پنجمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی وکیلی یزد به استادی راهنما همسفر فرزانه، نگهبانی همسفر مهناز و دبیری همسفر فریده با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۹ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند مهربانم را بسیار تا بسیار سپاسگزارم که یکبار دیگر به من اجازه داد تا در این جایگاه قرار بگیرم و از شما آموزش بگیرم. در ابتدا بیستوهفتمین رهایی آقای مهندس را خدمت تکتک اعضاء کنگره۶۰ تبریک و شادباش عرض میکنم؛ از نگهبان جلسه همسفر مهناز سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا امروز در کنار شما باشم.
دستور جلسه امروز وادی یازدهم و تأثیر آن روی من است. عنوان وادی یازدهم میگوید: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند؛ ما در کنگره یاد گرفتهایم که هستی جاری است و ما از طبیعت الگو میگیریم. برای اینکه بخواهیم وادی یازدهم را درست بفهمیم، اول باید قانون چشمه را بدانیم؛ یک چشمه برای اینکه جوشش داشته باشد، نیاز به منابع آب ذخیره شده دارد و وقتی آب چشمه جاری و روان میشود که منابع آب ذخیره شده زیاد باشد.
من قبل از کنگره شاید جوشش و حرکت را داشتم؛ ولی هیچوقت انرژی دریافت نمیکردم؛ چون منابع اطلاعاتی من غلط بود. این وادی به من یاد داد که اگر میخواهیم درست حرکت کنیم اول باید منابع اطلاعاتی صحیح داشته باشیم. خدا را شکر منابع اطلاعاتی صحیح در کنگره زیاد است؛ هر هفته سیدی داریم و علاوهبر آن کتاب و جزواتی داریم که مطالعه میکنیم و هر هفته به دانایی ما افزوده میشود.
در مورد اختلاف پتانسیل، ما در کنگره خدمت کردن را داریم؛ ولی چیزی که من از این وادی یاد گرفتم این بود که مسیر همیشه هموار نیست، خطر همیشه در کمین است. شاید این را با پوست، گوشت و استخوانم لمس کردم که وقتی شروع به حرکت کردم چه خودم و چه مسافرم، اتفاقاتی نبود که سر راهمان قرار نگیرد. آقای مهندس دیروز خیلی زیبا در سیدی ابلیس، در مورد چهار قانون حضرت مولانا فرمودند؛ قانون اول این است که هیچ چیزی ثابت نیست و من این را درک کردم؛ حال خوش، حتی بیماری، حال بد و تمام مشکلات ثابت نیست و در حرکت هستند.
چیزی که مهم است و من در این وادی دریافت کردم، تفکر انسان است. وقتی میگوید منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی، یعنی شاید چیزهایی که داریم مهم نیست، مهم تفکری است که داریم و آن ارزشمند است؛ چراکه قانون چشمه میگوید: اگر تو یک نقطه در فضا داشته باشی و بخواهد بر محیط اطراف تأثیر بگذارد و تابش داشته باشد، کاری به وجود بارهای مثبت و منفی اطرافش ندارد. انسان هم در هستی مانند ذره است؛ اگر بخواهد حرکت کند و جاری باشد مهم نیست در چه محیطی قرار گرفته، مهم این است که درون او و تفکر او چیست.
اگر من تفکر مثبت داشته باشم خطی را ایجاد میکند که در هر محیطی قرار میگیرم، مثبتها را جذب کنم؛ حتی استاد امین فرمودند: اگر در محیطی صد نفر باشند که نود و پنج نفر نیروی منفی و پنج نفر مثبت باشند، کسی که تفکرش مثبت باشد، شروع به جذب مثبتها میکند و کسانی را جذب میکند که تفکراتشان مثبت باشد؛ پس من برای اینکه بتوانم جاری شوم اول باید تفکراتم مثبت شود؛ وقتی تفکرم مثبت شد، شروع به حرکت کنم و ده وادی قبل را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارم؛ زمانیکه پشت سر گذاشتم، هرجا که مشکل کوچکی را حل کردم، آنجا امیدوار باشم و بدانم که من مفید واقع شدم و توانستم آن مشکل را پشت سر بگذارم؛ پس حل آن مشکل باعث میشود در درون من انرژی ایجاد شود.
انسان برای ادامه حیات نیاز به انرژی دارد؛ اما بعضی مواقع طبق قانون دوم که آقای مهندس در سیدی اعلام کردند ما درگیر قیاس میشویم؛ اینکه حالا خواهرم و اطرافیانم جلوتر از من هستند و همیشه درگیر این قیاس هستیم، باعث میشود ما در همان جایگاه خودمان بمانیم. دیروز به مسافرم میگفتم: من در مورد وادی یازدهم راجعبه چه چیزی صحبت کنم؟ اینکه سرکار بودم، مغازه را تمیز کردم، ظهر غذای بچهها را آماده کردم؟ اما مسافرم حرف جالبی زد و گفت: اتفاقی نیست که این دستور جلسه قسمت ما شده، من هم فردا استاد هستم و این نشان میدهد که ما همچنان باید به حرکت خود ادامه بدهیم و در این مسیر، محکم قدم برداریم و یادمان نرود که اگر الآن حال خوشی داریم، بهواسطه آموزشهای خوب کنگره است. انشاءالله بتوانیم به این جاری بودن ادامه دهیم تا به اقیانوس برسیم.
برای من رسیدن به اقیانوس همین است که وقتی به تهران میروم و آقای مهندس را میبینم، احساس میکنم واقعاً در بهشت برین هستم. موضوع مهم دیگری که آقای مهندس دیروز در سیدی صحبت کردند این بود که دربند توصیف دیگران نباشیم. حالا شاید بچههای یزد در مورد تجربیات من خیلی ندانند؛ اما من در زندگی خیلی سختی کشیدهام؛ سختی فقط این نیست که شما یک مسافر مصرفکننده داشته باشید. مسافر من مصرفکننده نبود و وقتی ازدواج کردیم، سقوط آزاد بود؛ ولی از یک مصرفکننده بدتر بود. من همیشه گفتهام تخریب کسی که مصرف میکند، خیلی کمتر از تخریب کسی است که سقوط آزاد رفته و مصرف نمیکند.
مسافر من دائماً پرخاشگر و خمار بود. شاید از لحاظ مالی مشکلی نداشتیم، ولی اتفاقات زیادی در زندگیمان رخ داد؛ اما هیچوقت در زندگی چرا نیاوردم، همیشه دنبال راه بودم و میگفتم مسیری وجود دارد. حتی نمیگذاشتم خانوادههایمان متوجه شوند چه اتفاقاتی در زندگی ما افتاده. همین صبوریها باعث شد که خداوند کنگره را در مسیر زندگی ما قرار دهد؛ الهی شکر که بهترین مکانش را در این بُعد از حیات سر راه ما قرار داد و باعث شد از آن همه درد و رنج نجات پیدا کنیم و به اقیانوس برسیم. انشاءالله بتوانم همواره در این مسیر پایدار و پیرو قوانین کنگره باشم. خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
رهایی ۴۰ سیدی
همسفر عاطفه و همسفر فائزه رهجویان راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
تایپ و عکاس: همسفر زهرا.ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
744