راهنما همسفر شهناز به همراه مسافر خود با آنتی ایکس مصرفی اپیوم و قرص وارد کنگره شدند . به مدت ۱۴ ماه و ۲۰ روز به روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر شکوفه و مسافر علیرضا سفر کردند و در حال حاضر ۷ سال و ۶ ماه است که آزاد و رها هستند. ایشان ورزشبان رشته ورزشی تنیس روی میز در شعبه صفادشت هستند .
اینک در باب دستور جلسه «جهان بینی در ورزش» با ایشان گفتوگویی انجام دادهایم که توجه شما را به این گفتگو جلب میکنیم.
شما جایگاه جهانبینی را در ورزش چگونه میبینید و چقدر مهم میدانید؟
ما در کنگره یاد گرفتیم که جهانبینی در همه سطوح زندگی یک انسان، لازم و ضروری میباشد و در ورزش هم اگر این مقوله جهانبینی نباشد با کوچکترین موضوع از تعادل خارج میشویم و بهم میریزیم و باعث بروز مشکلات هم برای خود و هم برای همسفران دیگر میشویم، برای مثال: همسفری که آموزش ندیده باشد با کوچکترین رای داور و یا ریزترین تنش حالش خراب میشود، دوسال پیش در زمین والیبال در حال بازی بودم که یکی از همسفران در حال دوچرخه بازی بود که نباید وارد زمین بازی ما میشد؛ ولی وارد شده بود و با من برخورد کرد و من صدمه دیدم؛ ولی موجب ناراحتی من نشد و اورا بغل گرفتم و با جهانبینی که آموزش گرفته بودم به او گفتم که نباید وارد زمین ما میشد و همین باعث شد که بعد از چند سال یک حس خوبی بین ما ایجاد شود.
چرا در بدو ورود یک همسفر و یا مسافر فوری اجازه پارک آمدن به او داده نمیشود؟
یک همسفر وقتی وارد کنگره میشود حال خوبی ندارد و با دنیایی از تاریکی وارد این سیستم میشود و یکی از اضلاع مثلث درمان، آموزش جهانبینی است، جهانبینی در وزرش یکی از مهمترین آنهاست؛ چون رهجو با کوچکترین موضوع مثلا در بازی تنیس، ممکن است نسنجیده رفتار کند، حالش خراب شود و به دیگران هم منتقل کند؛ پس این مهم، نیازمند چند ماه آموزش جهانبینی در کارگاه و لژیون است تا بعد از آن بتواند به پارک بیاید.
به نظر شما تفاوت ورزش کردن در محیط کنگره با بیرون از این فضا در چیست؟
بیرون از کنگره بهخاطر برنده شدن است؛ ولی در کنگره به خاطر حال خوب و سلامتی جسم است. ما در کنگره چیزی به اسم باخت نداریم یا میبریم و یا میآموزیم. در کنگره در مسابقات زیادی شرکت کردم و زمانی که تیم امتیازی نمیگرفت، حال تیم خراب نمیشد و حتی کمی امتیاز را تجربه میدانستیم.
هدف از ورزش رسیدن به حال خوش است.
شما به عنوان یک راهنمای فعال در پارک، چه توصیهای برای همسفران دارید؟
همانگونه که به ظاهر خود از نظر لباس و زیبایی صورت اهمیت میدهند برای جسم خود هم ارزش قائل باشند، وقت بگذارند به پارک بیاند و تبادل انرژی کنند تا حال خوب را تجربه کنند.
برای شما، صبح جمعهکنگرهای با جمعههای قبل از کنگره چه تفاوتی کرده است؟
قبلا من به هیچ عنوان یادم نمیاد که صبحهای جمعه را میدیدم؛ چون برای مسافرم و فرزندانم روز تعطیلی بود و همگی تا ظهر را می خوابیدیم و ناهار و صبحانه ما یکی میشد و در واقع هیچ نظمی در زندگی من حاکم نبود و روز بسیار کسل آوری بود؛ ولی به شکر خدا از زمانی که کنگرهای شدم صبحهای جمعه حتی زمانی که روزه میگرفتم، به پارک میآمدم و از انرژی که در پارک حاکم بود دریافت زیادی داشتم و تا غروب آن روز من سرشار از انرژی بودم. الان هم به همین منوال هر جمعه سعی میکنم در پارک حاضر شوم.
شما صبح جمعه به همراه مسافرتان به پارک میروید یا خودتان؟
مسافر من به خاطر شرایط کاری بعد از درمان از کنگره فاصله گرفت به فرموده آقای مهندس: اولویت با کار است؛ صبح جمعه به تنهایی پارک میروم؛ چون حس میکنم که باید به پارک بروم و از حالهوای آنجا بهرهمند شوم تا با کسب انرژی از ورزش کردن، برای خود و خانواده مفید باشم. به عنوان راهنما باید الگو باشم و الگو باید بینقص باشد. راهنمایی که خودش به پارک نرود، هرگز نمیتوان ردپای رهجوهایش را در پارک دید.
کلام آخرتان را بفرمایید؟
به عنوان یک همسفر و راهنما از همه همسفران میخواهم که به پارک بیایند و آموزش جهانبینی را آنجا پیاده کنند، خواسته پارک آمدن را داشته باشند، تلاش کنند، حرکت کنند تا راه برایشان باز شود و نگویند که مسافرم نمیآید.
از این که وقت خودتان را در اختیار بنده قرار دادید سپاسگزارم.
طراح سوال، تایپ و ویراستار: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
مصاحبه کننده: همسفر فروزان رهجوی راهنما همسفر شهناز(لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
عکس: همسفر منیره مرزبان خبری
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
209