English Version
This Site Is Available In English

در کنگره 60 خواهم ماند تا صفت‌های بدم را تغییر ‌دهم

در کنگره 60 خواهم ماند تا صفت‌های بدم را تغییر ‌دهم

جلسه یازدهم از دوره دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صادق قم، با استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه "وادی دهم و تاثیر آن روی من" پنجشنبه 8 آذر‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:


در ابتدا از آقای مهندس سپاسگزارم از دیده‌بان رابط آقای منصوری از ایجنت و مرزبان محترم نمایندگی صادق تشکر می‌کنم و از راهنمایان خصوصاً احمد آقا که باعث شد من امروز اینجا باشم از راهنمای لژیون دوم آقا جواد که خدمتگزار بودند تبریک میگویم بابت احداث این شعبه خیلی خوشحال شدم امیدوارم که این ساخت‌وسازها روز بروز بیشتر شود و انسان‌ها بیایند در کنگره 60 و طبق وادی دهم صفت‌های خودشان را تغییر دهند داشتم به دستور جلسه فکر می‌کردم یک داستانی داریم که آدم و حوا در بهشت دچار نافرمانی یا نقض فرمان شدن یک سری می‌گویند سیب خوردن یک سری می‌گویند گندم خوردن هرکسی یک‌چیزی می‌گوید شاید آدم و حوا یک صفت بد داشتند ولی من محمد شاید بسیار از این میوه‌های ممنوعه داشته باشم آن‌ها به یک میوه ممنوعه نزدیک شدن و من به خیلی از میوه‌های ممنوعه نزدیک شده‌ام.

روزی که آمدم کنگره 60 فکر می‌کردم مثل تک‌تک شما صفات بد باعث شده است که من امروز در کنگره 60 حاضر شوم و برای درمان اعتیادم اقدام کنم یعنی چه؟ یعنی حس حسادت کینه نفرت دروغ غیبت و خیلی حس‌ها باعث شده که من روی بیاورم به اعتیاد و زمانی که درگیر اعتیاد شدم این حس‌ها تشدید می‌شود یعنی قدرتش بیشتر می‌شود و شروع به کار کردن می‌کند بعداً به یک طریقی آمدم کنگره 60 هرکس به یک طریقی به کنگره 60 آمده است و تحت آموزش‌های کنگره قرار گرفتیم.

یک سفر اولی که وارد کنگره می‌شود باید بداند که صفتش را تغییر دهد شاید در Ngo های دیگر وارد بشوند و فقط بگویند مواد مصرف نکن و به بقیه کارهایش اهمیت ندهند و خانواده‌اش هم خوشحال هستند که مواد مصرف نمی‌کنند و حالا در چه وضعیتی هستند اصلاً اهمیتی ندارند ولی کنگره 60 می‌گوید اگر تو می‌خواهی درمان اعتیاد انجام دهی و در ادامه پایدار بمانی و برگشت به مواد مخدر نداشته باشی و در ادامه زندگی خوبی داشته باشی علاوه بر اینکه مواد مخدر مصرف نمی‌کنی باید یک سری کارهای دیگر هم انجام بدهید یعنی یک سری طاعات و عبادات در کنار هم است و این هم بحث زیادی دارد.

مثلاً ما می‌آییم درمان اعتیاد انجام می‌دهیم مواد مصرف نمی‌کنیم سیگار نمی‌کشیم و الکل هم مصرف نمی‌کنیم فکر می‌کنیم انسان خوبی شده‌ایم نه ما تازه آمده‌ایم روی زمین بعد می‌آئیم نماز می‌خوانیم وروزه می‌گیریم. خوب این‌ها هم که طاعات است انجام بدهی به حال خوشی می‌رسی. می‌خواهی کارانجام بدهی ازآنجا خدمات شما شروع می‌شود جزء عبادات اینها همان بخشش است یک سفر اولی می‌آید درکنگره 60 جنسیت خودش را در سفر اول پایه‌ریزی می‌کند.
شما یک سنگ نگاره می‌بینید که روی آن بادست نوشته شده و خیلی قدمت دارد و قیمت زیادی دارد. من یک سنگ می آورم ازآن قدمتش بیشتر است ولی هیچ ارزشی ندارد چرا چون روی آن سنگ کار شده است که قیمت دارد. یک سفر اولی که می‌آید کنگره و تحت آموزش راهنما قرارمی گیرد البته اگر قرار بگیرد، باید جنسیت سنگ خودش رامشخص کند و درسفردوم تازه کارش شروع می‌شود که بیاید این صفت‌ها را تغییر دهد. سفر دوم مثل یک کامپیوتراست وقتی که سیستم آن را روشن می کنیم یک ویندوز بالا می‌آید تازه ما باید ببینیم چه برنامه‌ای به درد ما می‌خورد، آیا ویروس‌کش باید نصب کنیم؟ یعنی همان تغییر صفات و روی خودمان کارکنیم یک سفراولی به رهایی که می‌رسد کارش ارزش دارد. ما نمی گوئیم کارش بدون ارزش است ولی زمانی که شخصی بیاید استاد شود دبیرشود، خدمتگزار شود، مرزبان شود پهلوان شود چه اتفاقی می‌افتد این رهایی ارزشش روز به روز بیشتر می شود.
درکتاب راهنمایی راهنمایان نوشته‌اند که یک مسافرزمانی که می‌آید درکنگره 60 راهنما بشود و سه راهنما از لژیونش بیرون بیاید تازه می‌شود گفت که او تبدیل شده، درسفر اول که هیچ ما درسفردوم باید بمانیم وروی صفت‌ها ومیوه‌های ممنوعه کارکنیم روی لوح محفوظمان کارکنیم روی آن سنگ نگاره کارکنیم و ارزش بدهیم و در راس آن بخشندگی و در راس تمام این‌ها بخشندگی است. شما هر کجای قرآن که ببینید از بخشندگی صحبت می کند چرا ما باید ببخشیم بچه‌ها؟ و چرا باید پول توی سبد بیندازیم سردارشویم یا دنور یا پهلوان بشویم چون در صور آشکار انجام دهیم تا بتوانیم درصور پنهان ازآن استفاده کنیم.
من با برادرم یاهمسایه‌ام مشکل دارم می بخشم ولی نمی‌توانم فراموشش کنم چرا، فکر می‌کنم بخشیده‌ام ولی همیشه ازآن کینه دارم. ما می‌آییم درکنگره 60 اول کار صفت‌ها راآشکار می‌کنیم یعنی چه؟ یعنی پول می‌اندازیم داخل سبد، سردار می‌شویم، دنور می شویم، پهلوان می شویم و این کارها را انجام می دهیم وقتی این کارها را انجام می دهیم دیگر نمی توانیم برگردیم وقتی که من پول داخل سبد انداختم دیگر انداخته‌ام و دیگر نمی‌توانم بگویم که پول مرا بدهید و این باعث می‌شود که در ادامه صفت‌های من تغییر کند و من بتوانم ببخشم و منیت نداشته باشم و از کسی رنجشی نداشته باشم.
دوستان داستان شب اول قبر را همه شنیده‌اید که می‌گویند فشارزیادی می‌آید. به نظر بنده این داستان فشار برای یک سری از افراد است.
زمانی که من در طول مسیر زندگی به مادیات دل‌بسته باشم و نتوانم از آن‌ها گذر کنم و از آن چیزی که دوست دارم نتوانم ببخشم روزی که از دنیا می‌روم و نفس من از جسم جدا می‌شود و مراسم خاک‌سپاری که تمام می‌شود و شب که می‌شود برمی‌گردم خانه‌ام و می‌بینم که همه در حال غذا خوردن هستند، دامادم سوار موتورم شده و یکی با ماشینم در حال رانندگی است و هر چه می‌خواهم ماشینم را بگیرم نمی‌توانم و هر چه می‌گویم کسی صدایم را نمی‌شنود چرا؟ چون جسم می‌خواهم؛ می‌خواهم ماشینم را سوار شوم نمی‌شود می‌خواهم داخل خانه یا باغ شوم نمی‌شود چون برای زندگی نفس باید سوار جسم شوم این اتفاقی است که می‌افتد و برمی‌گردم سر خاک و نفس می‌خواهد وارد جسم شود که برگردد به زندگی و از این‌ها استفاده کند این‌ها را حفظ کند و این ماشین را از آن‌ها بگیرد و این‌یک واقعیت است و فشار می‌آید و بعد می‌گویند که فشار شب اول قبر خیلی بد است. باید برود ولی نمی‌تواند دل بکند و برود این‌که واقعیت است.
  در سفر دوم هم فرقی ندارد، آقای خدامی یک جایی صحبت می‌کرد سفر اولی در کنگره 60 سه جلسه میهمان است در ادامه اگر بخواهد این شخص میهمان باشد اصلاً به او فرصت خدمت کردن در سفر دوم داده نمی‌شود. در نوشتارها می‌خوانید شما وقتی می‌آید سه جلسه اول میهمان محسوب می‌شوید ولی جلسه چهارم که لژیون انتخاب می‌کنید خدمتگزار می‌شوید و ازآنجا خدمت‌تان شروع می‌شود. یعنی این مسیر اگر ادامه داشت سفر دوم به شما اجازه خدمت می‌دهد اجازه بخشش می‌دهد اجازه اصلاح می‌دهد و بیاییم در کنار هم آموزش بگیرید و کنگره هم اجازه بدهد یک انجام ‌وظیفه کنم نمی‌شود بگوییم خدمت و بتوانیم صفت‌هایمان را تغییر دهیم من راهنما در لژیون که می‌نشینم رهجو آینه عبرت من است و می‌توانم عیب‌های خودم را برطرف کنم حالا هرکسی هرکجا که می‌خواهد باشد، باشد من در کنگره 60 خواهم ماند و صفت‌های بدم را تغییر می‌دهم و انشا الله فشار را از روی خودم برمی‌دارم.

جلسه هماهنگی پورتال نمایندگی های استان مرکزی، قم و لرستان در نمایندگی صادق قم

عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر
تایپ خبر: مسافر مرتضی لژیون دوم و مسافر احمد لژیون یکم
ارسال خبر: مسافر یوسف لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .