ششمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر جمشید، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر آیتالله، با دستور جلسه "وادی دهم و تأثیر آن روی من" و "تولد اولین سال رهایی مسافر مهدی" در روز پنجشنبه ۸ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ١۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان جمشید هستم یک مسافر؛
امروز دو دستور جلسه داری «وادی دهم و تولد اولین سال رهایی مسافر مهدی» در مورد دستور جلسه اول؛ وادی دهم کمی صحبت میکنم. پیام اول وادی که میگوید: «آنان که مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوند، به ارتقا میرسند» رحمت خداوند جای دوری نیست، کنگره،خانواده، کار، پدر و مادر و تمام نعمتهایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است، رحمت خداوند است. در ادامه متن میگوید که «فقط تمنای دل میخواد که با آن بسیار فاصله دارند، مانند نابینایان در روز که به دنبال شب میروند، و آنکس که باید بداند میداند و آن میکند که حق میکند»
وادی دهم میگوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. هر انسانی از یک سری فضائل و رذائل یا خصوصیات و ویژگیهای خوب و یک سری خصوصیات و ویژگیهای بد تشکیل شده است، که مجموع این ویژگیها را صفت میگویند. زمانی که فرد از دوران کودکی عبور کرد، یک سری صفات در او نهادینه میشود و با گذشت زمان این صفات قوی و قویتر میشوند که شامل صفات خوب و بد میباشد. از جاری بودن در این وادی سخن گفته شده است که معجزه حیات جاری بودن و اختیاری است که خدواند به انسان داده است. اختیار ابزاری است، که خداوند به انسان داده است و میتوان با آن سرنوشت خود را تغییر دهیم. اگر در بالاترین نقطه از بهشت و یا در پایینترین نقطه از دوزخ هم که باشیم باز هم میتوانیم تغییر کنیم و جایگاه خود را عوض کنیم.
در این وادی برای تغییر صفت مطالبی مطرح شده است که با هم مرور می کنیم. معجزهی حیات ، خود حیات میباشد. ما برای طی مسیر تکامل در حیات، به سه مولفهی تغییر، تبدیل و ترخیص نیاز داریم. ترخیص نهایتاً اتفاق میافتد، اما مهمترین پارامتر آن تغییر میباشد. اگر تغییرات به درستی صورت نگیرد، تبدیلات خوبی انجام نخواهد گرفت و در نتیجه ترخیص اتفاق نخواهد افتاد. برای تغییر نیازمند: فضا، مکان و زمان میباشیم. زمان هر چیزی فرا برسد، اتفاق خواهد افتاد ولی باید در مکان و فضای مناسبی باشد، هستی و یا کره زمین بر چهار عنصر مخالف آب، خاک، باد و آتش تشکیل شده است، ولی سه مولفهی اصلی، ضامن بقای هستی میباشد که شامل: نور ،صوت و حس میباشد. حس شدیداً متأثر از صوت و نور است. حس دارای یک ویژگی اصلی میباشد و آن این است که حس یک گیرنده است. خواص تمام گیرندهها این است که فرستنده نیز میباشند، یعنی هر چیزی که دریافت میکنند در درون خود حل میکنند و با یکی یا دو درجه کمتر و یا بیشتر آن را انتقال میدهد. اگر باد بکاریم قطعاً طوفان درو خواهیم کرد. اما برای تغییر حس بایستی تصفیه، تسویه و پالایش انجام شود که در کنگره به آن تزکیه میگوییم. برای تزکیه وادی دهم دو راه را پیشنهاد میدهد: یکی آموزش سالم و دیگری تجربه مفید میباشد. خداراشکر در کنگره آموزش سالم وجود دارد که توسط شخص آقای مهندس به ما داده میشود. علمی هم که تجربه شده باشد سندی بدون نقص است و تجربیات زیادی طی سالها در کنگره بدست آمده است که خیلی در جهت پیشرفت اهداف کنگره تأثیر داشته است.
در آخر وادی برای تغییر صفت مسئلهی عشق مطرح میشود. عشق ذرهذره به وجود میآید. عشقی که با شور همراه باشد و یک باره به وجود بیاید به شعور تبدیل نمیشود، و خیلی زود فروکش خواهد کرد. هر چند که عشق واقعی، خود سراسر شور است که البته در مراحل بعدی خواهد بود. جناب مهندس برای رسیدن به عشق سالم یک چرخهای را در وادی مطرح میکند، که از تفکر سالم شروع میشود. از نظر من زمانی که کلمه سالم در کنگره به کار برده میشود یعنی هر عملی که هیچ شری در آن نیست، یعنی خیر مطلق است. تفکر سالم نیز همینگونه میباشد. اگر تفکر من سالم بود و هیچ شری در آن نبود کمکم ایمان من سالم میشود، سپس عمل من سالم خواهد شد، بعد از آن حس و عقل سالم خواهد شد و در نهایت به عشق سالم خواهم رسید.
در آخر وادی یک پیام اخلاقی نیز وجود دارد که میگوید: انسانهای بد آموزگاران ما هستند و ما از آنها میآموزیم که بدی چقدر بد میباشد. ما باید آموزگار خود را دوست داشته باشیم تا بتوانیم از او آموزش بگیریم. اصلیترین نکته در این وادی جاری بودن میباشد. آب تا زمانی مایه حیات است که جاری باشد و اگر جاری نشود تبدیل به گنداب و فاضلاب میشود. انسان نیز از دایره هستی جدا نیست و خدا را شکر با قدرت اختیاری که خداوند به ما داده است، قادر هستیم هر نشدنی را شدنی کنیم.
اما دستور جلسه دوم که تولد یکمین سال رهای مسافر مهدی میباشد. به مهدی عزیز و دختران عزیزشان تبریک میگویم. آشنایی من با مهدی به پنج سال پیش در نمایندگی عمان بر میگردد، که آقا فربد تازه لژیون زده بودند و مهدی هم رهجوی لژیون ایشان بود و خیلی خوب هم سفر میکرد. سفرش را هم با موفقیت به پایان رساند، اما بعد از دو سال دوباره به کنگره برگشت و به من گفت که سفر خود را خراب کردهام و دوباره میخواهم سفر کنم. تمام کسانی که سفرشان برگشت میخورد مانند آن است که یک بار اضافی بر روی دوش خود می گذارند و انجام کار برای بار دوم سختتر میشود. وقتی پیگیر شدم که چرا این اتفاق افتاد متوجه شدم که مهدی سیگار خود را درست نکرده است. زمانی که سیگار خود را درست نکرد، به طبع خدمتی در کنگره به او واگذار نشد و زمانی که نتوانست خدمت بگیرد، کم کم از کنگره رفت و این زمینه ساز برگشت مجدد او به مواد شد. تولد آقا مهدی یک پیام بزرگ دارد و آن درمان سیگار میباشد. البته همه تولدها مانند هم هستند و تمام آنها پیام رهایی را به ما میدهند. اما برگشت آقا مهدی به سبب کم و زیاد کردن دارو یا پلههای درمان نبود!! بلکه همانطور که آمار کنگره میگوید: ۹۹ درصد از برگشتیهای ما به سبب درست نکردن سفر سیگار بوده است. پس میطلبد که عزیزان در مسئله سیگار دقت کنند و درمان سیگار را نیز آغاز کنند.
اما بار دوم مهدی خیلی خوب سفر کرد و در کنار آن سفر سیگار را نیز شروع کرد. خدا را شکر الان هم آزاد و رها میباشد و پیام تولد ایشان نیز همین است، که پایان هر سفر، شروع سفر دیگری است و انشاالله که بتواند با شروع دوباره نقش زیبایی را مانند رهایی خود در سفر اول بزند.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.
سخنان مسافر مهدی :
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛
با بیش از ۱۰ سال مصرف وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره و الکل. مدت ١۰ ماه و ۱۸ روز به روش DST همراه با داروی OT به استادی راهنمای عزیزم آقا جمشید سفر کردم، رهایی از اعتیاد ۱ سال و ۲ ماه. در ادامه وارد لژیون وایت شدم مجدداً به استادی راهنمای خوبم آقا جمشید، رهایی از نیکوتین ۱ سال. ورزش در کنگره والیبال.
آرزو میکنم تا زندهام، خدمتگزار کنگره باشم.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه هستم و میتونم این شادی را با شما قسمت کنم. ابتدا تشکر میکنم از همه دوستانی که در جشن ما شرکت کردند و قبل از اینکه صحبت های خودم را شروع کنم، خیر مقدم عرض میکنم خدمت جناب آقای سلامی دیدبان محترم کنگره 60 که اکنون به جمع ما اضافه شدند.
چیزی که به من امید و قوت قلب میدهد، این است که من وظیفه خود را در جهت صراط مستقیم انجام دهم، اما نتیجه دست من نیست و نتیجه به خواست خداوند است که چه چیزی برای من مقدر نموده.
تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و همچنین آقا کامران و خانم مرجان و استاد عزیزم اقا جمشید و ایجنت محترم آقا محمد جواد و همه عزیزانی که در مسیر سفر و بعد از گرفتن رهایی تا الان من را همراهی کردند تا من بتونم این حال خوب را تجربه کنم.
سخنان همسفر خانم فاطمه یاس:
سلام دوستان فاطمه یاس هستم یک همسفر؛
آرزو میکنم هر پدری که در راه اعتیاد است، درمان شود.
یک روزهایی بود که پدرم را در طول ۲۴ ساعت شبانه روز، شاید یک یا دو ساعت میدیدم. او آنقدر درون تاریکی بود که حتی پول خریدن دو عدد کیک برای من و خواهرم را نداشت. اما امروز به لطف خدا و همت همه شما در کنگره پدرم تبدیل به یک انسان دیگری شده است.
من از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم. از راهنمای پدرم آقاجمشید و همه شما عزیزان که به رهایی پدرم کمک کردید، تشکر میکنم.
سخنان دیدهبان محترم جناب آقای سلامی:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛
ابتدا تولد آقا مهدی را تبریک عرض میکنم و آقا مهدی چه زیبا توانست ثابت کند که صفت گذشته در انسان صادق نیست و این امر بسیار مهم میباشد. وادی دهم را باید چندین بار بخوانیم تا متوجه اهمیت آن شویم. اما همسفران آقا مهدی در دو کلام آن را برای ما شکافتند. یک بزرگی در جایی رفت تا صحبت کند، در آنجا جمعیت زیادی نشسته بودند. فردی که مانند مهماندار بود گفت خدا رحمت کند پدر و مادر کسی را که یک قدم جلوتر برود. در آن هنگام فردی که برای سخنرانی رفته بود از منبر پایین آمد و زمانی که دلیل را از او پرسیدند گفت: تمام صحبتهایی که قرار بود در یک ساعت انجام دهم این آقا در یک کلام گفتند.
نتایج آزمون آمده است و به زودی اعلام میشود. امیدوارم که نتایج برای شهرکرد خوب باشد. به راهنمایانی هم که از کلینیک به این شعبه آمدهاند، خوشآمد میگویم. ما طبق قانونی که آقای مهندس مطرح کردند و در جلسات دیدهبانها راجع به آن صحبت شد، همه موافق با بسته شدن کلینیکها بودند و از اصفهان این امر را آغاز کردیم. چرا که کلینکها یک شاخهای بودند که نه کنگره بود و نه کلینک و یک شعبه بلاتکلیف بود. در اصفهان یک ماه و نیم است که این امر اجرا شده است. در شهرکرد نیز اعلام کردهایم و تا پانزدهم نیز فرصت دارند که وارد شعب کنگره شوند. اميدوارم که عزیزانی که از کلینیک میآیند خیلی زود بتوانند با قوانين کنگره اُخت پیدا کنند و هماهنگ شوند. در کلینیکهای شهرکرد راهنمایانی که بودند و آموزش میدادند، همه بر طبق پروتکلهای کنگره ۶۰ پیش می رفتند و تمام قوانین را رعایت میکردند.
همچنین امیدوارم با جدا شدن این دو شعبه یعنی شعبه عمان و شعبه جهانبین که در نزدیکی یگدیگر بودند، ورودیها بیشتر شوند. به شعبه بروجن هم رفتم. اوضاع آنجا نیز خوب بود. در کل اوضاع و احوال کنگره در استان بسیار خوب است و تمام کارها به خوبی پیش میرود. انشاالله که با اعلام نتایج کسانی که جز متخصصین کار هستند، اضافه شوند تا بتوانند به دیگران کمک کنند.
یک صحبت کوتاه راجع به دستور جلسه؛ «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است» انجام میدهم. این وادی اشاره میکند به بارزترین و مهمترین مقولهای که خداوند تنها در اختیار انسان قرار داده است و در هیچ موجود و جاندار دیگری این بحث وجود ندارد و آن بحث اختیار است. بحث اختیار به ما میگوید که شما هر لحظه که بخواهید میتوانید از تاریکیها به طرف روشناییها حرکت کنید و یا از روشنایی به سمت تاریکیها بروید. این خود کلام خداوند است که بزرگترین راهنمای ما انسان ها است. در بخش اول یکی از آیهها میگوید: «اللّهُ ولیُ الذینَ آمَنو یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُمات اِلَی النُور» یعنی کسانی که میخواهند از ظلمات خارج شوند و به سمت نور حرکت کنند، کافی است که فقط برگردند. زمانی که بر میگردند به سمت نور، همان بحث اختیار است و هیچ جبری در کار نیست. از آن به بعد خداوند میشود راهنما و ولی انسانهایی که به سمت روشنایی حرکت کردند. در ادامه آیه میگوید: «وَالَذینَ کَفَرو اولیاهُم الطاغوت، وَ یُخرِجونَهُم مِنَ النُورِ اِلَی الظُلُمات» یعنی کسانی که از سمت نور به سمت ظلمات و تاریکیها میروند باز این امر به اختیار خود انسان است که میتواند در نور باشد و به طرف تاریکیها حرکت کند و دیگر صفت قبلی در شخص صادق نیست، زیرا که به سمت تاریکی میرود. زمانی که به سمت تاریکیها حرکت کند، راهنمای او طاغوت میشود که ما آن را به عنوان اهریمن یا نیروهای بازدارنده و یا نیروهای منفی و در کل آنرا به نام شیطان میشناسیم. بحث اختیار بسیار مهم میباشد و تا زمانی که خود ما نخواهیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. در کنگره نیز میگوییم که خواست و فرمان. تا زمانی که ما نخواهیم هیچ فرمانی از طرف خداوند صادر نمیشود. شما تا زمانی که حرکت نکنید هیچ فرمانی را خداوند صادر نمیکند. خیلیها دست به دعا میشوند تا اتفاقی رخ دهد غافل از اینکه هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. باز در آیه دیگر از کلامالله داریم که میگوید: «فَا عَزِمتُ فالتَوَکَل» که یعنی عزیمت کن و توکل کن. یعنی کلامالله و همه بزرگان و اساتید به این امر اشاره میکنند که بحث اختیار در انسان بحث بسیار مهمی میباشد.
من در سال ۵۹ که خیلی جوان بودم در تهران در یک رشته ورزشی مقام داشتم، ولی یک دفعه در سال ۶۴ اعتیاد پیدا کردم. دیگر آن صفت ورزشکاری در من صادق نبود، زیرا که خود من خواستم از روشنایی به سمت تاریکی حرکت کنم. البته من هیچ ناراحت این نیستم که اعتیاد پیدا کردم و خدا را نیز شاکر هم هستم از این بابت. چند روز پیش در ساختمان سیمرغ برای یک استاد دانشگاه هم این موضوع را مطرح کردم که من خداوند را شاکر هستم که یک زمانی مصرف کننده بودم. از من پرسید وقتی ۱۳ یا ۱۴ سال در بدبختی بودهای، چرا خداوند را شاکر هستی؟ پاسخ دادم که اگر من ۱۳ الی ۱۴ سال در تاریکیها نبودم الان هم نمی توانستم در این جایگاه باشم. موضوع این است که من ورزش میکردم و در اثر نداشتن جهانبینی ورزشی که هفته آینده به عنوان دستور جلسه میباشد، در کنار ورزش، اعتیاد پیدا کردم و دیگر آن صفت ورزشکاری در من از بین رفته بود.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.
نگارنده: مسافر مسعود لژیون ۷
ویراستار: مسافر بهزاد لژیون ۷
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران
- تعداد بازدید از این مطلب :
768