وادی یازدهم به من آموخت که دو راه بیشتر نداریم یا باید روشنایی که قدرت مطلق به واسطه نیروهای الهی در مسیر من قرار داده را انتخاب کنم و به سوی آن حرکت کنم، یا اینکه به قعر تاریکی که نیروهای اهریمنی بر سر راه من قرار دادهاند حرکت کنم غرق در ناامیدی و جهالت خود بمانم تا زمان مرگم فرا رسد؛ اما این راه به من آموخت که حتی مظهر پاکی؛ یعنی آب اگر بدون حرکت باشد گنداب تبدیل میشود؛ اما چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند اگر من حتی به عنوان قطرهای ناچیز به این رود وصل شوم به بحر و اقیانوس برسم؛ یعنی توانستهام جهالت خود را کنار بزنم به نوری که من را به قدرت مطلق هدایت میکند برسم. من قبل از اینکه وارد مسیر کنگره شوم یکی از ناسپاسترین و ناامیدترین انسانها بودم که اطراف خودم حصاری محکم از غم، اندوه و تاریکی کشیده بودم فکر میکردم دنیا همین حصاری است که من درون آن میباشم به زودی این زندگی تمام خواهد شد من به راحتی خواهم رسید؛ اما بعد از کنگره دیدگاه، افکار حتی مسیرم در زندگی عوض شد، احساس میکنم که تازه متولد شدهام میتوانم نشانههایی از نور و امید را ببینم؛ هیچ شکی ندارم که با این حس جدید که در من پدیدار شده و با توکل به خدا و تقویت ایمان و به کارگیری آموزشهایی که در کنگره میبینم، حتما به اقیانوس بیکران که همان قدرت مطلق است خواهم رسید. این یعنی رهایی از ضدارزشها، ناامیدی و رسیدن به ارزشها و فرمان عقل است. این وادی به من آموخت که برای گیرکردن در باتلاق و ظلمات؛ حتما نباید مصرف کننده باشم همینکه هیچ دانش و آگاهی از حیات و مرگ ندارم شناختی از خویش ندارم؛ یعنی جهالت آن را برای ما مهیا کرده بتوانم به درستی حرکت کنم تا به دریای بیکران نور و امید که رسیدن به قدرت مطلق برسم.
نویسنده: همسفر آبان رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر نازنین
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
82