English Version
This Site Is Available In English

جهان تابع یک سری قوانین است

جهان تابع یک سری قوانین است

جلسه‌ یکم از دوره‌ بیست و هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی شعبه اروند آبادان، با استادی دیده‌بان محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر خالد با دستور جلسه « وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» در روز یک‌شنبه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.  

سخنان استاد: 

خیلی خوشحالم که امروز فرصتی شد تا در خدمت دوستان در شعبه آبادان باشم و الحمدالله همیشه شعبه آبادان حس و حال‌شان خوب است. به جهت این‌که همه تلاش می‌کنند و دست به دست هم‌دیگر می‌دهند و از همه مهم‌تر خودشان را طلب می‌کنند و این همکاری‌هایی که در کنار هم و با همدیگر داریم، باعث پیشرفت کار است و باعث می‌شود که ما همه یاد بگیریم نقاط قوت‌ و نقاط ضعف‌مان کجاست و کسی به ما نمی‌گوید که چه‌کار بکنیم و چه‌کار نکنیم، هر کسی در کنگره خودش می‌فهمد که چه کاری را باید انجام بدهد و چه کاری را انجام ندهد و همین باعث پیشرفت ما می‌شود، اگر از همان روز اول نصیحت پذیر بودیم و به ما می‌گفتند که مواد مصرف نکنید چیز خوبی نیست، الان شرایط فرق می‌کرد، در نتیجه همه این اتفاقات که می‌افتد، قدرت همکاری و قدرتِ در کنار هم بودن است‌.

حال خوش همان از دست دادن افکار منفی است که با قضاوت کردنِ دیگران به وجود می‌آید و باید یاد بگیریم که درست زندگی کنیم و در همین درست زندگی کردن‌مان چه اندیشه‌ای را داریم و چگونه باید فکر کنیم و به دست بیاوریم و این توانمندی ما را زیاد می‌کند همان طور که امروز دستور جلسه، رودهای خروشان و چشمه‌های جوشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند، بعد از وادی ششم و هفتم به بعد یک‌سری اتفاقات که در وادی‌ها می‌افتد همه‌اش اتفاقات درونی است.

 ما بعد از اینکه مواد را قطع می‌کنیم و به سفر دوم می‌رسیم کُل درگیری‌های ما با بیرون تمام می‌شود، دیگر من کاری ندارم که رفیقم یا مشکلات بیرون باعث مصرف من شده است یا مسائل اقتصادی چه بلایی سر من آورده است، دیگران چه‌کار کرده‌اند که من الان به این حال و روز افتاده‌ام، همه این‌ها را آدم می‌بخشد و به یک جایی می‌رسد که الان من باید از کجا و از چه چیزی شروع کنم. اگر این خود جوشی در درون من اتفاق نیفتد این جوشش هیچ وقت من را به هدفی نمی‌رساند، هیچ وقت به تفکری نمی‌رساند که بخواهم با آن اهداف و آن تفکرم به جایی برسم وگرنه در دوران مصرف دقت بکنید که همه ما فکر می‌کنیم که آن چیزی را که ما فکر می‌کنیم درست است و بر اساس آن افکار و تفکری که داریم پافشاری می‌کنیم و این گاهی باعث می‌شود که ما ضربه بخوریم.

 چرخش روزگار است و روزگار در حال پیشرفت است. روزِ قبل ما با روز قبلش فرق می‌کند و همین‌طور که امروز ما با فردا فرق می‌کند ولی این که من دائم پا فشاری کنم روی افکار خودم که من دارم فکر می‌کنم و درست فکر می‌کنم اتفاقات و مصیبت‌هایی که برای ما بوجود می‌آورد فقط برای این است که به ما نشان بدهد که برای طرز تفکر و فکر کردن باید یک قدم جلوتر برویم و باید یک مقدار خودمان را مرور کنیم، که اگر الان وارد سفر دوم شدید از تجربه‌‌های سفر اول استفاده کنید که بتوانید این را در جهت آسایش و آرامش و پویایی زندگی خود استفاده کنید و اول خیرت به خودت و بعد به دیگران برسد.

