English Version
This Site Is Available In English

سکون بر هیچ موجودی جایز نیست

سکون بر هیچ موجودی جایز نیست

همسفر بیتا از لژیون پنجم
در این وادی به دو مبحث مهم اشاره‌ شده است؛ صادق نبودن صفت گذشته در انسان و جاری بودن خود انسان. از آنجایی‌که انسان موجودی جاری و در حال حرکت است صفت و ویژگی گذشته در انسان نمی‌تواند به‌طور دائم وجود داشته و صادق باشد. البته این جاری بودن در مورد کل جهان هستی و کائنات هم صدق می‌کند. تغییر فصل‌ها، پیدایش شب‌و‌روز، به خواب رفتن درختان، بیدار شدن و به ثمر نشستنشان، پیدایش باران و ... همه و همه نشان‌دهنده جاری بودن و تغییر یافتن است. وادی دهم از یک‌طرف به انسان امید می‌دهد و می‌گوید اگر تو در پایین‌ترین نقطه جهان قرار بگیری می‌توانی از آنجا شروع به حرکت کنی و خود را به نقطه‌ای برسانی که به تعادل برگردی. از طرف دیگر هشدار هم می‌دهد که اگر امروز در جایگاه بالایی قرارگرفته‌ای و آدم خوبی هستی، اگر افکار و نگاهت تغییر کند، زمان زیادی طول نمی‌کشد که تو در اعماق دوزخ قرار بگیری. ما در این وادی یاد می‌گیریم؛ باید به ریسمان الهی چنگ بزنیم، بدانیم و بخواهیم ما را به سمت صراط‌ مستقیم هدایت کند، بتوانیم صفات زشت و ناپسند خود را تبدیل به صفات زیبا و نیکو کنیم؛ پس زمانی که توانستیم خودمان را دوست داشته باشیم و عاشق صفات خوب و زیبا خودمان باشیم، یعنی مسیرمان را درست انتخاب کرده‌ایم و یاد بگیریم نیروهای مکمل و اضداد در زندگی برای تکامل بشر ساخته‌شده‌اند‌. تا زمانی که تاریکی نباشد روشنایی مفهومی ندارد و اگر نفرت نباشد عشق معنایی ندارد و برای وجود و لمس عشق؛ باید نفرت وجود داشته باشد تا من بتوانم عظمت‌ و‌ بزرگی و مقدسی عشق را لمس کنم و همه این‌ها لازمه‌ تکامل و زندگی انسان‌ها هستند.

همسفر لیلا از لژیون دوم
وادی دهم می‌گوید: صفت گذشته، در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. جاری همچون رودخانه!
این جمله که «من همینم که هستم» یا «من از اول همین بودم» برای هر فردی مثل باتلاق است؛ اما پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. انسان به‌واسطه قدرت اختیار که خداوند به او عطا فرموده است، می‌تواند هر صفت و ویژگی را تغییر دهد و صفات قابل‌رشد و تغییر هستند، اما باید پرورش یابند. انسان می‌تواند؛ حتی اگر در بدترین شرایط از نظر رفتار و اخلاق و حتی مادی و معنوی هم که باشد با گرفتن آموزش‌ها و کاربردی کردن آن‌ها تغییر جایگاه دهد و کسی نمی‌تواند او را با صفت گذشته‌اش قضاوت کند.

همسفر روناک از لژیون دوم
وادی یا راه دهم مثل شمشیری برنده است و به ما می‌گوید: گناهکارترین انسان هم می‌تواند صفت زشت گذشته خود را تغییر دهد. هرکسی که در ضد‌ارزش‌ها باشد با اختیار خود می‌تواند به راه مستقیم پا بگذارد و خود را اصلاح نماید. انسان جاری و درحال حرکت است و چیز ثابتی وجود ندارد. تا زمانی‌که ندانیم نفرت چیست، مفهوم عشق را لمس نخواهیم کرد و تا زمانی‌که حس ما نسبت به آن موضوع تغییر نکند قادر نخواهیم بود صفت گذشته خود را تغییر دهیم. برای تغییر حس فقط و فقط یک‌راه وجود دارد و آن هم تزکیه و پالایش است و برای تزکیه به تفکر سالم نیاز داریم. خدا را شکر از زمانی‌که وارد کنگره شده‌ام در تلاش هستم که صفات خود را تغییر دهم و صفت گذشته، در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. 

همسفر نسرین از لژیون دوم
صفت؛ ویژگی یا خاصیت هر چیز است، مثل تخته‌سیاه که سیاه صفت تخته است یا زغال که سیاه صفت زغال است. صفت گذشته در جامدات یا بعضی چیزها صادق و تغییر نمی‌کند؛ مثل سیاهی شب. انسان می‌تواند خاصیت یا ویژگی خود را تغییر دهد، مثل آدم چاقی که می‌تواند چاقی خود را درمان کند. انسان جاری است هستی جاری است.
کسانی به ارتقا می‌رسند که مجذوب قدرت الهی شوند و آنهایی که راستی، درستی و حقیقت را می‌بینند و صادق هستند به ارتقا می‌رسند. ایمان؛ یعنی تجلی نور خداوند در انسان. در راه الهی حرکت کردن خود عبادت است.
وادی دهم به سان شمشیری برنده است، هم هشدار می‌دهد و هم امید و بازگشت.
خداوند اختیار زندگی را به دست خودمان داده است. وادی دهم به ما می‌آموزد که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و هیچ انسانی مجبور نیست تا ابد صفت خود را حفظ کند و هر کسی می‌تواند تغییر جایگاه دهد. مسیر تکامل انسان تغییر، تبدیل و ترخیص است. اندوه و غم جزیی از حیات است و همین‌طور شادی و عشق و بزرگترین معجزه حیات، خود حیات است. نور، صوت و حس سه مؤلفه اصلی هستند که ساختار جهان را تشکیل می‌دهند. نور در هستی فرمان می‌دهد، صوت مانند مخابرات کار می‌کند و حس مانند خداوند است و در هستی و نیستی موجود است. حس اولین چیزی است که قوه عقل را به کار می‌گیرد و پیام‌های نور و صوت را حس دریافت می‌کند.
اگر انسان از حواس پنجگانه خود به‌واسطه تزکیه و پالایش عبور کند می‌تواند بسیاری از حس‌های ارزشمند را دریافت کند.

همسفر الهه از لژیون دوم 

بر اساس وادی دهم که می‌گوید: صفت گذشته، در انسان صادق نیست، چون جاری است انسان مثل رودخانه جاری است. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم دنیای اضداد است تا زمانی که حس‌های خود را تغییر ندهم، نمی‌توانم صفات بد گذشته خود را تغییر دهم‌. این حس‌ها را فقط با تزکیه و پالایش می‌توانم تغییر دهم و تزکیه هم فقط با تفکر کردن امکان‌پذیر است. اگر تفکر من درست باشد قطعاً عمل من نیز درست خواهد بود. با عوض شدن حس تغییرات شروع می‌شود و هیچ انسانی مجبور نیست که صفت‌های زشت خود را تا ابد حفظ کند. برای رسیدن به هدف هیچ‌وقت دیر نیست، چون انسان جاری است. صفت گذشته مسافرم معتاد بود؛ ولی حالا اسم معتاد از او گرفته شده و مسافر جای آن را گرفته است. من از وقتی که به کنگره آمدم فهمیدم که اعتیاد یک بیماری و باید درمان بشود و قبول کردم که خودم هم بیشتر از مسافرم مشکل دارم و باید خودم را اصلاح کنم و با حس خوب بتوانم زیبایی‌ها را ببینم و سراغ ضد‌ارزش‌ها نروم و من این حس و حال خوب را مدیون کنگره هستم‌. در آخر از عزیزانی که در این مسیر به ما کمک می‌کنند کمال تشکر را دارم.

همسفر گلاره از لژیون دوم
صفت به‌معنی ویژگی و خاصیت هر چیزی است و همه اجزای هستی‌، اعم از جامدات، نباتات، حیوانات، انسان و هوا دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند. ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم صفت درندگی را از شیر، پلنگ و گرگ بگیریم و آنها را به حیوانات اهلی تبدیل کنیم؛ اما در مورد انسان‌ فرق می‌کند، چون انسان جاری است و این به اختیار او بر می‌گردد.
کل هستی جاری است و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست. جاری بودن به ویژگی اختیار او مربوط می‌شود.
این وادی به من همسفر هم هشدار می‌دهد و هم امید. قبل از ورودم به کنگره، همه چیز را فراموش کرده بودم و در ناامیدی و ضد‌ارزش‌ها فرو رفته بودم و خیلی از رفتار‌هایی که قبلاً دوست نداشتم را انجام می‌دادم، الآن با آموزش‌هایی که از کنگره گرفتم و تزکیه والایی که روی خودم ذره‌ذره انجام می‌دهم به تعادل نسبی رسیدم. کنگره سوای درمان، درس درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهد.

همسفر ثریا از لژیون سوم
«صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.»
در هستی هر چیزی دارای یک صفت است؛ یعنی امکان ندارد چیزی وجود داشته باشد، ولی صفتی نداشته باشد مثلاً می‌گوییم سنگ خیلی سفت است و یا چیزی از آب نرم‌تر نداریم این‌ها صفات آن‌هاست. تمام موجودات دیگر هم صفات دیگری دارند؛ مثلاً شیر صفت درندگی دارد و گوشت‌خوار است و نمی‌شود آن را علف‌خوار کرد، انسان در هر نقطه و جایگاهی باشد می‌تواند تغییر کند و مجبور نیست که تا آخر عمر‌ خود، تمام صفات‌ بد را با خود حمل کند و تغییر نکند. تفاوت انسان با بقیه موجودات این است که انسان قدرت اختیار دارد، یعنی یک انسان می‌تواند خیلی خوب و یا خیلی بد باشد؛ ولی بعداً تبدیل به انسانی خوب شود و برعکس آن‌هم وجود دارد. البته باید بدانیم که تغییر کردن و تغییر صفات آسان نیست و سخت است و این تغییر یک‌دفعه امکان‌پذیر نیست و نیاز به زمان و تمرین زیادی دارد؛ ولی امکان‌پذیر است.

همسفر سحر از لژیون سوم
وادی دهم به ما می‌گوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.»
دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم دنيای‌ اضداد است؛ یعنی از هر چیزی ضد آن‌هم وجود دارد. تجربه شخصی خودم این است که قبل از ورود و آشنایی با کنگره نقطه‌ تحمل پایین و صفات ضد‌ارزشی نسبتاً زیادی داشتم. قبلاً که با مسافرم بحث می‌کردیم فوری جواب آن را می‌دادم و کوتاه نمی‌آمدم؛ ولی الآن خدا را شکر می‌کنم که توانستم در این زمینه نقطه‌ تحمل خودم را بالا ببرم و موقع بحث و جدال سکوت کنم و دنباله حرف را نگیرم؛ ولی هنوز صفتی مثل ناامیدی در من وجود دارد که هرچه تلاش می‌کنم نمی‌توانم آن صفت ضدارزشی را از خودم دور کنم. امیدوارم به کمک خداوند و حضور در کنگره آن صفت را تغییر دهم و صفات خوبم را حفظ و ثابت نگه‌دارم.

همسفر فائزه از لژیون سوم
در مورد دستورجلسه وادی دهم «صفت گذشته در انسان صادق نیست،چون جاری است.»
مهم‌ترین مسئله‌ای که عنوان می‌کند این‌ است که انسان هیچ‌وقت در یک‌حالت ثابت نیست و همیشه می‌تواند با اراده و اختیاری که دارد هرلحظه از آن کالبد قبلی خارج شود و تبدیل به انسان دیگری شود که هم می‌تواند در جهت مثبت و هم در جهت منفی حرکت و تغییر کند. این تغییر و تبدیل فقط به‌واسطه شناخت درونی میسر است و این شناخت فقط با جهان‌بینی است. هیچ انسانی مجبور نیست یک صفت یا صفت‌های زشت را تا ابد با خودش حمل کند و بگوید: از من گذشته است و من در زشتی‌ها غرق شده‌ام و راه نجاتی ندارم راه نجات همیشه وجود دارد؛ چون انسان از خودش اختیار کامل دارد در هر شرایط و هر سنی می‌تواند صفت زشت، ضدارزشی و گذشته خودش را تغییر دهد و به‌طرف ارزش‌ها حرکت کند. ما اگر تاریخ را نگاه کنیم حُر، یکی از یاران یزید بود که با امام حسین جنگید و در لحظه آخر راه آب را بر امام‌ حسین و یارانش باز کرد و شهید شد و جز یاران امام‌ حسین قرار گرفت؛ امّا برعکس ابن‌ملجم که یکی از یاران حضرت‌ علی بود از سپاه امام خارج شد و جز خوارج قرار گرفت و در لحظه آخر هم قاتل حضرت علی شد. پس صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.

ویراستاری: واحد سایت
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .