جلسه پنجم از دوره ی اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بویین زهرا با استادی مسافرراهنما رضوان، نگهبانی مسافر حمیدو دبیری مسافر اسد با دستور جلسه" وادی دهم و تاثیر آن روی من " در روز یکشنبه4 آبان ۱۴۰۳ ساعت۱۷ آغاز بهکارکرد.
سخنان استاد:
بنام قدرت مطلق الله
سلام دوستان رضوان هستم یک مسافر از نگهبان و دبیر عزیز سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمودند و امیدوارم که در کنار هم جلسه پر باری داشته و بتوانیم آموزش ها را در زندگی ، کاربردی کنیم .
دوستان قبل از اینکه جلسه را آغاز نماييم ، سعی کنید تصویری از این روز و این جلسه به یادگاری داشته باشید تا در آینده ای نه چندان دور، انشالله زمانی که شعبه بزرگتر شده و انشعاب یافت به شعبات دیگر با دیدن این تصاویر به خودتان افتخار کرده و به دوستان جدید سفر اولی میگویید که ببینید ما در اول تاسیس شعبه با این تعداد شروع کردیم که این خود یکی از افتخارات شما در آینده خواهد بود زیرا شما از پيش گامان یا به قول آقای مهندس از پيش قراولان این شعبه بوده اید و من مطمئنم که شما سفر اولیها انشالله بعد از رهایی با دریافت طعم خوشی که درطی سفر خودتان داشته اید حتمآ خدمتگزار میشوید ، من به این امر صد در صد ایمان دارم و غیر از این هم نیست .
شعبه کاسپین قزوین، شعبه مادر بود یعنی هسته مرکزی شعبات در قزوین بود که بعدآ شعبات دهخدا ، الوند، تاکستان و الان هم که بویین زهرا اضافه شده و دارای پنج یا شش شعبه میباشد. زمانی که وارد این شعبه شدم، بسیار حس خوبی به من دست داد . جناب استاد امین بیان میکنند که هر جا ، در هر شعبه ای که رفتيد و دیدید در آنجا حال خوبی دارید، بدانید که آن شعبه در راه صراط مستقیم است .عمل سالم ، عدالت و معرفت در آنجا شکل گرفته و انجام میشود.
جا دارد از افرادی که برای راه اندازی این شعبه زحمت کشیدند ، برای رفتن و آمدنهایشان تا بتوانند اجازه تأسیس شعبه را از آقای مهندس بگیرند ، قدر دانی کنیم زیرا برای این امر بارها باید رفت و درخواست کرد تا اجازه راه اندازی شعبه ای از طرف آقای مهندس صادر بشود .
استاد امین در جزوه جهان بینی میگویند حاصل صد دست شویم... بار دگر مست شویم..... دانه افتاده به خاک ... میوه بالنده شویم همه ما دانه های افتاده به خاک بودیم و مصداق وادی دهم که صفت گذشته در انسان صادق نیست . امروز در راه به این فکر میکردم که چگونه یک راهنما با همه مشکلات شخصی خود ، به اینجا و آنجا ، شعبات دیگر و یا از تهران به اینجا آمده و میرود من به دوستان شعبه خودمان میگویم که اگر مثلا در تهران بیست میلیون تومان باشد ، و من قرار باشد که به تهران بروم و آن را بگیرم ، این کار را نمیکنم و به آنجا نمیروم .
حال ببینید چه عشقی پشت این کار هست که باعث میشود تا یک راهنما چهار صبح با رهجوی خود ، برای دریافت رهایی به تهران بروند و برگردند . که این هم مصداق صفت گذشته در انسان صادق نیست میباشد ، زیرا در گذشته به دنبال کارهای ضد ارزشی بودیم ، البته خاصیت یک مصرف کننده همین است اما به واسطه آشنایی با کنگره و با دریافت آموزش، چرا که کنگره یک دانشگاه علمی کاربردی میباشد. من تا حدی تحصیل کرده ام ، اما هنوز در هیچ کجا چنین آموزش هایی ندیده ام .
امروز اگر شخصی در کنگره خدمت میکند به واسطه صفت های گذشته است که در انسان جاری میباشد، در گذشته و زمان مصرف معمولا به دنبال انجام کارهای ضد ارزشی بودیم ، خود من به دلیل اینکه کاسب بودم ، منتظر فرصتی برای کلاه ، کلاه کردن ، حق و نا حق کردن بودم ، اما الان چه اتفاقی افتاده که حتی از دروغ گفتن میترسم و اگر بخواهم کاری انجام بدهم سعی میکنم تا عدالت ، معرفت و عمل سالم را انجام بدهم و در زندگی خود نیز کاربردی کنم .
دلیل این کار دریافت آموزش های کنگره میباشد، و همیشه به رهجوی های خودم میگویم که ، در کنگره تمرین میکنیم تا در بیرون از کنگره بتوانیم کاربردی و عمل بکنیم ، اکر در هفته سه جلسه و هر جلسه سه ساعت به کنگره میآیم ، به دلیل این است که در اينجا آموزش بگيرم تا در زندگی و جامعه بتوانم کاربردی بکنم ، درست زندگی کنم و با افراد جامعه تعامل داشته باشم . دوستان من تازه متوجه شده ام که راهنمایی مثل آقا نوید هر بار از بویین زهرا به قزوین میآمدند و یا آقا داوود نیز همینطور که دلیل همة اینها ، عشق و محبت است. من آينده روشنی از این شعبه میبینم که در آینده نزدیک و با امید به خداوند ،با شعبه بزرگتر و افراد بیشتری به راه خود ادامه بدهد و شما نیز به خودتان افتخار خواهید کرد که پیشگامان شعبه بوئین زهرا بودید . در ضمن به تک تک دوستانی که در آزمون راهنمایی قبول شدند ، تبریک میگویم و امیدوارم که برکاتش در زندگی تان جاری بشود . امروز دوستی را دیدم که با ناراحتی بیان کرد ، در آزمون قبول نشدم ، واقعا کنگره چه مکانی است که شخصی بابت خدمت نکردن ناراحت میشود و میگوید که قبول نشدم . به او گفتم ناراحت نباش که نوبت باران محفوظ است ، زیرا شما که خدمت گزار هستید و خدمت از هر نوع که باشد مهم نیست ، در نهایت خدمت است .
برگزاری آزمون داخلی
تایپ: مسافر رضا
تنظیم : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
152