نهمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی پرند با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر خدیجه و دبیری همسفر راضیه با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر و سپاس که اجازه خدمت و آموزش گرفتن از شما را دارم. اول تشکر میکنم از بنیان کنگره60 آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان؛ اگر ایشان نبودند معلوم نبود من معصومه الآن کجا بودم و چه حالی داشتم و از راهنماهای خودم همسفران اعظم، مریم و سمیرا که مثلثی هستند که به من قدرت، انگیزه حرکت و امید میدهند سپاسگزارم. امیدوارم که رهجوی لایقی باشم و بتوانم از آنها آموزش بگیرم. دستور جلسه وادی یازدهم است. به فرموده استاد امین وادیها مثل یک شاهکلید در زندگی ما هستند؛ اگر بتوانم از آنها درست استفاده کنم و مشروط به اینکه بتوانم به آنها عمل کنم.
یادگرفتن بهتنهایی کافی نیست. اینکه مطالب را حفظ کنم و به جلو بروم، آنوقت هیچ گرهای از من باز نمیکند. من باید از وادیها بهعنوان شاهکلید در مشکلات وزندگیام استفاده کنم تا بتوانم به جلو حرکت کنم؛ یعنی وقتی من این وادیها را یاد میگیرم میتوانم از ناامیدی بیرون بیایم. فکر میکنم وجه مشترک در بین همه ما همسفرها در ابتدای ورود به کنگره ناامیدی بود. وادیها میتوانند ما را از این ناامیدی بیرون بیاورند و فقط من باید بتوانم از این وادیها درست استفاده کنم.
همانطور که ما وادیها را یکییکی جلو میآییم که وادی اول میگوید معصومه اول فکر کن. وادی دوم میگوید از این ناامیدی بیرون بیا، تو باید یک هدف داشته باشی و بیهوده به این دنیا نیامدهای. وادی سوم میگوید به خودت فکر کن، برای خویشتن خویش ارزش قائل باش. وادی چهارم بیان میکند حالا که فکر کردی و برای خودت ارزش قائل شدی مسئولیتهای زندگی خودت را بر عهده بگیر؛ اگر همسری، مادری، خواهری، دختری و وظیفهای داری که به این دنیا آمدهای از آنها استفاده کن. وادی پنجم میگوید حالا که اینها را یاد گرفتی شروع به عمل کردن کن. وادی ششم بیان میکند از عقلت استفاده کن و آن را بهعنوان فرمانروا قبول کن. وادی هفتم میگوید حالا راهها را پیدا کن، راههایی که باید مشکلات و مسائل خودت را حل کنی.
وادی هشتم متذکر میشود حالا که راه را پیدا کردی باید به سمت جلو حرکت کنی. وادی نهم گوشزد میکند باید در این حرکت نقطه تحمل خودت را بالا ببری و وادی دهم به من هشدار و امید میدهد و میگوید باصفت ناامیدی آمدی و حالت خوب شده است؛ پس مراقب خودت باش ممکن است برگردی؛ اگر هم هنوز حالت خراب است نگران نباش از این به بعد میتوانی حال خودت را خوب کنی و بعد میرسیم به وادی یازدهم که چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند. من برای رسیدن به بحر و اقیانوس باید یک رود زیبا و خروشان باشم و حرکت زیبایی داشته باشم؛ وقتی کسی کنار این رود نشست از بودن در کنار آن لذت ببرد.
برای اینکه رود باشم باید از قبل چشمه بوده و برای چشمه شدن باید از دل تاریکیها بیرون بیایم و این سختیها را باید به جان بخرم و شروع به حل کردن آنها کنم؛ اگر سختیها را به جان نخرم نمیتوانم به چشمه جوشان و رود خروشان با یک حال خوب و بهآرامی تبدیل شوم. من اگر چشمه جوشان و رود خروشان هم شدم هیچ لذتی برای من ندارد، مثل این است که هرروز یکی به من غذا بدهد بخورم و دوباره بخوابم، بالاخره یکجایی خسته میشوم این اتفاق برای من نمیافتد، برای اینکه این اتفاق برای من پیش بیاید من به دو چیز نیازمندم که یکی اینکه دانایی کسب کنم و دیگری آموزش بگیرم.
حالا در مسیر کنگره هستم و خیلی آموزشها وجود دارد. مثل آموزش زندگی کردن، آشپزی و هر آموزشی که میتواند برای من مفید باشد و من را در جهت مثبت جلو ببرد. دوم اختلافپتانسیل؛ یعنی تغییر جایگاه ایجاد شود؛ اگر من سفر اولی هستم، تلاش کنم، وارد سفر دوم شوم و اگر سفر دومی هستم تلاش کنم خدمتگزار باشم. همه ما میدانیم؛ اگر آب راکد باشد چه بخواهیم چه نخواهیم زباله در آن ریخته شده و تبدیل به گنداب میشود؛ ولی چهبهتر که من شروع به حرکت و درون خودم را زلال کرده و بتوانم استفاده کنم و اینجا است که میتوانم انرژی کسب کنم.
در کنگره وقتی خدمت میکنم و تغییر جایگاه میدهم، سفر اولی هستم وارد سفر دوم میشوم، میکروفون گردان یا نگهبان نظم میشوم و تغییر جایگاه برای من ایجاد میشود به من انرژی دست میدهد. کسب انرژی باید تند تند و بهصورت مداوم باشد باید حواسمان باشد که اگر توقف داشته باشم فردا، پسفردا یا یک هفته دیگر انرژی تمام میشود. من باید مداوم در حال کسب انرژی باشم.
وادی یازدهم به من معصومه یکچیز قشنگی میگوید اینکه باید حرکت کنم و این سنگهایی که سر راه من قرار دارد را یکییکی پشت سر بگذارم و از لابهلای سنگها عبور کنم تا بتوانم به آن رود خروشان برسم و وقتی رسیدم، باید اینجا بازپرداخت داشته باشم؛ اگر بازپرداخت نداشته باشم حالم خوب نمیشود و باعث تخریب خود من میشود؛ یعنی اگر من رها شدم و از کنگره رفتم، باعث حال خرابی خودم میشوم.
یک نفر بوده و حال من را خوب کرده است من هم باید بمانم حال یک نفر دیگر را خوب کنم؛ اگر این اتفاق برای من نیفتد من دوباره به حال خراب خودم برمیگردم. ممنونم از اینکه وقت خودتان را در اختیار من گذاشتید و از همه شما و از اعضاء نمایندگی پرند تشکر میکنم. نمایندگی پرند خیلی نمایندگی خوبی است و من دفعه دوم است که به اینجا میآیم. امیدوارم همسفرهای زیادی در اینجا خدمتگزار باشند تا بتوانند حال یک نفر چه همسفر و چه مسافر که در تاریکی اعتیاد است را خوب کرده و به آنها کمک کنند.
مرزبانان کشیک: همسفر آرزو و مسافر عرفان
تایپ: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
125