به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان حبیب هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که امروز نیز توانستم در کنگره ۶۰ حضور داشته باشم تا بتوانم به دانایی برسم. من سفر سیگارم را در لژیون ویلیام آغاز کردم و احساس میکنم به آرامی حسهایم در حال باز شدن هستند و مزهی غذاها را بهتر درک میکنم، به نظرم سختتر از سفر مواد است، چون در دسترس بودن آن در همهجا به قول راهنمای محترمم آقا مهدی، راهنمای سیگارم، دوشاخه محبت در همهجا وجود دارد. برای من سخت گذشت. در سفر سیگارم حدود ۵ ماه دوره سازگاری داشتم. حدوداً ۱ ماه بود که سفر خود را آغاز کرده بودم، در هفته راهنما به رسم کنگره ۶۰، هر رهجو با یک پاکت و دلنوشته از راهنمای خود قدردانی میکند، زمانی که لژیون ما بالای سکو رفت من از خجالت آب میشدم و در درون خود میگفتم من این بالا چه میکنم؟ زمانی که عکاس برای عکس گرفتن آمد به من اشاره میکرد که به دوربین نگاه کنم و من معذب میشدم و صورتم را برمیگرداندم، در درون خود دچار آشوب شده بودم و به شدت درگیر بودم و آن هم به خاطر مدارک تحصیلیام بود و به شدت غرور و منیت به من چیره شده بود. اما امروز خدا را شکر میکنم که در کنگره ۶۰ هستم و حدود ۸ ماه است که سفر میکنم. در این سفر متوجه شدم که دانایی ندارم و خدا را شکر که هر جلسه در کنگره ۶۰ علم و آگاهی میآموزم.
در سیستم هستی دانایی و دانایی مؤثر داریم، من قبل از آمدن به کنگره ۶۰ شاید دانایی داشتم، اما دانایی مؤثر نداشتم، چون اگر داشتم مصرفکننده نمیشدم. من اوایل سفرم که مسافران را میدیدم و میشنیدم که ۱۰ الی ۲۰ سال تخریب داشتهاند، قیاس به سراغم میآمد که ۱ سال است اجبار به مصرف شدهای و تو با آنها فرق داری، اما اینجا یاد سخن جناب مهندس میافتادم که میفرمودند؛ هر شخص با ۱ سال یا ۱۰ سال فرقی نمیکند، یک مصرفکننده است. تازه متوجه شدم که میتوانیم با حدود ۱ سال سفر، ۳۸۰۰۰ میلیارد سلول را بازسازی کنیم. در این راه فهمیدم که باید از ضدارزشها دوری کنم ولی نیروهای منفی به سراغم آمدهاند و از لحاظ کاری مرا به شدت درگیر کردهاند، اما به قول راهنمای عزیزم آقامجید باید شمشیر زد، مخصوصاً در اواخر سفر، نیروهای منفی سرهنگ و سرگرد خود را برای مبارزه میفرستند!
سفر اول پیش مقدمهای است برای سفر دوم که هم سخت و هم سهل است. در آخر میتوانم بگویم که زندگیام تغییر کرده است چه از لحاظ درونی و چه از لحاظ بیرونی. به قول جناب مهندس بعد از تاریکیها به روشناییها میرسیم. باز هم خداوند را شکر میکنم که با کنگره ۶۰ آشنا شدم، به امید رهایی از بند سیگار و مواد و شروع سفر دوم.
نگارش: مسافر حبیب لژیون چهارم
ارسال: گروه سایت مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
26