا عیوب ظاهری خود را برطرف نماییم،
برای درمان و رهایی از دام این هیولای هفت سر هفت دم و ساعت باید خودرا در آینه علوم کنگره بررسی نموده، نواقص احتمالی را بر طرف نماییم.
جناب مهندس دژاکام مکررا تأکید می‌فرماید که آبروی علم به عمل آن است.
اگر ما آن‌چه در کنگره یاد می گیریم را برای یادگیری و سخنرانی  بیاموزیم قافیه را باخته ایم و سرمان بی کلاه خواهد ماند. لذا
باید مکررا خودمان را در آینه و آینه ها مورد بررسی  قرار دهیم تا ببینیم در کجا کار قرار داریم.
همین دیرروز من خودم رو در آینه کتاب ادموند و هیلیا دیدم و دیدم که چگونه نادانی من در مقابل اعتیاد، من را وادار کرده که در مقابل مواد مخدر به خاک بیافتم
همان طور که فرشتگان در مقابل دانایی آدم از علم اسماء مجبور شدند در مقابل دانایی آدم‌ سر به سجده ببرند و به خاک بیافتند.
آری مسافر عزیز جنگ، جنگ دا نایی و نادانی است.
و آن روز قدرت مطلق این کد را به ما داده که تا ابد نادان ها در مقابل دانایان به خاک خواهند افتاد.
خداوند برای مقهور کردن فرشتگان در مقابل آدم می‌توانست از خیل عظیم توانایی های آدم استفاده کند و آنها را در مقابل فرشتگان عرضه کند،
اما این‌که دانش و دانایی آدم‌ را بر گزید به نظر حقیر دارای این پیام است که دانایان تا ابد مسجود نادان ها خواهند بود.
من نیز در مقابل مواد مخدر به خاک افتادم، اما امروز امیدوارانه خودم را به آموزش‌های کنگره شصت پیدا می‌کنم و با کسب دانایی خیلی زود از خاک بلند خواهم شد
و آن‌وقت این مواد مخدر است که باید در مقابل من کرنش کند و به خاک بیافتد،
آن‌چنان که در مقابل دوستانم به خاک افتاده است.

مسافر علی لژیون نوزدهم
رهجوی راهنمای محترم اقا مجتبی آستانیان

ویراستاری و ارسال مسافر حامد لژیون هشتم