English Version
This Site Is Available In English

پذیرش مشکلات و حل آن

پذیرش مشکلات و حل آن

دلنوشته همسفر ژاله

خداوند بزرگ و مهربان را ستایش می‌کنم به خاطر حس و حال خوبی که از سیستم کنگره ۶۰ نصیب من شده است. صدای خدا دور نیست هر ذره‌ای که در این عالم ایجاد نموده است، با آدم سخن می‌گوید. در ستاره‌ها و در آفتاب درخشان فقط او است که می‌درخشد. بیاییم چشم بگشاییم تا آن یگانه را در همه نظاره کنیم و رها شویم. آنچه این دست‌ها لمس می‌کنند و این چشم‌ها می‌بینند از میان خواهد رفت؛ اما کلام خداوند تا ابد باقی است. زندگی خود را با کلام خداوند بسازیم سلامتی، آرامش، قدرت، صبر، شکیبایی، تحمل و آسایش این‌ها همه از سوی خداوند پیوسته جاری می‌شود. زندگی بدون عشق؛ چون سرابی خالی از آب است. عشق بورزیم، در عشق زندگی کنیم و همیشه جویای عشق باشیم؛ مخصوصا در کنگره ۶۰ به همه افراد عشق بورزیم به سخنان مهندس و استاد امین از راه عشق وارد شویم تا تأثیر آن‌ها چندین برابر شود.

ماهی بدون آب نمی‌تواند زنده باشد، خدایا من هم بدون تو نمی‌توانم که زنده باشم خدایا از تو سپاسگزارم که راه کنگره را به من نشان دادی تا به آرامش برسم. اینجا جایی است که عشق و محبت موج می‌زند و این محبت و عشق را می‌توان در وجود انسان‌هایی که خودشان از دام اعتیاد رها شدند دید و آن را با روی باز و گشاده به دیگری هدیه می‌کنند، اینجا احساس غریبه بودن نمی‌کنی. خدایا بابت این مسیر که جلوی راه زندگیم قرار دادی سپاسگزارم و برای سلامتی آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده‌ محترم‌شان دعا می‌کنم. امیدوارم که این دعاها اجابت شود. آمین یا رب العالمین.

 

دلنوشته همسفر فریبا

به نام آرامش دهنده قلب‌ها
قبل از کنگره در دنیای تاریکی‌‌ها و ناامیدی بودم و با حال روحی خیلی خرابی وارد کنگره شدم، اصلا آرامش نداشتم و آن حال بدم را به خانواده‌ام انتقال می‌دادم، آن محبت مادری در وجود من نبود. از صبح تا شب به خداوند ناسزا می‌گفتم که چرا زندگی من باید این طوری باشد زندگی من جوری آشفته بود که فقط به طلاق فکر می‌کردم. خداراشکر می‌کنم که وارد کنگره شدم و با آموزش‌های کنگره و با آموزش راهنما توانستم ذره‌ذره حالم را خوب کنم که در وادی دهم می‌گوید؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است که ما در هر جایگاهی باشیم می‌توانیم صفت‌های بدمان را به صفت خوب تبدیل کنیم.

خداراشکر می‌کنم که مسافرم به رهایی رسید و زندگی ما دوباره رنگ و‌ بوی دیگری گرفت و‌ این آرامش زندگی‌ام را مدیون آقای مهندس و راهنما هستم. واقعا کنگره زندگی‌هایی که درون‌شان تاریکی‌ها بود را تبدیل به گلستانی پر از عشق و محبت می‌کند. در کنگره فقط عشق و محبت در جریان است و می‌توان این موج از عشق و محبت را در تک تک همسفران و مسافران مشاهده کرد. روزی که وارد کنگره شدم روز جشن گلریزان بود آن روز همسفرانی را دیدم که با لباس سفید بودند و حال‌شان خیلی خوب بود و آن روز راهنما همسفر نازنین استاد بود، من در جریان هیچ چیزی نبودم چون از کنگره هیچ اطلاعاتی نداشتم آن روز مرزبان همسفر نسیم من را به آغوش گرفت و با من صحبت کرد من را راهنمایی کرد.

اوایل که کنگره آمدم من فقط برای مسافرم به کنگره می‌آمدم؛ اما با گذشت زمان فهمیدم کسی که بیشتر باید به او کمک کنم خود من هستم؛ چون بیشتر از مسافرم دچار تخریب شده‌ام. با گذشت زمان و با نوشتن سی‌دی‌ها و گوش دادن به سخنان استادم خدا را شکر روز به روز حالم بهتر می‌شد. باید مشکلات زندگی را بپذیرم و بدانم که در این مشکلات خود ما مقصر هستیم و به آرامی شروع به حل آن نمایم و برای هر چیزی صبور باشم تا به خواسته و هدفم برسم و خداوند همیشه بهترین‌هایش را به کسانی می‌دهد که در انتخاب‌های‌شان به او اعتماد و توکل می‌کنند. من در کنگره 60 به سخنان استادم و به آموزش‌های کنگره اعتماد کردم و ذره‌ذره به آن حال خوب رسیدم و بابت این حال خوبم خداوند را شکر می‌کنم.


نویسنده: همسفر ژاله و همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر سولماز رهجوی راهنما همسفر مهتاب ( لژیون یکم)
ارسال : همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا ( لژیون سوم) دبیر سایت 
نگهبان سایت: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .