افراد در طول زندگی و در اجتماع روابطی را با یکدیگر دارند؛ تمام روابط ما در طول زندگی یک مثلث را تشکیل می دهد که یک ضلع آن خود فرد ، ضلع دیگر فرد مقابل و قاعده مثلث روابط بین آنها است. در این مثلث فضایی وجود دارد که این فضا مربوط به چگونگی عملکرد ما انسانها است. گاهی اوقات بین این مثلث فاجعه است یعنی در روابط با یکدیگر هیچ لذتی نمیبریم؛ زمانی که همدیگر را میبینیم ناراحت میشویم. بنابراین ما هستیم که این فضا را میسازیم و این بستگی به رفتار،کردار و تفکرات ما دارد. ما اصلاً انسان بد نداریم اگر انسانی بدی می کند به خاطر اطلاعات غلط و دانش کم او است.
فطرت انسان خوب است و به سمت کمالگرا است ؛ اگر ببیند جایی ارزشمند است، از مال و جان خود میگذرد البته اگر به درک و شناخت برسد. افرادی که از مال و جان خود نمیگذرند در جهل و نادانی به سر میبرند. ما انسانها میتوانیم این مثلث را تبدیل به مثلثی کنیم که فضای آن شاد و لذتبخش باشد و تنفر برانگیز نباشد. زمانی که در این فضا قرار میگیریم نباید غیبت کنیم زمانی که شروع به غیبت میکنیم این فضا را آلوده میکنیم. در کار دیگران تجسس نکنیم، زمانی که به هم میرسیم شروع به گله و شکایت نکنیم، از یکدیگر انتقاد نکنیم.
در خانواده افراد باید به یکدیگر احترام بگذارند و در کار یکدیگر تجسس نکنند، هر فرد برای خود یک دنیای خصوصی دارد وباید حریم آن رعایت شود. تجسس فرزند به کنترل موبایل یا زیر نظر گرفتن او نیست؛ این کارها روابط بین خانواده را آلوده میکند. پدر و مادر باید وسایل رفاهی فرزند را فراهم کنند، با فرزندان صحبت کنند اما این هم حساب و کتاب خود را دارد که باید آن را رعایت کرد. در این فضا باید روی نقاط مشترک کار کنیم نقاطی که باعث صمیمیت بین افراد میشود.
برای رسیدن به آرامش باید چهار اصل را رعایت کنیم.
اصل اول) اصل بیثباتی است؛ در سیستم هستی هیچ چیز ثبات ندارد و تنها چیزی که ثبات دارد همین بیثباتی است. اگر این لحظه دشوار است اینطور نخواهد ماند و تغییر میکند، زیرا تمام ذرات هستی در حال حرکت است پس این بسیار مهم است که در دنیا چیزی را که داریم ارزش آن را بدانیم واز آن لحظه استفاده کنیم. انسان ها باید به جای ثبت وقایع از وقایع لذت ببرند.اگر ما بپذیریم که در دنیا همه چیز تغییر میکند ناراحت نمیشویم. زمانی که میخواهیم بسیاری از چیزها را ثابت نگه داریم و توان آن را نداریم در رنج و عذاب هستیم. اگر به درک و شناخت برسیم مسئله حل است. در کنگره همه چیز متغیر است،راهنمایی ثابت نیست و چهار سال است و سپس تمام میشود.
اصل دوم) هرگز خود را با کسی مقایسه نکنیم؛ بلای جان انسانها این است که میخواهند خود را با دیگران مقایسه کنند و در قیاس فقط جلو را نگاه میکنند و به پشت سر کاری ندارند. در قیاس فرد در حال مسابقه است و فقط میدود و آن هم دویدنی که میلیون ها نفر جلوی او هستند. انسان برای هر کاری باید هدف داشته باشد و تلاش کند اما مقایسه نکند.
اصل سوم) دربند توجه و توصیف دیگران نباشیم؛ ما باید بدانیم که همه چیز تغییر میکند پس در هر شغل،مقام و جایگاهی که هستیم نباید خود را به دست دیگران بدهیم و منتظر تعریف و تمجید آنها باشیم زیرا اگر شخصی از ما تعریف کرد خوشحال میشویم و انرژی میگیریم اما اگر توصیف خوبی نباشد ناراحت میشویم و انرژی نمیگیریم. باید سعی کنیم در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم و مردم دار باشیم تا روابط ما درست شود.
اصل چهارم) زندگی چیزی نیست که همه چیز را با هم به همه کس بدهند.زندگی این نیست که همه چیز را با هم به یک نفر بدهند، قانون زندگی این است که یک چیز به دست میآوریم و یک چیز از دست میدهیم و اینطور نیست که همه را با هم داشته باشیم.اگردر زندگی این اصول رارعایت کنیم فضایی عطرآگین ولذت بخش داریم درغیر این صورت تبدیل به فضایی تنفر برانگیز میشود.
انسان به صورت تنها نمیتواند زندگی کند، باید در جمع باشد و تکامل در جمع صورت میگیرد. باید برای این جمع ارزش قائل باشد آنگاه جمع هم برای او ارزش قائل میشود. یکی از مسائلی که در کنگره باعث لذت ما میشود در جمع بودن است.شاد بودن یا ناراحت بودن ما انسان ها تحت تاثیر مواد بیوشیمیایی بدن یا همان سیستم ایکس میباشد. در هنگام خوشحالی یا ناراحتی هورمونهای مختلف ترشح میشود که ترشح این هورمونها بستگی به رفتار و کردار ما دارد.
تایپ، ویراستار و رابط خبری: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
104