وادی دهم صفت گذشته در انسان، صادق نیست چون جاری است. صفت ویژگی یا خاصیت هرچیز است؛ مثلا شیر درنده یا تخته سیاه، سیاهی صفت تخته است و درندگی صفت یا ویژگی شیر است. صفت گذشته ممکن است در بعضی چیزها صادق باشد مثل سیاهی زغال که همیشه صادق است هیچ وقت زغال زرد یا قرمز نمیشود. اما در انسان صفت گذشته صادق نیست یعنی انسان میتواند آن ویژگی و صفت خودش را در هر شرایطی تغییر دهد. آدم چاق محکوم به چاقی نیست یا آدم لاغر. این خیلی حائز اهمیت است که انسان با هر ویژگی قابل تغییر است.
در اول وادی آمده که شهر به یکباره، به طغیان دچار میشود در اینجا منظور شهر، وجود یا بلد انسان میباشد و در ادامه میگوید آنانی که مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوند، به ارتقا میرسند یعنی آنهایی که واقعیت به صراط مستقیم را میبینند، راستی و درستی را میبینند و صادق هستند، پیشرفت میکنند و به ارتقا میرسند.
در روند الهی کسی قرار میگیرد که قدرت مطلق را بشناسد و فرامین او را اجرا کند. فرامین الهی، این نیست که فرد تمام تخلفات را مرتکب شود بعد مراسم عبادی خودش را به جا آورد، توبه کند و از خداوند بخواهد او را ببخشد کسی میتواند الهی باشد که با مردم، برخورد و کلامش خوب باشد و مردم دوستش داشته باشند.
این چهارده وادی یک قانون، یا پله یا نردبان هستند که انسان را، هدایت میکنند. در وادی دهم هم به انسان هشدار میدهد و هم امید به بازگشت، یعنی هم صعود است و هم سقوط یعنی میگوید ای انسان اگر تو در پایین ترین نقطه جهان قرار بگیری میتوانی از آنجا شروع به حرکت کنی و خود را به نقطه ای بالا و تعادل برسانی. از طرف دیگر میگوید که اگر امروز در جایگاه بالایی قرار گرفتهای و افکار و نگاهت تغییر کرده مراقب باش که در اعماق دوزخ قرار نگیری.
این وادی مثل یک شمشیر برنده است مثل چاقوی جراحی که میتواند، دو کار را انجام دهد یعنی یک نفر را از مرگ نجات دهد توده یا غده سرطانی را از بدن شخص جدا کند و هم میتواند شاهرگ یک انسان را قطع کند یعنی اگر آدم بدی هستی میتوانی خوب باشی و بالعکس اگر آدم خوبی هستی میتوانی بد باشی.
انسان در دو جهت میتواند تغییر کند چون اختیار دارد اما دیدگاه بعضی انسانها این است: زمانی که در مسیر ضدارزشها قرار میگیرند با خود میگویند، آب از سرم گذشت چه یک وجب چه صد وجب و بیشتر در جهل و نا آگاهی خودش فرو میرود اما اینطور نیست هیچ انسانی مجبور نیست تا ابد در ضدارزشها و جهنم باقی بماند. بازگشت برای همه وجود دارد و راه نجات همیشه هست.
بزرگترین معجزه حیات خود حیات و بودن است پس ما فقط به دنیا نیامدهایم که ۶۰ ،۵۰ سال عمر کنیم و اگر گناهکار بودیم برویم به جهنم یا ثواب کار بودیم برویم به بهشت البته این یک تمثیل است. باید بدانیم غم، اندوه، شادی و عشق تمام چیزهایی که باهم ضدند جزئی از زندگی و حیات میباشند تا کسی غم را نبیند چگونه مفهوم شادی را میفهمد پس غم چیزی است، که ما به وسیله آن امتحان و آزمایش میشویم تا مرحله شادی را بفهمیم و درک کنیم.
جملهای از علیابنابیطالب که میفرمایند: برای دنیایت همیشه آنگونه کن که گویا همیشه، زنده هستی و برای آخرتت به گونهای رفتار کن که لحظهای دیگر، خواهی مرد؛ پس باید همیشه برای زندگی تلاش و کوشش کنیم.
در ساختار تمام جهانها حتی جهانهای پس از مرگ سه مولفه نقش بسیار مهمی دارند که این سه مولفه عبارتند از: نور، صوت و حس. در تمام جهانهای آفرینش نور فرمان میدهد و انواع و اقسام نور را داریم مثلا نار مسموم است یعنی پالایش نشده باید بر اثر تزکیه و تکامل این نار که همان صور پنهان انسان میباشد، به نور تبدیل شود. اگر در هستی صوت نبود هیچ چیز نمیتوانست معنا پیدا کند و هیچ ارتباطی برقرار نمیشد در این وادی میگوید دل به اصوات و کلام نیکو بده موقعی میتوانیم دل به اصوات نیکو بدهیم که معنای آن را بفهمیم و در صلح و آرامش باشیم.
حس مانند خداوند است و در تمامی هستی موجود و رویت ناپذیر، اگر حس نبود عقل ما اصلا کار نمیکرد برای همین اولین نیرویی است، که قوه عقل را به کار میاندازد جایگاه حس در قلب است. وقتی که حس خوب کار کند و آرام باشد، چه شادی و شعف غیرقابل توصیفی به انسان دست میدهد. اگر حس ما خوبیها را جذب کند نیکویی را منتشر میکند و اگر زشتیها را جذب نماید مسلما همان زشتیها را تراوش خواهد کرد البته تغییر حس نمیتواند به یکباره انجام پذیرد باید موج گیرنده و فرستنده تغییر داد.
باید تفکر سالم داشته باشیم چون تفکر سالم ایمان سالم را به ارمغان میآورد و ایمان یعنی تجلی نور خداوند در انسان یعنی صفات خداوند در انسان متجلی میشود پس شخصی که ایمان دارد باید رحمان و رحیم و بخشنده و مهربان باشد. زمانی که ایمان سالم شد عمل هم سالم میشود و عمل سالم یعنی کار درستی انجام بدهی و در اینجا حس سالم و با نشاطی داری، وقتی حس سالم شد در ما عقل سالم به وجود می آید و از عقل سالم عشق سالم به وجود میآید و هرچه عاقلتر عاشقتر و مراقب باشیم چون گاهی عشق با شور و هیجان به وجود میآید که آن خود شیدایی مستان است.
در پایان این وادی به این نتیجه میرسیم که انسان دارای هر ویژگی، هر شخصیت و جایگاهی باشد میتواند صفتهای خودش را تغییر دهد و به جایگاه بهتری برسد و باید با آموزش سالم و تجربه مفید روی خودمان کار کنیم. انشاالله که به تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و عشق سالم برسیم.
منابع: کتاب عشق وادی دهم و سیدیهای وادی دهم آقای مهندس
نویسنده: راهنما همسفر مهری (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون هفتم)
ویراستاری: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
79