English Version
This Site Is Available In English

با باختن آموزش می‌گیرم

با باختن آموزش می‌گیرم

به نام قدرت مطلق الله

سیزدهمین جلسه از دوره دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 همسفران نمایندگی قائمشهر با استادی همسفر فخری، نگهبانی همسفر آزاده و دبیری همسفر ساناز با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز دوشنبه 12 آذر1403 ساعت 15:00 آغاز به کار کرد.

دستور جلسه در مورد ورزش و جهان‌بینی است. زمانی که من فخری به همراه مسافرم  وارد کنگره شدم به من گفتند؛ ‌ باید سی‌دی بنویسی. بعد از سه جلسه راهنمای تازه‌واردینم که یک سری چیزها را برایم توضیح داد، یک راهنما انتخاب کردم و وارد لژیون شدم. با عشق و علاقه به من گفتند حالا سی دی بنویس. برایم خیلی سخت بود که ۶۰ دقیقه سی دی چه‌طور  می‌توانم بنویسم.

کم‌کم سی دی نوشتم و از راهنمای خودم آموزش گرفتم، بعد از سه ماه گفتند شما؛ باید در پارک حضور پیدا کنی. آقای مهندس ملزم شمردند که ما همسفرها و مسافرها در پارک بیاییم و آموزش ببینم. مسافر من  در طی مدت به تعادل رسیده بود و می‌توانست تقریباً خودش را کنترل کند و من تقریباً همان جلسه‌های اول  راه افتاده بودم؛ یعنی فقط فکر خودم بودم و دوست داشتم در جلسات بیایم و آموزش ببینم.

برای من خیلی شیرین بود و مسافر من شروع کرد به پارک آمدن من هم گه‌گداری به پارک می‌رفتم و بر اثر مریضی‌ام نمی‌توانستم همیشه حضور پیدا کنم؛ ولی الان می‌آیم و واقعاً برایم آموزش دارد. آموزش و لذت می‌برم مسافر من اوتی را داشت و درمان می‌شد حالا؛ باید با ورزش روی جسم، روح و روان خودش که همان جهان‌بینی است کار کند. جسم مسافر من آلوده و بر اثر مصرف مواد تخریب شده بود؛ حتی جسم من هم تخریب شده بود که مریضی‌های زیادی در من ایجاد شد. بعد از آن وارد کنگره شدیم و اینجا باید به تعادل برسیم. برای به تعادل رسیدن جسم ابتدا یک تغذیه سالم باید داشته باشیم.

از طریق دیسپ وزن را به تعادل می‌رسانند. مسافر من مریضی‌هایی که برایش به وجود آمد  به‌وسیله دیسپ درمان شد. آقای مهندس راه را نشان ما داده است. بعد می‌گویند حالا که  ورزش انجام می‌دهید آرام‌آرام؛ باید بین جسم، روح و روان یک تعادلی ایجاد شود. این تعادل چگونه ایجاد می‌شود؟  راهنما که آموزش‌ می‌دهد، استاد ما هم که سی دی در اختیار ما گذاشته است، مرزبان‌ها، دیده‌بان‌ها و ایجنت‌ها همه مسئولیت‌های خودشان را انجام می‌دهند؛ ولی مسئولیت من اینجا چیست؟ آمده‌ام که آموزش بگیرم و چیزهایی که از آقای مهندس و از راهنمای خوبم به من آموزش دادند را باید به مرحله اجرا در بیاورم. مثلاً من‌بعد از سه ماه رشته ورزشی را انتخاب کردم، آموزش می‌بینم و وقتی در رشته ورزشی آموزش می‌بینم در یک سال مسابقات جام طلایی یا مسابقه سردار شرکت می‌کنم.

هدف من از مسابقه چه چیزی است؟  هدف از آمدن برای ورزش این است که جسم خودم را بازسازی کنم و روح خود را درمان کنم و بعد نگاه کنم که آیا هدف من  برد و یا باخت است؟  نه برد خیلی لذت‌بخش است؛ ولی با باختن خودم آموزش می‌بینم که چه‌کار کنم که برای سال دیگر این زمان را سپری کنم و یاد بگیرم برای سال دیگر ان‌شاءالله که برنده شوم.

در هر دو حالت هم اگر بردم لذتش را می‌برم و اگر نبردم هم حسرت آن را نمی‌خورم آموزش می‌بینم که چه‌کار کنم که بتوانم خشم خودم را کنترل کنم و بعد بتوانم با رفتار خودم به‌اصطلاح خودم را در جامعه مطرح کنم  نشان  دهم یک مثالی می‌خواهم بزنم از آقا جهان‌پهلوان تختی که می‌گفتند رقیب روسی ایشان می‌گفت که پای راست من آسیب‌دیده بود و دکتر داشت پای مرا بانداژ می‌کرد این لحظه آقای پهلوان تختی رد می‌شود و مرا می‌بیند مربی  به من گفت شما نمی‌خواهید در مسابقه شرکت کنید باخته‌ای؟ حریف نقطه‌ضعف تو را دیده است. می‌گوید:  من رفتم در مسابقه شرکت کردم، می‌گفت جهان‌پهلوان تختی  تا زمانی که با او کشتی گرفتم پای مرا لمس نکرد تا به این حد که در آن مسابقه مساوی شده‌ایم؛ ولی به علت اضافه‌وزن جهان‌پهلوان تختی شکست می‌خورد؛ ولی رقیب روس می‌گوید: پس پهلوان واقعی جهان‌پهلوان تختی است؛ چون‌که با رفتارش می‌گوییم جهان‌پهلوان تختی یعنی همه جهانیان می‌دانند که چقدر رفتارش، کردارش، گذشتش در قسمت کشتی زبان زد همه بود  پس جهان‌بینی‌اش خیلی بالا بوده است.

زمانی که من فخری فکر نمی‌کردم اصلاً مسافر من بتواند ورزش کند الان که می‌بینیم  تمام مسافرها در قسمت راکبی، فوتسال، والیبال، تیروکمان  شرکت می‌کنند. کدام یک از ماه‌ها فکر می‌کردیم مسافرهای ما  به این درجات برسند و مقام بیاورند. این‌ها به‌خاطر جهان‌بینی است، آموزش‌های ناب کنگره است که جناب مهندس به ما آموزش می‌دهند و راهنمای عزیزمان هستند که به ما آموزش می‌دهند و بعد ما باید چه‌کار کنیم؟ آموزش‌هایی را که دیده‌ایم در قسمت ورزش و در جامعه مطرح شویم و همه ببینند تا کنگره ۶۰ جهانی شود و همه بدانند که من فخری که اصلاً نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم الان خیلی راحت با همه مریضی‌هایم در پارک حضور دارم  و ورزش می‌کنم و اینجا مشارکت می‌کنم.

عکاس: همسفر مهرانه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
تایپ: همسفر سیما رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
مرزبان کشیک: همسفر سارا، مسافر حسین
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .