چهارمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران وکیلی یزد به استادی همسفر سبا، نگهبانی همسفر مهناز و دبیری همسفر فریده با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز دوشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که به من فرصت دادند تا در این جایگاه خدمت کنم.
خیلی خوشحالم که باز هم این جایگاه خدمتی را تجربه میکنم، جایگاهی که هرکس یکبار تجربه میکند، دوست دارد باز هم آن را تجربه کند و حس خوبی به او دست میدهد.
دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» است؛ من از بچگی به ورزش علاقه داشتم و بیشتر رشتههای ورزشی را تجربه کردهام. زمانی در رشتههای رزمی مثل تکواندو و بوکس فعال بودم؛ وقتی مثلاً به ما میگفتند ۱ماه دیگر مسابقات است، یک ماه تمام خودمان، ذهن و بدنمان را خسته و اذیت میکردیم که برای مسابقات آماده شویم و حتماً به مسابقه برویم تا مقام بیاوریم. حالا اگر مقام نمیآوردیم یا مثلاً دوست داشتم اول شوم و دوم میشدم، این دوم بودن، آن حس و حالی که باید به من میداد را نمیداد و یک پروسه زمانی، افسرده میشدم تا دوباره نرمش کنم و روی غلطک بیفتم؛ بنابراین هیچوقت از این ورزش، لذت لازم را نمیبردم.
یادم است زمانی مسابقه آزاد بوکس داشتم، در این مسابقات وزن و تکنیک آزاد است، یعنی هر طور که میتوانی میزنی، حالا ممکن است حریف مقابل هم وزن خودت و یا سنگینتر باشد؛ در آن مسابقه حریف از من سنگینتر بود. من به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که به قسمتی از بدن او آسیب برسانم تا نتواند در مقابل من به مبارزه ادامه بدهد.
در ورزش بوکس، ضربه به دو طرف شقیقه، مستقیم به صورت و صفحه دیافراگم، باعث میشود که حریف از نظر تنفسی کم بیاورد. در آن مسابقه شاید ۱۰ ثانیه اول درست مبارزه کردیم اما آنقدر خشونت داشتیم که فکر هردو ما این بود تا به هم آسیبی برسانیم که طرف مقابل نتواند ادامه دهد؛ تا جایی که از رینگ خارج شود و او را به پایین پرتاب کنیم.
این دوران گذشت تا اینکه وارد کنگره۶۰ شدم؛ در کنگره راجعبه جهانبینی صحبت میکنند، ممکن است خودمان، خدا و اطرافیانمان را بشناسیم یا در درسهایمان خوانده باشیم اما جهانبینی که در کنگره به ما آموزش داده میشود و یاد میگیریم را فکر نمیکنم در جای دیگر بتوانیم اینگونه درک کنیم.
جهانبینی به ما یاد میدهد که چگونه برای خود و زندگیمان برنامهریزی کنیم، با اطرافیان رفتار کنیم، ببخشیم، یاد بگیریم و از همه مهمتر جهانبینی در مسابقات ورزشی کنگره است.
کنگره همیشه اعلام میکند ورزش یک نوع درمان است. وقتی اصفهان اعلام کرد مسابقات نزدیک است، ما یک تیم والیبال تقریباً دستوپا شکسته، به اصفهان فرستادیم که ۷ یا ۸ نفر بودیم و زیاد بازی بلد نبودیم. من خودم شخصاً میگفتم چرا میرویم؟ حالا میبازیم و تیمهای دیگر به ما میخندند! اما یادم است آقای مهندس در صحبتهای خود گفتند: یا میبریم یا میآموزیم.
وقتی که به اصفهان رفتیم، تیم مقابل خیلی با ما همراه بودند و افراد آن به گونهای بازی میکردند که زمان بازی طولانی بشود تا ما لذت ببریم؛ هیچوقت قدرت و توان خودشان را به رخ ما نمیکشیدند.
وقتی برای مسابقه به پارک میرویم، انگار نه انگار که برای مقام و مسابقه رفتهایم؛ چرا که آنقدر ما را تحویل میگیرند که اصلاً فضای مسابقه را از یاد میبریم؛ حتی تیم مقابل، ما را راهنمایی میکردند و ما واقعاً آموزش میدیدیم و اصلاً روال، روال مسابقه نبود. وقتی مسابقه تمام شد با اینکه این همه راه به اصفهان رفتیم و آموختیم، اما چهقدر به ما خوش گذشت و با انرژی برگشتیم.
دفعه بعد که اعلام کردند مسابقه است، دیگر به این فکر نمیکردیم که چند نفریم، نیروها ضعیف یا قوی هستند و خیلی خوشحال بودیم که مجدداً میخواهیم در این مسابقات شرکت کنیم. جهانبینی چه در کنگره چه در ورزش، خیلی خوب به ما یاد میدهد که از لحظه لحظه زندگی خود استفاده کنیم، شاد باشیم و فرصتها را از دست ندهیم.
در یکی از کارگاههای آموزش جهانبینی، یکی از مسافران مشارکت جالبی کرد و گفت: ما ورزش میکنیم تا از آن لذت ببریم و میخواهیم بدن خود را به آن توانایی برسانیم که وقتی خواستیم این بدن را تحویل بدهیم، با وضعیت مناسب تحویل بدهیم.
حالا ما میگوییم داریم پیر و فرسوده میشویم و اهمیتی نمیدهیم اما حرف این مسافر خیلی قشنگ بود؛ خداوند این بدن را به صورت سالم و کامل به ما داده و ما هم باید این بدن را با ورزش و درست تغذیه کردن با وضعیت خوبی تحویل بدهیم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
در حین کارگاه آموزشی مراسم تقدیر از مرزبانان گروه خانواده و همچنین مراسم اجرای پیمان و اهدای شال مرزبانان جدید توسط ایجنت گروه خانواده برگزار گردید.
تایپ و عکس: همسفر زهرا.ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
311