جلسه دهم از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسُف، با استادی مسافر ویلیام، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش" روز چهارشنبه 14 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا راهاندازی محل جدید شعبه را که بسیار خوشحس هم میباشد به شما تبریک عرض میکنم. در همه جای کنگره به همین صورت است که اعضای کنگره در هر محلی قرار میگیرند آنجا را آباد میکنند.
زمانی که وارد کنگره شدم مصرفکننده تریاک بودم و مصرفم بسیار بالا بود و حال بسیار خرابی داشتم و آقای خدامی را به عنوان راهنما انتخاب کردم. ایشان گفتند باید در پارک طالقانی یک رشته ورزشی انتخاب کنی. من رفتم ولی انتخاب نکردم چرا که میخواستم از زیر بار ورزش کردن فرار کنم؛ چرا که تصور من این بود که برای ترک به کنگره آمدهام نه درمان. وقتی مجدداً مرا دیدند پرسیدند انتخاب کردی؟ گفتم نه! ایشان چیزی گفتند که هنوز هم آن جمله و لحن ایشان را فراموش نکردم. گفتند: باید حتماً یک رشته ورزشی داشته باشی. من برای اینکه باز از ورزش فرار کنم و بدلیل اینکه در پارک طالقانی رشته تیروکمان را مشاهده نکرده بودم، گفتم من میخواهم رشته تیروکمان را انتخاب کنم آقای خدامی گفتند جمعه به پارک بیا و وقتی رفتم من را به استاد امین معرفی کردند و ورزش تیروکمان را شروع کردم و الان حدود دوازده سال است که به این رشته ورزشی مشغول و از این موضوع بسیار خوشحال هستم.
ما در رشتههای تیروکمان، راگبی و کشتی در سطح ملی در حال فعالیت هستیم و در حال حاضر هم مسابقات تیروکمان تهران در جریان است. جهانبینی که بین اعضای کنگره در جریان است بهگونهای است که ما فقط برای بردن در مسابقات شرکت نمیکنیم، چرا که اگر هدف فقط بردن باشد و من برنده نشوم، انگار دنیا را باختهام و حالم خراب خواهد شد. بارها پیش آمده است که در مسابقات برنده نشدهام ولی وقتی از من سئوال شد که چه کار کردی و نتیجه چه شد، گفتهام آموختم و این آموزش واقعی است نه شعار؛ چرا که هربار که در مسابقهای شکست میخورم نکتهای را میآموزم. این مطلب بسیار مهم را آقای مهندس به ما آموزش دادهاند که «یا میبریم یا میآموزیم»، در حقیقت باختی در کار نیست.
جهانبینی کنگره با سایر بخشها کاملاً متفاوت است و این جهانبینی در لحظات سخت به کمک ما میآید. در مسابقهای که هفته پیش با تیم دیگری داشتم، با حریف مساوی شدم در تیروکمان زمانی که مساوی میشویم بازی به تیر تایم میرسد؛ یعنی یک تیر من میاندازم و یک تیر حریف و هر تیر که به وسط سیبل نزدیکتر بود، او برنده است. من متوجه شدم دوستان حریف به او گفته بودند تیر اول را بزند و آنها به شدت تشویق کنند تا من ناامید شوم و بدینصورت مرا ببرند. وقتی او تیر خودش را انداخت، همه تشویقش کردند و من کمی در دلم دچار یأس شدم؛ ولی در همان لحظه جهانبینی کنگره به داد من رسید که استاد امین به ما یاد دادهاند که ناامیدی مانع تجربه میشود. با خود گفتم نتیجه برای من مهم نیست و میخواهم الان تجربه کنم و از این تیر لذت ببرم و تیر خود را انداختم و اتفاقاً بازی را بردم.
وادیها در ورزش هم به انسان کمک میکنند، مانند وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز میشود. یادم میآید در یک دوره از مسابقات فردی که بسیار هم حرفهای بود، زه کمان خود را جا گذاشته بود، در صورتیکه ما روز قبل لوازم خود را چک میکنیم و من زه اضافه خود را به او دادم. تمام این موارد براساس آموزشهایی است که در کنگره آموختهایم.
عکس: مسافر محمد لژیون 4
ضبط صدا: مسافر نوید لژیون 8
تایپ، ویراستاری و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
286