جلسه دهم از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسُف، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبان مسافر عرفان و دبیری مسافر اصغر با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه 19 آذر۱۴۰۳ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداراشکر بابت حال خوبی که دارم و امیدوارم حال شما هم خوب باشد. اگر من این حال خوب را به درستی درک کرده باشم و برای آن تلاش کرده باشم متوجه خواهم شد که این حال خوب بسیار باارزش است و میتواند همان مقصد ما یعنی همان بحر و اقیانوسی باشد که در وادی یازدهم جناب مهندس میفرمایند. بعضی اوقات اهداف انسان بسیار کوچک میشود، اما کنگره به ما یاد میدهد به دوردست نگاه کنیم و باید بدانیم در هر مسیری که حرکت کنیم نتیجهاش به خودمان باز میگردد. به عنوان مثال اگر من دارویم را به درستی اسفاده نکنم و با راهنمایم صادق نباشم، نتیجهاش به خودم بازمیگردد. هر جایگاه خدمتی که به حال خوب ختم نشود نمیتواند مقصد یا بحر اقیانوس باشد.
برای رسیدن به بحر باید جوشان و خروشان بود و این نیازمند دو ویژگی اصلی است که جناب مهندس در وادی یازدهم به زیبایی تشریح میفرمایند. یکی داشتن منابع کافی و دیگری اختلاف سطح یا اختلاف پتانسیل. بسیار مهم است که انسان از منابع اطلاعاتی و بهروز برخوردار باشد و مهمتر داشتن استادی توانا و مربی حاذق که به سادگی مطالب را تعلیم دهد. چون جناب مهندس این مسیر را طی و از تاریکیهای بسیاری عبور کردهاند مطالب ایشان به دل و جان افراد مینشیند. اگر مشارکتهای من هم با عملکرد همراه باشد، تأثیرگزار خواهد بود و کلام من بر دل جان خواهد نشست. این علم راستین است که ما را به هدف و به یک جایگاه امن میرساند، من نمیتوانم بگویم قطع مصرف به یکباره و بهطور ناگهانی برای من جایگاه امنی است. چرا که مصرف نکرد ن مواد به تنهایی و آسیب رساندن به دیگران به واسطه نداشتن تعادل نمیتواند هدف و جایگاه امنی باشد.
در ادامه وادی جناب مهندس مسئله اختلاف پتانسیل را بیان میفرمایند که بسیار زیبا است. بهطور خلاصه اگر من هر مشکلی در زندگی دارم و با هر سختی دست و پنجه نرم میکنم، تمام اینها برای قویتر شدن من است و به این مشکلات نیاز دارم تا بتوانم با حل آنها، به انسان بهتری تبدیل شوم. همه ما باور داریم روزی که این کالبد جسمی را ترک کنیم، چیزی جز خود واقعیمان را با خود نخواهیم برد. تنها چیزی که که همراه ما خواهد بود، صفاتی است که کسب کردهایم.
در سیدی علم و عمل جناب مهندس میفرمایند: «من آن بخش از باورهای خود را قبول دارم که به آن عمل میکنم». کسی که در کنگره تغییر میکند درواقع با این دو اصل تغییر میکند. بدین معنا که کسی که تنها به باورهایش تأکید میکند مانند کسی که بر روی یک پا راه میرود و بالاخره خسته میشود؛ اما کسی که به باورهایش عمل میکند، این عمل او موجب ایمان بیشتر او میشود. مانند فردی که در سفر اول به فرمان راهنما توجه میکند و این موجب میشود با انگیزه بیشتری ادامه دهد.
تایپ و ارسال: مسافر ایمان لژیون 2
عکس، ضبط صدا و ویراستاری: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
157