جلسه چهاردهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی همسفر صالحه، دبیری همسفر خاطره و استادی همسفر سمیرا با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است) و تأثیر آن روی من» در روز سهشنبه ۶ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز در کنار شما عزیزان هستم بعد از یک تایمی که خیلی طولانی نبود ولی واقعاً دلتنگ تک تکتان بودم. امروز به بچهها پیام دادم که آنقدر شوق به دیدارتان دارم که خدا میداند واقعاً خوشحالم که در خدمت شما هستم. از خانم صالحه و خانم خاطره عزیز تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و همینطور از گروه مرزبانی و خانم الهام عزیز ممنونم. امیدوارم جلسه خیلی خوبی در کنار شما برگزار کنیم. دستور جلسه، وادی دهم «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاریست.» وقتی که افراد وارد کنگره ۶۰ میشوند در ابتدا به وادی دهم نمیرسند اول به وادی اول که تفکر کردن است میرسند یعنی من اگر فروردین ماه وارد کنگره ۶۰ شدم؛ باید نه تا وادی را پشت سر بگذارم و بعد به وادی دهم برسم.
وادیها شبیه یک پلهاند؛ یک پله که من را به ارتفاع برساند، من را تغییر بدهد یعنی دقیقاً به وادی دهم میرسم. ما نه تا وادی را یاد میگیریم تا بتوانیم صفتهای نامیمونی که به ما گره خورده را تغییرش بدهیم. الان در وادی دهم زمان محک زدن خودمان است. وقتی که ما وادیها را مطالعه میکنیم که اکثراً شما عزیزان هم مطالعه کردید و قطعاً سه تا سیدی را نوشتید. وادی دهم هم پیام امید و نوید دارد و هم به من هشدار میدهد. پیام امیدش چیست؟ اگر مسافر یا همسفری هستی که وارد کنگره ۶۰ شدی و به واسطه افکار و کردارت، صفتهای نامیمونی در درون تو است و الان در جهنم قرار گرفتهای، وضعیت خوبی نداری و خودت هم احساس خوبی نداری؛ امید به بخشش خداوند داشته باش و بدان که خداوند بخشنده است و همه آنها را میبخشد به شرطی که تو از اختیار خودت استفاده کنی هر جا که بر سر دو راهی ماندی بتوانی به تفکر و قوه عقلت برسی و کار درست را انتخاب کنی؛ پس این وادی، امید به بخشنده بودن خداوند را به من میدهد.
گاهی اوقات ما آنقدر درگیر تاریکیها میشویم که یادمان میرود یک قدرت مطلق و یک نوری هست که به ما فرصت داده تا مسیر ضدارزشی را که رفتهایم برگردیم. پیام هشداری که به من میدهد این است که اگر باز هم به واسطه افکار، کردار، خلق و خو و آن صفتهای خوبی که تلاش کردی به دست آوردی و الان در بهشت قرار گرفتی و وضعیت خیلی خوبی داری، فکر نکنی این وضعیت دائمی است و اگر توجهات را از خودت برداری، غفلت کنی و در جایی به یک نقطهای برسی که بگویی آموزش کافی است و دیگر من نیازی به آموزش ندارم، همه چیز الان بر وقف مراد من است و به بهشت رسیدم؛ اینجا دقیقاً زمانی است که تو از بهشت رانده میشوی. آقای مهندس میگویند: « این مدلی نیست که تو فکر کنی از بهشت خودت میروی بلکه آن افکار و صفتهای بد تو را پایین میکشند» و من را از بهشت بیرون میکند.
میخواهم به لژیون سردار ربطش بدهم وقتی که من روز اول به کنگره ۶۰ میآیم با یک بیماری که تمام دنیا و علم پزشکی در درمانش عاجز ماندند ولی من در اینجا درمان میشوم و به حال خیلی خوب میرسم. اگر قدردان و سپاسگزار نباشم باید مطمئن باشم که از بهشت رانده میشوم. من یک استادی دارم که این بنده خدا دچار بیماری شدند و در یک بازه زمانی طولانی درگیر این بیماری بودند و مدتها طول کشید ولی به طور قطعی درمان نشدند؛ فقط این بیماری را متوقف کردند و بعد از این موضوع شروع کردن تا یک ایونتی را برگذار کنند و بتوانند از کسانی که درگیر این بیماری هستند حمایت کنند. چند روز پیش که با من صحبت میکردند گفتند که شبیه کار ما، ایشان به تنهایی این کار را انجام میدهند و یک گلریزانی را برپا کردهاند که بتوانند مبلغ یک میلیارد برای هزینههای درمانشان جمع آوری کنند که نه به طور قطع بلکه به طور نسبی درمان میشوند یعنی بیماری فقط متوقف میشود و ممکن است بعد از یک بازه زمانی دوباره رشد کند.
