مشارکت همسفر سمیرا از وادی دهم
هیچ مخلوقی قرار نیست تا ابد بدون تغییر زندگی کند اگر فرد بداخلاق، خسیس، تندخو و... است قرار نیست به همین صورت باقی بماند بلکه هر فردی صفات درونی او قابل تغییر است. اگر شیطان در جلد، جسم، روح، افکار، گفتار و درون من رخنه کند باعث میشود که من را به زمین بزند، از گوهر وجودی انسان بودنم دور بمانم، از بودن در صراط مستقیم باز بمانم، نگذارد درستی، راستی و راه حقیقی روش درست مسیر را در زندگی بیابم و نور خدا، تجلی خدا، صفات دمیده شده از خدا در درون من بیرون میرود و من را به سمت مسیرهای ضدارزش میکشاند و مسیرهایی که همچون شمشیر برنده است من را از امید و روزهای خوب بازمیدارد.
من کیستم؟ چه هدفی از آفریده شدن من بوده است؟ آیا فقط هدف این بوده که بیایم هر کار ضدارزشی را انجام دهم و کلی بار گناه با خودم در چمدان اعمالم ببرم و پیش خدا شرمسار باشم یا اینکه آمدهام در صراط مستقیم زندگی کنم و طوری زندگی کنم که به این باور رسیده باشم شاید فردایی نباشد؟ من چه چیزی در چمدان اعمالم برای رفتن پیش معبودم جمع کردهام؟
پس من باید مراقب اعمال، رفتار، کردار و گفتار خود باشم، نوری که معبود من از وجود خودش در من دمیده است آن را نمیبینم اما لمسش میکنم، حسش میکنم. صورت من را زمانی که در صراط مستقیم هستم نورانی میکند و اشخاص را به این کلمه وا میدارد خدایا چقدر صورتش نورانی شده است چه کاری کرده است؟ آنها نمیدانند که نور معبودیت و ایمان در من رشد کرده و من را به مرتبه بالاتری رسانده است و این حس، قوه عقل مرا بکار میاندازد و همین عشق ازلی که در من نهفته، باعث میشود من به تزکیه و پالایش خودم بپردازم و به مقام و مرتبهایی برسم که او از من راضی باشد و من هم در زندگی خوشحال و شاد باشم.
در کنگره یاد گرفتم ایمان سالم، عمل سالم، تفکر سالم، حس سالم، معرفت سالم، عشق سالم اینها را چگونه در زندگی باید اجرا کنیم؟ من باید به اعمال نیک وجودی خود لباس عافیت بپوشانم. من جاهل و نادان بودم ولی یاد گرفتم که اگر کسی ضربه زد و بدی کرد معنایش این نیست پاسخش را با ضربه کوبندهتر دهم باید با آرامش درونی خود، با عشق وجودی خود، با لبخند، گفتار، رفتار صحیح شخص را متوجه اشتباهش کنم.
من انسان مسیر زندگیم پر از صعود و سقوط است این من هستم که تعیین میکنم در زندگی خود صعود کنم یا سقوط آزاد. من باید درست زندگی کنم و درست زندگی کردن سخت نیست بخواهی میشود، مثل آن میماند یک طنابی دور خود پیچیده باشی و اجازه باز شدن به طناب را ندهی بلکه هر مرتبه بیشتر آن را به خود قلاب کنیم و تخریب به وجود آوریم که باعث میشود من انسان را از هدف راستی به هدف نادرستی هدایت کند.
هر وقت بازگردی از مسیر نادرست دیر نیست هر انسانی میتواند با کمی صبر و انتخاب درست صفات و اعمال زشت را جایگزین صفات و اعمال زیبا کند فقط کافیست که بخواهید تغییر کند و زندگی پیشرو را از نو بسازد و یک تولد دوباره در زندگی خود ایجاد کند.
پایان سخن شنو
آری آغاز راه سخت است
گرچه پایان راه ناپیداست
اما همین ناپیدا بودن زیباست
که مرا به پیدایش راه میرساند
نویسنده: همسفر سمیرا(ی) رهجوی راهنما همسفر مهری لژیون اول
رابط خبری و ویرایش: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر مهری لژیون اول
تنظیم و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر مهری لژیون اول نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
95