 در این وادی می‌گوید رودهای خروشان و چشمه‌های جوشان یعنی اگر رودی خروش نداشته باشد چشمه‌ای جوشش نداشته باشد آنها به اقیانوس نمی‌رسند، اگر در چشمه آب بریزید و بگویید این چشمه است خوب زمین آب آن را می‌کشد پس باید از خودش جوشش داشته باشد. ما الان که در کنگره هستیم و فعالیت می‌کنیم یاد می‌گیریم که این جوشش و این تفکر را اول برای خودمان بوجود بیاوریم که خلاقیت را یاد بگیریم و یاد بگیریم برای دیگران چه کنیم، یاد بگیریم خودمان برای خودمان اول چه کنیم که خیریت خودش را احساس کنیم و بتوانیم آن را به دیگران انتقال بدهیم.

 جهان تابع یک سری قوانین است و اگر من با ماشین با سرعت ۱۲۰ کیلومتر حرکت کنم و به دیوار بزنم منفجر می‌شوم. آن آگاهی و دانش آدم است که به من نشان می‌دهد الان این مسیر را باید بروم یا نباید بروم. یک‌سری‌ها در دورانی که هستند اصلا سمت اعتیاد نمی‌آیند تفکر اعتیاد برای این‌ها نمی‌آید که مصرف کننده شوند اگر برای ما آمده و در جهت آن حرکت کردیم برای سلامتی خود باید این طیف را برعکس کنیم.

الان تا این را یاد نگیریم این جوشش و این خروشی که در زندگی و این حال خوشی که راجع به آن صحبت می‌کنیم بوجود نمی‌آید و گرنه همه‌اش درگیر این هستیم که دیگران را ببینیم که در زندگی ما چه کردند، دوستم باعث شد که من مصرف کننده بشوم و یا فلان اتفاق بیست سال پیش افتاد مسیر زندگی من را تغییر داد همه‌ی این‌ها به وجود آمده است که مسیر زندگی من را تغییر بدهد که الان به این‌جا برسم و با چه دیدگاهی به زندگی نگاه کنم.

 من باید یاد بگیرم که با زندگی آشتی بکنم من باید یاد بگیرم که به دیگران احترام بگذارم و من فقط یاد گرفتم که فقط حرف خودم را بزنم و تا زمانی که یاد نگرفته باشم حرف دیگران را گوش بدهم زندگی هم حرف من را گوش نمی‌دهد زندگی هم برخلاف مسیر من، من را هدایت می‌کند و مشکلات را برای من به وجود می‌آورد ما وقتی که وارد کنگره می‌شویم، قوانین و وادی‌ها به ما هم مسیر شدن با این قوانین را یاد می‌دهد که در زندگی احساس آرامش و راحتی می‌کنیم احساس می‌کنیم که زندگی روی خودش را به ما نشان داده است.

 براساس این قوانین زندگی که در وادی‌ها هست و داریم یاد می‌گیریم که آنها را تمرین کنیم و زندگی کنیم هر چه بیشتر این‌ها را در زندگی خود جاری کنیم آرامش بیشتری داریم بخاطر همین است که می‌گویم خدایا چرا در کنگره آدمها به هم احترام می‌گذارند آدم‌ها چرا به هم محبت می‌کنند، ما می‌گویم کنگره مکان مقدس و امنی است. قداست و امنیتش برای این است که ما به هم دروغ نمی‌گویم به خاطر این که پشت سر کسی صحبت نمی‌کنیم به خاطر این است که سعی می‌کنیم کسی را سرزنش نکنیم به خاطر این است که یاد می‌گیریم که زیر پای کسی را خالی نکنیم اگر توانستیم این‌ها را در قوانین زندگی و درون خودمان جاری کنیم می‌توانیم بگوییم رود خروشان و چشمه جوشان در تفکر،احساسات و انرژی آدم است که در این جهت حرکت می‌کند هرچه به این سمت حرکت کنیم حال‌مان بهتر می‌شود.

تایپ مطلب: مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امیر لژیون دهم، همسفر عرفان لژیون هشتم 

ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .