همسفر فائزه در مورد سیدی «نبود روشنایی» برداشت خود را ارائه کردند که در ادامه میخوانید.
در مطلبی از سال ۱۳۸۸ استاد چنین فرمودند؛ برای نگارش وادی اول تا وادی ششم به مدت شش ماه زمان صرف شد و تا پایان وادیها حدود چهارده سال طول کشید، وادی چهاردهم بسیار عظیم است. پایه تفکرات ما مسئله جهانبینی است و پایه روان، فیزیولوژی و جهانبینی میباشد و خلق و خوی انسان در صور آشکار و صور پنهان به مفهوم روان انسان است، کنش و واکنش ما در گفتار و کردار و پندار بسیار حائز اهمیت است و تمامی پیامبران برای تدریس جهانبینی آمدهاند؛ مانند کتابهای تورات، انجیل و قرآن که کتب جهانبینی هستند. هستی بر مبنای محبت، عشق و نزدیکی بنا گذاشته شده و اگر ما روی روشنایی، پرده بکشیم و تصور کنیم نوری وجود ندارد و همه چیز را بر پایه سیاهی و تاریکی ببینیم.
مهمترین مسئله پیشرویمان؛ موضوع ناامیدی است که بسیاری از افراد گرفتار آن هستند. اگر مثلثی در نظر بگیریم که یک ضلع آن روشنایی و ضلع دیگر آن تاریکی باشد، ضلع پایین؛ یعنی قاعده مثلث، مسیر راه باشد از سمت قاعده به سمت روشنایی و تاریکی مسیر عبور ما رفت و برگشت است. تاریکی شخصیت ندارد، اگر همه جا را ظلمت گرفته باشد هنگامیکه کبریتی روشن کنیم نور و روشنایی همه جا را فرامیگیرد. ظلمت شبیه نیستی است، نااُمیدی نیز به همین صورت زمانیکه دانایی نباشد؛ نادانی ظهور پیدا میکند در نبود آگاهی، ناآگاهی رشد مییابد. هنگامیکه همه چیز را بر پایه سیاهی و ظلمت ببینیم نااُمیدی ظهور پیدا میکند. خداوند در این خلا برایمان دستاویزی است که ما را با امید زنده نگه میدارد. ناامیدی و بیمحبتی انسان را از بین میبرد.
ناامیدی با خودش خودکشی و بیماری های روانتنی و انواع دیگر بیماریها را میآورد و در کنگره۶۰ هم محبت ما را دور هم جمع کرده است. وقتی محبت باشد امید نیز به وجود میآید. نبود روشنایی؛ یعنی وجود تاریکی؛ یعنی همه چیز در ظلمت متولد شده ولاغیر... اما حقیقت این نیست به همین دلیل محبت، عشق، امید و روشنایی عظیم است؛ چون وجود دارند و عدم نیستند؛ زیرا از قوه به فعل آوردن هر موضوعی؛ یعنی از فکر به عمل درآوردن کاری بسیار مشکل است و در تمام قرون انسانها با این مشکل مواجه بودند. برای اینکه ما از ظلمت رهایی پیدا کنیم باید کلید یا کلیدها را بیابیم که مانند صفآرایی نیروهای اهریمنی در برابر نیروهای الهی میباشد.
هر صندوق یا هر موضوعی کلید یا راهحل دارد؛ مانند مشکل اعتیاد که کلیدش قبل از کنگره۶۰ پیدا نشده بود. برای این منظور قبل از انجام هر کاری باید تفکر کرد؛ مثل موضوع لاغر شدن، نمیشود از روی هوا و هوس و صرفا نخوردن غذا باشد باید از روی آگاهی، شناخت و تفکر باشد؛ اصل مهم، حرکت و اقدام است، بعد از حرکت راه نمایان میشود. هنگامیکه راه پیدا شد با تفکر اهریمنی از یک نقطه سیاه در صفحه سفید میتوان به سیاهی و ظلمت کامل رسید همینطور از یک نقطه سفید و نورانی در صفحهای سیاه با تفکر سالم و الهی میتوان به روشنایی و صفحه سفید رسید.
نویسنده: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
83