English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه با راهنمای محترم، آقای علی رضا قاسمی

مصاحبه با راهنمای محترم، آقای علی رضا قاسمی

در خدمت راهنمای محترم مسافر علیرضا هستیم ، سپاسگزاریم که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید. امیدوارم تجربیات شما چراغ راه همه‌ کسانی باشد که بی‌صبرانه‌ منتظر نور و روشنایی هستند.
1ـ لطفا به رسم کنگره ۶۰ خودتان را معرفی کنید:
سلام دوستان علیرضا هستم مسافر ، ۵ سال تخریب ، آنتی ایکس مصرفی تریاک شیره ،مدت سفر اول ۱۱ ماه روش dst ، به راهنمایی راهنمای عزیز آقای کاظم نوروزپور ، رشته ورزشی والیبال ، مدت رهایی ۱۰ سال و ۷ ماه.
2ـ بفرمایید چه هدفی باعث شد که بعد از رهایی در کنگره بمانید و راهنما شوید و در پیشبرد و اهداف کنگره سهیم باشید؟
اولین شوق و عشقی که در هر مسافری پیدا می شود رهایی خودش است اما، دیدگاه یک سفر دومی همیشه در رساندن پیام به دیگران برای درمان اعتیاد است و من هم بهترین فرصت را خدمت در شهر خودم می‌دیدم که پیام رهایی و درمان اعتیاد را به گوش همشهریانم برسانم و خداوند این خدمت را نصیب من کرد و جایگاه های متعددی عوض کردم و البته که بهترین آن را ۸ سال تجربه کردم.
3ـ آقای مهندس همیشه در کنگره به قدردانی اهمیت می‌دهند از نظر شما این قدردانی در جشن راهنماها چه آموزشی برای رهجو و چه آموزشی برای راهنما داشته است؟
نقطه عطف یادگیری و آموزش پذیری در کنگره ۶۰ به نظر من در جشن‌های کنگره است و جشن راهنما شاید بهترین میدان برای ابراز این قدردانی و محبت از طرف رهجویان است. راهنمایان خصوصاً در این جشن منتظر مشارکت سفر اولی‌ها هستند؛ چرا که در حال درمان هستند و قدردانی و شکرگزاری را در کنار درمان  می آموزند و راهنمایان نیز می‌آموزند که بر عهد و پیمان خود محکم تر و راسخ باشند.
4ـ دلیل اینکه مهندس تاکید دارند بین راهنما و رهجو فاصله باشد را بفرمایید و چه چیزی این فاصله را از بین می‌برد؟
مهم‌ترین وجه درمان بحث روش درمان و روی برنامه بودن رهجوها هست اما، مسئله اصلی در درمان فرمان‌پذیری و دستور پذیری رهجو از راهنماست .رهجو نمی‌تواند در قالب یک دوست صمیمی باشد و یا روابط خانوادگی با راهنما داشته باشد. برای همین است که فاصله آموزش دهنده و آموزش گیرنده باید همیشه رعایت شود تا این فرمان‌پذیری بصورت کامل انجام شود و هیچ چیز جز حرکت‌ها و قوانین کنگره نمی‌تواند این فاصله را حفظ کند.
5_رهجو امانتی در دست راهنما است یعنی چه؟
همه چیز در کنگره براساس آموزش است و هیچ یک از خدمتگزاران مالک چیزی در کنگره نیستند.رهجو با هزار امید و آرزوی درمان وارد یک لژیون می‌شود و در اختیار راهنما است و کنگره این را امانتی میداند که باید در لژیون آموزش ببیند و درمان شود. وظیفه راهنما و لژیون این است که امانت‌دار باشد و فقط راه و مسیر درمان را برای او فراهم کند و هیچ وقت مالک این امانت نیست که بخواهد هر طوری با آن رفتار کند.
6ـ چگونه یک راهنما از امانتی که به او سپرده شده است امانت داری می‌کند ؟
در سوال قبلی گفتم که فقط آموزش های کنگره و نشان دادن مسیر و راه درمان بهترین روش امانتداری است.رهجو تشنه درمان است و راهنما باید این تشنگی را رفع کند.
7_ یک راهنما چطور می‌تواند رهجو را به عنوان یک نیروی متخصص پرورش دهد؟
در طی دوران درمان یک رهجو، راهنمایان متوجه علاقه و توجه رهجو به خدمت و کسب جایگاه ها می‌شوند و این برای راهنما فرصتی است که بستر آن را برای رهجو و به اندازه مدت سفرش فراهم کند تا در ادامه با ورود به سفر دوم تبدیل به خدمتگزاران خوبی برای کنگره شوند.
8ـ رهجوهایی که تازه وارد بودند و در سفر خودشان را آغاز کردند در اوایل سفر تعادل نسبی نداشتند و گاهی اوقات پرخاشگری می‌کردند لطفاً بفرمایید در این گونه موارد عکس‌العمل شما چگونه بوده است؟
شیرین ترین لحظه برای هر راهنما ، رهایی رهجویش است، چرا که در آن لحظه خاطرات ورود رهجو در ابتدای سفر و نوع برخوردشان را با لحظه رهایی مقایسه می‌کنند. راهنمایان میدانند که تازه واردین  .پرخاشگر، عصبی و پر از افکار آلوده هستند و این را یک واکنش طبیعی میدانند و به همین خاطر مدارا میکنند و تا می‌توانند در ابتدای سفر آنها را به چالش نمی‌کشند.
9ـ اگر خاطره‌ای در این ۸ سالی که کمک راهنما و ایجنت بودید لطفاً بیان بفرمایید:
خاطرات که زیاد هستند ولی بهترین که به دلم نشست تولد نهمین سال رهاییم بود که در قطار به سمت تهران برایم گرفتند و به نوعی سورپرایز شدم و همچنین قبولی همزمان سه نفر از رهجویان لژیون در آزمون راهنمایی و شال نارنجی بود.
10ـ کلام آخر؟
درمان،  کوچکترین کار کنگره برای ماست.تمام زندگی الان خود را مدیون کنگره هستیم و سیستم کنگره طوری است که هر کسی چه مصرف کننده و یا همسفر وارد آن میشوند به سمت احیای چیزهایی میروند که سالها در زندگی خود گم کرده اند.من در کنگره احترام، عزت، آبرو،آرامش و ..‌.بدست آوردم و بر من واجب است که هر جا لازم باشد خدمت کنم و همیشه میگویم که عبادت بجز خدمت خلق نیست.


مصاحبه: مرزبان خبری مسافر محسن
عکاس : مسافر مصیب
تایپ : مسافر علی محمد
ویراستاری: مسافر جواد
ارسال مطالب : مسافر محمد رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .