جلسه چهاردهم از دوره چهارم لژیون سردار همسفران نمایندگی شیخبهایی با استادی راهنما همسفر طاهره (سردار)، نگهبانی همسفر زهرا (پهلوان) و دبیری همسفر شهربانو (دنور) با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 5 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵: 13 دقیقه برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در جمع دوستان محبت نمایندگی شیخبهایی هستم. خدا را شکر که این اجازه را پیدا کردم تا در کنار کسانی که توانستند بهترین لحظات زندگی را برایم رقم بزنند یک روز دیگر نفس بکشم. وقتی سیدیهای اخیر یعنی؛ «مثلث تشخیص ۱»، «مثلث تشخیص ۲»، «آفت» و «نبود روشنایی» را با وادی دهم کنار هم میچیدم، متوجه شدم که دستور جلسه امروز و این سیدیها مکمل هم هستند؛ وقتی در مورد صوت، نور، حس، صفت انسان، نبود روشنایی، مثلث تشخیص و ... صحبت میشد، میدیدم همه این سیدیها در وادی دهم جمعآوری شدهاند و به من تلنگر میزند که متوجه باشم کجای کار هستم و چه میکنم؛ آيا حواست هست؟ آيا امسال نسبت به سال قبل تغییر داشتهای؟ توانستهای حس خود را نسبت به اشخاصی که در کنارت هستند تغییر دهی یا هنوز نسبت به آنها کینه داری؟ به فرمایش استاد امین دژاکام: «آیا توانستهای ورودیها را باز کنی یا ورودیها بسته هستند؟» آیا توانستهای خودت را تغییر دهی؟ چراکه من نمیتوانم صفت دیگران را تغییر بدهم.
در سرفصل وادی دهم در مورد صفت گذشته صحبت میشود؛ یعنی چیزی که گذشت. یکسری از صفتها را شاید نتوانیم تغییر دهیم و واقعاً هم تغییرپذیر نیستند مثل سیاهی شب؛ آیا ما میتوانیم سیاهی شب را تغییر دهیم؟ نه فقط قدرت مطلق میتواند تغییر دهد. طبق فرمایش آقای مهندس حسین دژاکام: «اگر کسی خواستار تغییر باشد باید نار درونیاش را به نور تبدیل کند.» وقتی زغال سیاه را روشن میکنیم، میسوزد؛ درواقع سختی، سرخ شدن و ذوب شدن اتفاق میافتد و زغال سیاه، خاکستری میشود؛ بعد از گذشت مدتی با وزش باد، لبههای آن تبدیل به خاکستر سفید میشود؛ بنابراین من هم باید بتوانم با انوار الهی، نار وجودیام را به نور تبدیل کنم تا تغییر، تبدیل و ترخیص اتفاق بیفتد. تغییر صفتهای گذشته درون انسان بهواسطه تفکر سالم همراه با ایمان سالم، عمل سالم و حس سالم اتفاق میافتد؛ اگر ایمان سالم اتفاق نیفتد یعنی هنوز ناخالصیهایی وجود دارد و من باید دنبال آن ناخالصیها بگردم تا آنها را پیدا کنم و بتوانم به نقطه تکامل برسم؛ البته این امر یکمرتبه اتفاق نمیافتد بلکه ذرهذره به وجود میآید. بهعنوانمثال اگر من در یکلحظه به خانم زهرا علاقهمند شوم، این شور است، چرا! چون هنوز از درون خانم زهرا شناختی ندارم، شاید بعد از گذشت شش ماه متوجه شوم ایشان یکسری از چیزهایی که من دوست دارم را دوست ندارد و شاید یکسری چیزهایی که دوست دارد، درون من نیست و ناخودآگاه راهمان از هم جدا میشود؛ اگر من در این مسئله دور بردارم، باعث نفرت من نسبت به خانم زهرا میشود ولی اگر ذرهذره و آرامآرام جلو رفتم، خوبیها و ناخالصیهای ایشان را دیدم و متوجه شدم که این ناخالصیها را من هم داشتم و علت جذب شدن من همین است؛ پس تصمیم به اصلاح آنها میگیرم. وادی دهم میگوید: اگر حتی خیلی اوقات نسبت به دیگران حس بدی پیدا کردی مطمئن باش آینه خودت است؛ باید آینه را ببینی و خودت را اصلاح کنی، نه اینکه طرف مقابل را اصلاح کنی؛ اگر من بخواهم به اینجا بیایم تا مسافر خود را اصلاح کنم، مطمئن باشید هیچکدام از ما اصلاح نمیشویم؛ چون به حدی درگیر هستیم که خود را فراموش میکنیم.
در سیدیهای جدید و وادی دهم خیلی زیبا میگوید: بهگونهای زندگی و تفکر کن که فکر کنی همیشه زنده هستی و در ادامه بهگونهای زندگی و تفکر کن که فکر کنی فردایی وجود ندارد؛ این جمله مهمی است. اگر بخواهم تفکر سالم اتفاق بیافتد حتماً باید تصفیه و پالایش شوم و اولین و قدرتمندترین مسئله برای شروع، با تفکر کردن ایجاد میشود. خدایا شکرت که چنین راهنمایی را در اختیارم گذاشتی تا بتوانم زندگیام را تغییر دهم؛ اگر در یک لژیون بنشینم ولی گوشم با لژیون کناری باشد و دائم بگویم: میخواستم داخل آن لژیون بروم؛ نه حس من با اینطرف ارتباط پیدا کرده است و نه برداشتی از آنطرف داشتهام؛ این اتفاقی است که در زندگی خیلی از ماها میافتد؛ حتی در خانواده ما هم همین اتفاق پیش میآید. البته من راهنما را به خاطر کنگره مثال زدم. دقیقاً بیشتر اوقات در زندگی میگویی من این را دوست دارم ولی حسم میگوید: آنجا بروم؛ باید بتوانم حس سالم را به وجود بیاورم. جایگاه نور چیست؟ جایگاه نور در دیدن است؛ جایگاه صوت چیست؟ جایگاه آن در شنیدن است و جایگاه حس در قلب من است؛ وقتی من نور را درون راهنما میبینم، وقتی اصوات را میشنوم و صحبت که میکند آن حس اتفاق میافتد؛ متوجه میشوم که راهنما چه قدر خوب میگفت و چه قدر حال من خوب شد.
همه ما امروز در این مکان جمع شدیم؛ از خودم بگویم که مشکلات زیادی را گذاشته و آمدهام؛ اصلاً جدای از روزهای دیگر، امروز را کلاً مسائل سر کار، درس بچه و مشکلات دیگر زندگی را همه بستهبندی کردم، کنار گذاشتم و اینجا حاضر شدم؛ ولی اکنون باید حس من خوب باشد؛ آن صوتی که از نگهبان میشنوم، از مشارکت دریافت میکنم و آن اتفاقی که میافتد؛ باید اصوات الهی درون من بیدار باشد و در قلب من روشن شود. بیشتر اوقات میگوید: صوت و نور میتواند مخرب هم باشد؛ مثلاً وقتی به مجلس عروسی میروم و باوجود اینکه موزیک شاد است ولی چون صدای باندها بسیار بلند است و من را اذیت میکند، داخل حیاط میروم؛ باوجود اینکه جشن، نورافشانی و شرایط خوب است ولی حس من در آن مکان خوب نیست؛ درصورتیکه جای دیگری میروم، ساکت مینشینم و با یک مشارکت کوچک، میبینم که چقدر حال من خوب است و میگویم خدا را شکر که این موقعیت پیش آمد، آموزش گرفتم و این هفته انرژی دارم و میتوانم زندگی خود را بچرخانم.
در مورد «وادی دهم» که در دستور جلسه هفتگی است، مطالب بسیاری از سیدیها و منابع آموزشی کسب کردهایم؛ انشاءالله که بتوانیم در وجود خود، صفت گذشته را تغییر دهیم. شاعر میگوید: بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین؛ چون رود جاری و روان است؛ ولی اگر ماندگار باشد، لجنزار میشود و بوی بدی میدهد؛ ولی آبی که روان است، حس خوب و بوی زندگی میدهد؛ یعنی من میتوانم، صفات زشت و مشکلاتی که در گذشته داشتم را تغییر دهم چون جاری هستم. خدا را شکر میکنم که انسان و قابلتغییر هستم. همیشه شکرگزار خداوند هستم؛ شاید قبلاً میگفتیم نه درست نمیشود ولی با آموزشهای کنگره یاد گرفتیم و توانستیم جهل و ناآگاهی را به آگاهی و دانایی تبدیل کنیم؛ پلیدیها، زشتیها و افکار بد را به رودی که جاری است بدهیم تا با خود ببرد و چیزهای خوب دیگری را جایگزین کند؛ درنتیجه اتفاقات خوبی برای ما بیافتد و تبدیل به انسانهایی شویم که متناسب با شعور و شرایط ماست. از نگهبان سپاسگزارم که به من اجازه حضور و صحبت کردن در این جایگاه را دادند تا شما عزیزان را با عشق در کنار هم ببینم، خدا را شکر که لژیون سردار هست و اتفاق جالبی که من به فال نیک گرفتم این بود که سال گذشته نیز به شعبه شیخبهایی بهصورت افتخاری دعوت شدم؛ اما دقیقاً با برنامه کلینیک مصادف شد و نتوانستم حضور پیدا کنم و خیلی جالب بود امسال که اجازه پیدا کردم تا عضو لژیون سردار شوم؛ جایگاه استادی، مرا انتخاب کرد؛ پس این اتفاقات را دستکم نگیریم، انشاءالله که در این مسیر بتوانیم به خود و دیگران کمک کنیم.
عکس: همسفر لیلا مرزبان خبری
تایپ: همسفر شبنم رهجوی راهنما همسفر فاطمه، همسفر احترام رهجوی راهنما هسمفر شهین (اعضای لژیون سردار)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام، همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا (اعضای لژیون سردار)
ارسال: همسفر پگاه (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
492