جلسه چهاردهم از دوره دهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی دکتر احمد به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش" در روز دوشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
در ابتدا از راهنماهای خوبم همسفر اکرم و همسفر اعظم تشکر میکنم که حال خوبم را مدیون ایشان هستم. جلسه امروز در مورد جهانبینی در ورزش که این دستور جلسه دو بخش دارد، یکی جهانبینی، و یکی ورزش. در کنگره همانطور که خودتان بهتر از من میدانید مثلث درمان سه ضلع دارد؛ جسم، روان، جهانبینی. مسافرها با شربت OT کارشان راحت است ولی من میخواهم در مورد همسفرها حرف بزنم. چون ما همسفریم و کاربردش در مورد همسفرها را باید بدانیم. باید این سه تا ضلع را در خودمان قوی کنیم تا بتوانیم به حال خوش و رهایی برسیم. کنگره ۶۰ در مورد جسم، هم برای همسفرها و هم برای مسافرها خیلی صحبت کرده و میگوید جسم ماشین ماست و برای ما خیلی اهمیت دارد. همانطور که میدانیم جسم تا وقتی که زنده است خودش خودش رو بازسازی میکند و خودش را ترمیم میکند. برای این بازسازی کردن احتیاج به یک سری مواد اولیه دارد، این مواد اولیه به دو صورت در اختیار جسم قرار میگیرد، یک سری مثل ویتامینها، پروتئینها، کربوهیدراتها، املاح معدنی از طریق تغذیه سالم وارد جسم میشوند،و یک سری مواد شبه افیونی با ورزش کردن تولید میشوند و همینطور با تنظیم خواب شب و جهان بینی یاد گرفتن. پس ما به عنوان همسفر میتوانیم با تغذیه سالم، با ورزش کردن، با تنظیم خواب شب، و با یاد گرفتن جهان بینی، این سه تا ضلع را هر روز قوی و قویتر کنیم و به حال خوش برسیم. حالا جهانبینی یعنی درست دیدن جهان. یعنی اینکه من چه نگاهی دارم و از چه زاویهای به ورزش نگاه میکنم. یک دیدی که نسبت به ورزش کردن، ممکن است بعضیها بگویند ورزش کردن وقت تلف کردن است و یا ورزش هزینه کردن است و ..، ولی ورزش کردن وقت تلف کردن و هزینه کردن نیست، بلکه پس انداز کردن درآمد، و وقت خریدن است. با ورزش کردن من بیشتر میتوانم کار کنم و درآمد داشته باشم. حالا اینکه من چقدر توان دارم و استعداد و علاقه دارم، ممکنه یک نفر به سن و سال نگاه کند ممکنه یک نفر بتواند کوهنوردی کند ولی یک نفر فقط پیادهروی مناسبش باشد. بعد توان مالی هم در نظر بگیریم یک سری رشتههای ورزشی هستند خیلی گرانند و شاید من نتوانم در آن رشتهها فعالیت بکنم. بعد بحث زمان هم در نظر بگیریم. ورزش کردن را باید از زمان خیلی کم شروع کرد و ذره ذره اضافه کرد و بالا برد که این سه تا ضلع باید کنار هم قرار بگیرد که من بتوانم ورزش کنم. جناب آقای مهندس آنقدر در مورد ورزش صحبت کردند که فکر میکنم حجت را بر همه ما تمام کردهاند. ورزش یک الزام است، الزام یعنی اینکه برای من واجب و ضروری است، مثل غذا خوردن. غذا خوردن برای من یک مورد الزامیه، اگر من غذا نخورم، انرژی ندارم به کارهایم برسم و ممکن است حیاتم را هم از دست بدهم، ورزش هم همین است. من اگر میخواهم جسم سالمتری داشته باشم، باید ورزش کنم. من به عنوان یک زن، به عنوان یک مادر، که قلب یک خانه هستم اگر خودم حال خوب داشته باشم، اگر سر حال، پر انرژی و پر نشاط باشم، میتوانم این انرژی و نشاط رو در اختیار اعضای خانوادهام قرار بدهم. من اگر خودم پول داشته باشم میتوانم به یک فقیر کمک کنم اگر پول نداشته باشم چه جوری میخواهم کمکش کنم. پس به عنوان یک زن باید برای خودم ارزش قائل باشم. من احساس میکنم دستور جلسه جهانبینی در ورزش، برای همسفرها یعنی ارزش قائل شدن برای خود. من به عنوان یک همسفر باید برای خودم وقت بگذارم و باید برای خودم ارزش قائل باشم. باید یک تایمی را در کنار همه شلوغیهایی که دارم، یک زمانی هم برای خودم در نظر بگیرم .یعنی برای سلامت جسم، روح و روان خودم ارزش قائل شوم. الزام یعنی اینکه در کنار تمام این شلوغیها یک وقتی برای خودم خالی کنم.
بهترین زمان ورزش کردن؛ آقای مهندس فرمودند ۴ تا ۵ بعد از ظهر معمولاً بچهها برن پیادهروی چون بدن در بیدارترین حالت ممکن است. بهتره است که من همسفر سه روز در هفته باشگاه بروم و اگر نمیتوانم، و واقعاً شرایطش نیست، در خانه ورزش کنم.
ما فکر میکنیم ورزش کنگره یعنی اینکه جمعهها بیایم پارک. خیلیها از ما فکر میکنیم اگر جمعهها بیایم، من دیگر ورزش کردنم تمام شده. جمعهها خیلی خوبه پارک آمدن و ورزش کردن ولی نکتهای که هست جمعهها برای این است که من ورزش کردن رو تمرین کنم. اینکه من سه روز در هفته یک ورزش مستمر داشته باشم خیلی مهم است. و اینکه ورزشی را شروعش کنم و ادامه بدهم خیلی اهمیت دارد. در مورد مسابقات آقای مهندس فرمودند: ما یا میبریم یا میآموزیم. یعنی یک جهانبینی فوق العاده که با وجود تمام شلوغیهای مسابقات کنگره همیشه نظم و انضباط برقرار است و اصلاً برد و یا باخت مهم نیست. مهم این است که ما از ورزش کردن لذت ببریم. از تجربه خودم بگویم، من اصلاً ورزش کردن را دوست نداشتم و همیشه برای ورزش کردن مقاومت میکردم، و میگفتم چون لاغرم، چون اضافه وزن ندارم دلیلی هم ندارد که بخواهم ورزش کنم. راهنمایم برای ورزش کردن اصرار داشت و من همیشه مقاومت میکردم و جملهام این بود که من ورزش نمیکنم ولی ورزشکارها را خیلی دوست دارم. پارک هم نمیآمدم. ولی آنقدر راهنمام به من سخت گرفت که واقعاً ازش ممنونم. اینجا نیست ولی امیدوارم این انرژی به ایشان برسد. آنقدر به من سخت گرفت که آمدم پارک و ورزش کردن را شروع کردم و جمعهها هم کامل میآمدم.
به عنوان کسی که هم ورزش نکردن رو تجربه کرده هم ورزش کردن رو تجربه کرده میخواهم بگویم که دوتا دنیای کاملاً متفاوت است. وقتی که ورزش میکنم واقعاً حالم بهتره و احساس میکنم متوسط سطح انرژیم بسیار بالا رفته و با قبل خیلی فرق کرده است. حال بهتری دارم و به سادگی سرما نمیخورم. و از راهنمای عزیزم خیلی ممنونم که مجبورم کرد ورزش کنم. الان میگویم ای کاش چند سال پیش ورزش را شروع کرده بودم، ای کاش از روز اول که آمده بودم کنگره ورزش را شروع میکردم و آنقدر سطحی از کنارش رد نمیشدم. اوایل دستور جلسه جهانبینی در ورزش را اصلاً دوست نداشتم میگفتم این چی است آقای مهندس گذاشته، یعنی چی، ورزش چی هست اصلاً، ولی الان باورم نمیشود که این دستور جلسه را استاد نشستهام و واقعاً خوشحالم چون توانستم عمل کنم. مهم این است که من ورزش را از یک جایی شروع کنم و ادامه بدهم.
مرزبان کشیک:همسفر الهام
تایپ:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه(لژیون اول)
عکاس:همسفر الهام مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال:همسفر زهره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد_اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
83