جلسه چهاردهم از دوره بیستونهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لوییپاستور با استادی همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر فرخنده با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه 6 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ مَالِكِ یَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
خداوند بزرگ را حمد و سپاس که امروز این فرصت را پیدا کردم و این افتخار نصیبم شد تا یکبار دیگر در محضر شما بزرگواران باشم. خیلی برایم باعث افتخار است و خیلی خوشحال هستم. از همسفر رقیه و ایجنت نمایندگی که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم متشکرم. همانطور که میدانید دستور جلسه وادی دهم است و وادیها از مهمترین دستور جلسات جهانبینی کنگره هستند؛ سرزمینهایی که ما در مسیر رسیدن به اقیانوس عشق الهی طی میکنیم که درنهایت ما میخواهیم به وادی چهاردهم وادی عشق و محبت برسیم؛ پس خط به خط این وادیها بسیار مهم هستند. وادی دهم نکات خیلی مهمی دارد؛ مثلاً مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص یکی از قسمتهایی است که دائماً من خودم شخصاً در زندگی استفاده میکنم در هر صفت نگاه میکنم، ببینم تغییر، تبدیل و ترخیص برایش طی شده یا نه؟ نور، صوت و حس یا مراحل تزکیه بسیار مهم است؛ اما آن چیزی که به ذهنم رسید برایتان بگویم این بود که وادی دهم میگوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.» چه چیزی یا چه کسی جاری است؟ انسان، صفتهایش، کائنات و کل هستی در جریان هستند.
اول در صور آشکار یک تصویرسازی میکنم تا بگویم چه چیزی را میخواهم در صور پنهان برایتان توضیح بدهم. تصور کنید رودخانهای در جریان است و این رودخانه گاهی آرام و گاهی خروشان میشود. دودسته از افراد در این رودخانه قرار دارند و در حال حرکت هستند. یک دسته افرادی هستند که شنا بلد هستند و یکسری آنهایی هستند که شنا بلد نیستند. زمانهای آرام برای همه آنهایی که شنا بلد هستند و بلد نیستند مشکلی ایجاد نمیکند؛ اما زمانهایی که رود پر از خروش و در تلاطم است کسانی میتوانند از آن جان سالم به در ببرند و از آن مسیر استفاده کنند که تکنیکهای شنا کردن را بلد هستند. این افراد کسانی هستند که از مسیر و جریانهای رود استفاده مثبت میکنند و خودشان را با آنها همگام میکنند. اتفاقاً جوشوخروش این رود میتواند به رشدشان کمک کند؛ ولی افرادی که تکنیکهای شنا را بلد نیستند زمانی که این رود در جوشوخروش میافتد شروع میکنند به دستوپا زدن، به ناله کردن، به داد زدن، به بالا آمدن از سطح آب و پایین رفتن؛ حتی هرلحظه ممکن است جان خودشان را از دست بدهند؛ چرا؟ به خاطر اینکه نمیدانند چهکار کنند و فقط دستوپا میزنند، مسیر رود به ضرر اینهاست، جریان به ضرر اینهاست؛ چون آنها را بهجاهای بیراهه میکشاند، نمیتوانند خودشان را در مسیر قرار بدهند، ممکن است قطعهسنگی وسط رود باشد و با آنها برخورد بکند.
وقتیکه آقای مهندس در مورد صور پنهان و صور آشکار در کنگره60 صحبت میکنند میبینیم همهچیزهایی که در صور آشکار تجربه میکنیم برای این است که ما را به چیزی در صور پنهان هدایت میکند. در صور پنهان هم دقیقاً همین رود است. این رود زندگی ماست؛ جریان آب گذر زندگی و گذر زمان است و فراز و نشیبها هم میشود همان زمانهایی که بعضی وقتها رود آرام است و بعضی وقتها رود جوشوخروش دارد. همه ما هم به خاطر اینکه در این زندگی هستیم در این رود قرار داریم. حال کسانی که شنا بلد هستند چهکاری انجام میدهند؟ کسانی که بلد نیستند چهکاری انجام میدهند؟ در کل همهچیز در صور آشکار قابلرؤیت است؛ ولی در صور پنهان اینچنین نیست و من صور پنهانم را نمیتوانم ببینم. خیلی وقتها حرکتی انجام میدهم حسم این است که شنا میکنم؛ ولی ممکن است من در حال دستوپا زدن باشم، ممکن است من همان آدمی باشم که الآن شنا بلد نیستم و نمیدانم چگونه خودم را با این شرایط و جریانهای سهمگین وقف بدهم تا بهجای اینکه من را به فنا ببرد به سمت رشد هدایت کند.
حس میکنم در مسیر درست قرارگرفتهام و دارم درست حرکت میکنم؛ اما چه زمانی مشخص میشود که حرکت من یک شنای واقعی است یا دستوپا زدن است؟ زمانی که حس من سالم باشد. در این صورت میتوانم درست تشخیص بدهم که الآن درست حرکت میکنم یا غلط حرکت میکنم. برمیگردیم به همان مسیر تزکیه که در وادی دهم گفتهشده است. چه زمانی حس ما سالم است؟ زمانی که عمل ما سالم باشد. چه زمانی عمل ما سالم است؟ زمانی که ایمان ما سالم باشد. چه زمانی ایمان سالم است؟ زمانی که تفکر سالم باشد. چه زمانی من میتوانم تفکر سالم داشته باشم؟ زمانی که مثلث دانایی را طی کرده باشم. آقای مهندس همیشه به ترتیب اجزای مثلث دانایی (آموزش، تجربه و تفکر) خیلی تأکید میکنند. اول آموزش، بعداً تجربه و در آخر تفکر است. هر چیزی که در این جهان هستی یا در این فضایی که الآن در آن قرار داریم آموزش میگیریم، باید عملاً تجربهاش کنیم و بعد بیاییم روی نتیجه آن تفکر کنیم که تبدیل به یک تفکر سالم شود تا من را در ادامه مسیر به سمت حس سالم (با این مراتبی که آقای مهندس گفتند) حرکت بدهد.
در وادی دهم میگوید: حتی برای کسانی که گناهکارترین گناهکاران هستند راه نجات و امید برگشت است؛ میتوانند برگردند و دوباره مسیر زندگی را اصلاح کنند و در مسیر درست قرار بگیرند. کسانی هم که در جایگاه خوبی قرار دارند هیچوقت به جایگاه خودشان مغرور نشوند؛ چون هرلحظه با یک غفلت ممکن است جایگاه خودشان را از دست بدهند. گاهی اوقاتی که دستوپا میزنیم و فکر میکنیم داریم شنا میکنیم چه زمانی است؟ زمانی است که عمل بهظاهر نیکانجام میدهیم؛ یعنی فکر میکنیم که کارمان درست است و مدام آن کار را انجام میدهیم؛ درصورتیکه آن کار غلط است؛ برای مثال ما در کنگره خدمت میکنیم و بیرون از کنگره هم خیلی خدمت کرده بودیم؛ اما بعدازاین که در کنگره خدمت سالم را یاد میگیریم میبینیم که قبلاً سواری دادهایم و خدمت نکردهایم.
چگونه میتوانیم بفهمیم که الآن خدمت ما سالم بوده است یا نه؟ از محصول آن. «محصول خدمت من میشود رشد خودم و رشد بقیه»؛ ولی محصول سواری دادن که فکر میکنیم خدمت کردن به دیگران است میشود احساس قربانی شدن و احساس پایمال شدن در زندگی؛ پس اگر جایی من احساس میکنم که قربانی شدهام کاری که انجام دادهام هر چیزی که بوده خدمت نبوده است، دستوپا زدن بیخودی بوده که فکر میکردم دارم در جریان زندگی شنا میکنم یا مثل دلسوزی و ترحم به دیگران که این از ریشه منیت میآید. من فکر میکنم که دارم برای یک نفر دلسوزی میکنم؛ ولی محصولی که دارد این است که از دیگران سلب توانایی میکنم؛ یعنی کسی خودش توانایی دارد؛ ولی من با دلسوزیهای بیموردم اجازه نمیدهم پتانسیلهای درونی فرد رشد کند و همینطور وقت هم بیخودی هدر میرود که این مسئله بسیار خطرناک است و منیت میتواند انسان را به سمت کبر هم حرکت بدهد که خیلی باید دقت کنیم.
این صحبتها از صفحه ۹۷ کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر بود. ما دائماً به پندارهای خود لباس کردار میپوشانیم و ممکن است ما به پندار خود بهظاهر صدها قدم سالم برداریم و در انتها متوجه شویم که فقط چند تا از آنها عمل سالم بوده است و بقیه آن دستوپا زدن بیهوده. برداشتن قدم سالم آسان نیست و به معرفت بالا نیاز دارد. اگر هدف ما در زندگی این است که زندگی سالمی داشته باشیم و در مسیر درستی درحرکت باشیم در این صورت هیچ ثانیهای نیست که ما نیاز به آموزش، تجربه و تفکر (در کل دانایی) نداشته باشیم. خدا را شکر که کنگره برای همه بهترین بستر را فراهم کرده است تا همواره در مسیر آموزش باشند. تأثیر این آموزشهایی که شما میبینید خیلی بزرگتر و فراتر از آن چیزی است که تصور میکنید. انشاءالله که همه ما بتوانیم در این مسیر به یک پایان و سرانجام خوش برسیم و به دریای رحمت الهی بپیوندیم.
رهایی ۴۰ سیدی همسفر طلا رهجوی راهنما همسفر خندان و همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر زینب
در ادامه جلسه، انتخابات نگهبانی با حضور 3 کاندیدا برگزار شد و همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر معصومه با اکثریت آرا بهعنوان نگهبان و همسفر اشرف و همسفر سعیده بهعنوان دبیران دوره سیام کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی لوییپاستور انتخاب شدند. ضمن عرض خداقوت خدمت همسفر رقیه نگهبان دوره قبل و دبیرانشان همسفر شایسته و همسفر فرخنده برای همسفر مرجان و دبیرانشان دوران خدمتی پرباری از خداوند طلب میکنیم.
مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر میثم
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دهم) و همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لوییپاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
119