چهارمین جلسه از دوره نهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر اسکندر، نگهبانی مسافر یاسین و دبیری مسافر مسعود، با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» در ۶ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:٠٠ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان اسکندر هستم یک مسافر؛
خدا را شکر میکنم بابت لیاقت حضور در این شعبه، همچنین خدا را شاکر هستم بابت این جایگاه. سپاسگزاری میکنم از تمامی بچههای خدمتگزار در کنگره و بخصوص در این شعبه اعم از ایجنت محترم شعبه، گروه زحمتکش مرزبانی که لطف کردند این خدمت را به من دادند، عزیزان خدمتگزار در بخش OT و سایت و سایر خدمتگذاران در هر بخشی از کنگره.
دستور جلسه وادی دهم است. «صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است.»
پایان هرنقطه، سرآغاز خط دیگری است. امروز فکر میکردم یک روزی من در شعبه عمان که تنها شعبه کنگره در استان بود سرآغازی را شروع کردم. این سرآغاز به انتها رسید. در ادامه سرآغاز دیگری را شروع کردم که آن هم به انتها رسید. در ادامه مسیر کلینیک را انتخاب کردم که سرآغازی دیگر بود که آن هم تمام شد. الان اینجا هستم در شعبه جهانبین شهرکرد و این برای من سرآغاز دیگری است.
درخواست همیشگی من از خداوند این بوده که هرگز لیاقت خدمتگزاری به انسانها را از من نگیرد. خدمتگزاری که کاملاً بیریا و صادقانه باشد. اگر برای اسم و رسم و به خاطر اینکه بچهها جلوی پای من بلند شوند و عزت بگذارند و اینها باشد، شک ندارم یک روزی آن دیوار خشتی که من روی آن ایستادهام توسط یک نم باران، نه یک سیلاب شدید فرو خواهد ریخت و نابود خواهد شد.
شما در لوگوی کنگره میبینید که اولین چیزی که نوشته شده کلمه «عدالت» میباشد. ما اگر به این عدالت ایمان آوردیم و آنرا باور کردیم، آنگاه میپذیریم که همه اتفاقات طبق لطف و رحمانیت الهی و عزت خداوند برای ما که اشرف مخلوقاتیم به نحو شایستهای رقم خواهد خورد. در عمل سالم اگر یک پایانی وجود داشته باشد مطمئناً سرآغاز بهتری هم وجود خواهد داشت و این تدبیر الهی است. شک نکنید که این سرآغاز فقط به لطف خداوند است و ایمانی که شما دارید. ورود به کنگره برای من پایان تاریکیها بود ولی متأسفانه الان برخی افراد وارد کنگره می شوند ولی آن ایمانی که باید به کنگره داشته باشند را ندارند و همین باعث می شود که خیلی زود دستشان از کنگره بریده شود.
میدانید در این استان چند هزار مصرف کننده است و چند نفر آنها وارد این سیستم می شوند؟ این که چرا و به چه دلیلی علی رغم اینکه تقریباً تمام مصرف کنندهها میدانند که اگر قرار است اعتیاد آنها درمان شود، تنها مکان برای این داستان فقط و فقط کنگره است ولی با این حال قدم در این راه نمیگذارند، دلیلش این است که هنوز فرمانی برای آنها صادر نشده است. هنوز اذن خدا برای آنها صادر نشده است، چون هنوز خواستهی درمان را ندارند. شاید هم خیلیها خواسته داشته باشند ولی اذن خدا صادر نشده و چقدر ما خوشبختیم که اذن خدا در مورد ما اجرا شده است و واقعاً اینجا برای ما پایان تاریکیها بود.
دوستان تاریکی بدتر از اعتیاد وجود ندارد. اعتیاد دیگر ته تاریکی است، تاریکی مطلق است. با تمام وجود کار کنی و زحمت بکشی در گرمای تابستان و سرمای زمستان و بعد در آمدت را برای تهیه موادت تقدیم ساقی کنی. حالا مواد را تهیه کردی، مشکل مکانی امن برای مصرف مواد را داری. و دیگر خدا نکند که در حین مصرف کسی هم بیاید بالای سرت که آن دیگر وا مصیبتها خواهد بود؛ زندان، جریمه و هزار جور مشکلات دیگر. آیا کسی تاریکی از این بیشتر سراغ دارد؟
حالا آمدهایم کنگره، باید با تمام وجود قدر آن را بدانیم که دیگر به سمت تاریکیها برگشت نکنیم. من خیلی از بچههایی را دیدهام که آمدند کنگره ولی نتوانستند این مسیر را خوب ادامه بدهند و به یک تاریکی رفتند که هزار برابر بدتر از تاریکی قبل از ورود آنها به کنگره بود. اینجا ما فقط نیامدهایم برای درمان اعتیاد. اینجا ما به خوشبختی کامل میرسیم. مسافر با ۳۰ سال تخریب وارد کنگره شده است، پس از دو ماه به آرامش رسیده است. زندگیاش زیبا شده است. شک نکنید که لطف خداوند اینجا بیشتر از هر جایی که فکرش را بکنید شامل حال ما شده است و می شود.
آیا شما بجز کنگره هیچ گروه یا فرقه یا مذهبی سراغ دارید که ۱۴ ثانیه سکوت کنند و به خدا پناه ببرند؟ آیا چنین چیزی را جایی دیگر هم دیدهاید یا شنیدهاید؟ در آخر جلسات ما دستهای یکدیگر را میگیریم، چون شک نداریم که دستان ما در دست خداوند است. اگر در ضد ارزشها نباشیم محال است در اینجا درخواستی از خداوند داشته باشیم و اجابت نشود. این امکان ندارد چون پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. روی سخنم با تازه واردین است که برخی از آنها به امید نجات یافتن از بند اعتیاد وارد کنگره می شوند ولی دستان خداوند را نمیبینند و برگشت میخورند و زندگی فلاکت باری را شروع میکنند.
واقعاً بچههای کنگره جزء بهترین انسانها هستند. من همیشه خدا را شکر میکنم که در عصری وارد کنگره شدم که جناب مهندس حضور دارند و همیشه از خداوند می خواهم که عمر با عزت به ایشان عطا بفرمایند تا آیندگان هم انشاالله بتوانند به دستان خود آقای مهندس گل رهایی را بگیرند.
و اما در مورد سیگار هم عزیزان توجه کنید که درمان سیگار یکی از مهمترین مسائل کنگره میباشد. مهندس میفرمایند پرچم اعتیاد برای کسانی که هنوز سیگار میکشند بالا است، پس درمان سیگار را خیلی جدی بگیرید و آن را درمان کنید. وقتی رهجویی را برای رهایی خدمت جناب مهندس می بریم، اگر نشان وایت نداشته باشد فرم رهایی را امضا میکنند و آنرا تحویل راهنما می دهند ولی در مورد رهجویی که نشان وایت دارد، جناب مهندس بلند میشود و این نشان طلایی را خودشان به سینه رهجو نصب می کنند و این افتخاریست بسیار بزرگ برای آن رهجو. انشاالله سفر خودتان را به بهترین شکل آن انجام دهید. به عدالت و معرفت ایمان داشته باشید تا انشاالله به رهایی و خوشبختی کامل برسید.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.
نگارنده: مسافر حمید لژیون ۶
ویراستار: مسافر بهزاد لژیون ۷
عکاس: مسافر امین لژیون ۱۸
تنظیم: مسافر وحید لژیون ۱۸
ارسال: مرزبان خبری مسافر ایمان
نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
807