جلسه پنجم از دوره اول سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر یونس، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر رامین، با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» سه شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان یونس هستم یک مسافر.
خوشحالم که در جمع شما خوبان هستم، از آقا پژمان تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم و امیدوارم بتوانم در مسیر راستی و درستی چند کلامی صحبت کنم، و همچنین از آقای مهندس تشکر میکنم به خاطر این بستری که فراهم نمودند برای من و امثال من که توانستیم بیاییم کنگره و درمان بشویم و به یک حال خوب برسیم و همچنان در این راستا جهانبینی هم تغییر کرده باشد.
اصولاً جهان بینی فقط در ورزش نیست، جهانبینی یعنی نوع نگاه ما نسبت به پیرامون اطرافمان، اول چیزی که در کنگره به ما آموزش میدهند نوع نگاه ما را نسبت به جهان اطرافمان تغییر میدهند، البته در مسیر راستی و درستی، و در مسیری که اگر در آن جهت حرکت کنیم میتوانیم به سرمنزل مقصود برسیم.
جهانبینی یعنی نوع نگاه من به اطراف؛ در هر مسئلهای اگر بتوانم یک نگاه مثبت داشته باشم به اطراف پیرامون خودم، میتوانم از موقعیت به نفع خودم استفاده کنم، مثلا جراحی میگفت، اگر بیمار تصادفی به بیمارستان بیاورند، اگر دست و پایش شکسته باشد خوشحال میشوم برای اینکه میتوانست نخاعش آسیب دیده باشد، میتوانست ضربه مغزی شده باشد، دست و پا را میشود گچ گرفت و بعد از دو ماه خوب میشود، و به زندگی ادامه میدهد، این همان جهانبینی است که نوع نگاه پزشک به بیمار را نشان می دهد.
در ورزش هم جهان بینی همین است، وقتی ورزش میکنیم باید در ورزش شادی، نشاط و حال خوب از آن جمع بگیریم، نه اینکه بخواهیم برویم مسابقه و بر اثر آن باخت حال خرابی به همراه داشته باشد.
خوشبختانه در کنگره وقتی میرویم ورزش، همه با حال خوب می آیند و با حال خوب میروند، همش دوستی، رفاقت و برادری است، درکنگره میگویند: یا میبریم یا آموزش میگیریم، باختی درکار نیست. آقای مهندس میفرمایند: همین که ساعت ۵ یا ۶ صبح بیدارمیشویم خودش یک نوع برد است، آن هم در روز جمعه که فکر نکنم مصرف کننده ای باشد که پنجشنبه برایش معنی دیگری دارد، پنجشنبه یعنی شب نشینی تا ۶ یا ۷ صبح پای بساط، در صورتی که همان مصرف کننده وقتی میآید کنگره ۵ و ۶ صبح بیدار میشود و در سرما یا گرما فرقی نمیکند، دور هم صبحانه میخورند، ورزش میکنند و با حال خوبی به خانههای خود برمیگردند، اینها بیرون از کنگره باور کردنی نیست. نوع نگاه ما نسبت به ورزش تغییر کرده است، همین که برویم یک حال خوب بگیریم، سرتونین و دوپامین به صورت طبیعی ترشح کنیم، صبحانهای دورهم بخوریم بدون هیچ بحثی به جهانبینی رسیده ایم و به ادامه زندگی می پردازیم.
باید به ورزش با دید اینکه انسان دارد از لحاظ فیزیولوژی در مسیر بهتری گام برمیدارد نگاه کرد، که حال جسمیاش را بهتر میکند، کاری به ورزش قهرمانی ندارم آن بحثش جدا است، هرکس میخواهد برود دنبالش به خودش ربط دارد، ولی در کنگره نگاه ما به ورزش این است که به تناسب اندام، سلامتی، شادابی و نشاط برسیم، و در همه مسائل جهانبینی من باید به این گونه باشد که اگر میآیم کنگره و راهنما به من میگوید سی دی بنویس، بنویسم و نگاهم اینگونه باشد که این سی دی نوشتن به نفع من است، تا حالم خوب شود، نه اینکه فکر کنم راهنما قصد اذیت کردن من را دارد، یا میخواهد چوب لای چرخ من بگذارد، به هیچ وجه در کنگره چنین چیزی وجود ندارد، هر تلنگری که راهنما میزند جهت درمان آن رهجو است، و اگر وسط سفر پلهای جابجا شود حتماً به نفع رهجو است و هیچکس بیشتر از راهنما به آن واقف نیست، و هرکس خواستار رهایی باشد نوع نگاهش را عوض میکند و در نهایت این مسئله به نفع خودش است. تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰، که از پارک دزفول شروع کردند و من سفرم از آنجا آغاز شد و با همه سختیهایش ولی شیرین بود و توانستم این مسیر را طی کنم، امیدوارم این صندلیها تک تک پربشوند و شعبه پر جنب و جوشی داشته باشیم. امیدوارم که در تمام مسائل زندگی جهان بینی مثبتی داشته باشیم و به آن حال خوبی که میخواهیم هر روز و هر ثانیه دست پیدا کنیم.
ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر حمید
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
92