وقتی مبلغ را گفتند من واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم و با علم بر این که میدانم این درمان قطعی نیست من را به فکر فرو برد که ما در کنگره ۶۰ مسافرانمان درمان میشوند و خیلی هم حالشان خوب میشود، قدرت جسمی و قدرت تفکر پیدا میکنند. این همه دستاورد در کنگره ۶۰ داریم اما چهقدر قدردان این هستیم؟ چهقدر میتوانیم سپاسگزار کنگره باشیم؟ به نظر من لژیون سردار و عضو شدن در خدمت مالی به من این کمک را میکند که من بتوانم به وادی دهم و صفت بخشیدن برسم. اینکه من بتوانم صفتهای بد خودم را جایگزین کنم اگر کینه از مسافرم داشتم یا خودم را نمیبخشیدم، از دیگران میرنجیدم و نمیتوانستم کینه را در درون خودم حل کنم.
به نظر من هفته گلریزان برای ما بهترین زمان بود که آن صفت خودمان را تغییر دهیم و بخشیدن را یاد بگیریم. به جرأت میتوان گفت که در اعضای لژیون سردار این قدرت را یاد گرفتند و صفتهای بد را تغییر دادند. شاید در صور آشکار فقط یک کارت کشیدن و یک مبلغ شش میلیون تومان، ۵۰ یا ۵۰۰ میلیون باشد که من پرداخت میکنم و عضو میشوم ولی به نظر من درون شخصی که از مالش میگذرد یک انقلابی که خودش متوجه میشود در صور پنهانش به وجود میآورد و افرادی که در سفر اول هستند تا شش ماه اجازه ندارند در لژیون سردار شرکت کنند چرا؟ چون هنوز به آن قدرت، تفکر و بخشیدن نرسیدند اینها را من در کنگره ۶۰ یاد میگیرم؛ که خودم را ببخشم، مسافرم را ببخشم اینطور نباشد که فقط مالی ببخشم، مسافرم را هم ببخشم.
من بارها این موضوع را شنیدم که من ده سال است در کنگره ۶۰ هستم اما هنوز نتوانستم به خاطر معتاد شدن، به خاطر اعتیاد مسافرم او را ببخشم، این یعنی چه؟ یعنی من تغییر نکردهام یعنی هنوز نتوانستم آن خشمم را نسبت به مسافرم تغییر دهم و این به خاطر حال خوب خودمان است چون تغییر نکردم حالم هم خوب نیست. شاید این داستان را از استاد امین شنیده باشید. مسافری پیش آقای مهندس رفتند و گفتند: من درمان شدم اما خواب ندارم و حالم خوب نیست، ۶،۷ میلیارد از مالم را هم بردهاند چهکار کنم؟ آقای مهندس به ایشان گفتند: چهقدر به کنگره ۶۰ بخشیدی؟ چهکار کردهای؟ حالا یه مبلغ کمی را گفتند که به مثال استاد امین گفتند که اندازه یک گونی سیب زمینی، چند تا نان؛ یعنی من اگر بخواهم تغییر کنم ولی صفتهای خودم را تغییر ندهم هر چهقدر هم دارایی داشته باشم یا در کاخ زندگی کنم، نه خواب خوبی و نه آرامشی خواهم داشت پس وادی دهم این را به من یادآوری میکند.
من وقتی که دستور جلسهها تکرار میشد در اوایل سفرم با خودم میگفتم که چرا اینقدر دستور جلسات باید تکرار شود؟ چرا تنوع ندارد؟ باید یک ذره تغییر کند که جذابتر شود اما بعد از گذشت تاریخی متوجه شدم اینکه من بتوانم تغییر کنم خیلی طول میکشد. آقای مهندس میگویند: «گندم هفت ماه طول میکشد که محصول بدهد ولی انسان صد سال طول میکشد» پس از خودم انتظار نداشته باشم در طول گذشت یک سال به آن چیزی که خودم میخواهم برسم، این نیاز به زمان دارد اگر بخواهم حال خوبی داشته باشم اگر بخواهم احساس آرامش هم در درون خودم و هم در صور پنهان و صور بیرون، هم در خانواده و هم در مسیر کنگره داشته باشم؛ باید صفت بخشش را در خودم رشد دهم چون استارت خورده و شروع میشود تا دستاوردهای بیشتری نصیبم شود. اینها برداشت من از وادی دهم بود امیدوارم که عزیزان دوست داشته باشند و دوست دارم که از آموزش های شما استفاده کنم ممنونم که با سکوتتان به صحبت های من گوش کردید.
تایپ:همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
77