«به نام قدرت مطلق الله»
آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند که به طور نزدیک با یکدیگر در ارتباط میباشند. در کنگره ۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی یا حاشیهای وارد میشود، رأس این اعمال معرکهگیری است و عناصر زیادی وجود دارد تا شخصی وارد حیطه معرکهگیری شود. دو مفهوم یادگیری و معرکهگیری همیشه مقابل هم هستند که اختیار و دانایی فرد مشخص میکند کدام را انتخاب کند چون تنها چیزی که میتواند با ضدارزشها مقابله کند؛ فهم و آگاهی است.
بزرگترین مانع در برابر نفس اماره که مسبب بسیاری از ضدارزشها میباشد همین دانایی است که با آگاهی و حرکت، سدی در مقابل عنصر معرکهگیری ایجاد میکند. تجربه همه چیز، کار انسانهای نادان است. تجربه دیگران در قالب آموزش در اختیار ما قرار میگیرد؛ پس میتوان از آنها درس گرفت و در جهت پیشرفت و یادگیری بهتر در زندگی کاربردی کرد. ما در کنگره به آموزش نیاز داریم اگر علم نباشد تغییر صورت نمیگیرد.
در گذشته کسانی بودند که میخواستند تزکیه کنند و نفس خود را بکشند؛ نفس را نباید بکشیم بلکه باید با آموزش و در سایه دانایی آن را تربیت کنیم تا ما را به سمت نیروهای باز دارنده هدایت نکند. برای آموزش و یادگیری؛ ما باید سواد آن عمل را داشته باشیم، درست است که سواد و میزان تحصیلات مهم است اما نشانه دانایی و آگاهی نیست. انسان دانا کسی است که قبل از پرداختن به خواستهاش آن را تحلیل میکند.
یادگیری فقط درس و مدرسه نیست بلکه آموزش در تمام سطوح گسترده میباشد. همیشه باید ساخته شویم و برای ساخته شدن باید تا درجهای که ممکن است بیاموزیم. اگر هر انسانی به آن مرحله از درک، آگاهی ناب و دانایی، همراه با آموزش و تجربه برسد؛ امکان ندارد که نخواهد در صراط مستقیم راه برود. صراط مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان هدایت میکند اما اگر در بین راه با وسوسههای شیطانی برخورد کنیم که حق را از باطل تشخیص ندهیم این دیگر از ناقص بودن قدرت تعقل و تفکر ما نشأت میگیرد.
معرکهگیری یعنی دور شدن از مرکز و به حاشیه رفتن؛ وقتی انسان در مقابل مسئلهای از لحاظ عقل محکوم میشود به جای عذرخواهی و سکوت، شروع به معرکهگیری میکند. یکی از بزرگترین شهامتها این است که انسان مشکلش را بپذیرد. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت و شکست خوردن به وجود میآید. کسی که معرکهگیری میکند هم خودش و هم دیگران را به مسلخ میبرد. معرکهگیری در تمام سیستمها؛ چه در کاخ ریاست جمهوری، چه در دانشگاه و چه در کنگره ۶۰ وجود دارد.
زمانی که انسان جایگاه خودش را بالاتر از آن چیزی که وجود دارد تصور کند، با منیت وارد میدان معرکهگیری میشود؛ در اینجا توانایی و استعداد انسان علیه او حرکت میکند و او را در مسیر اشتباه قرار میدهد. آموزش نگرفتن، قیاس و حسادت باعث عدم یادگیری و در نتیجه معرکهگیری میشود. کسی که دانا باشد و به آگاهی دست یافته باشد هیچگاه به دنبال بهانه و عیبجویی نیست. معرکهگیری از روی جهل و کمبود دانش خودمان است.
معرکهگیری ما را از عمل سالم باز میدارد؛ عمل سالم عملی است که تفکر سالم پشت آن باشد یعنی ما ابتدا باید تفکرمان سالم باشد تا عملمان هم سالم شود، زمانی که ما درست فکر نکنیم نمیتوانیم عمل سالم انجام بدهیم چون قدرت تشخیص این کار را از یکدیگر نداریم، چون عمل بدون تفکر، ظرفیت و جنبه لازم را در ما به وجود نمیآورد.
اگر افسار نفس و خواستههای آن را در دست نگیریم؛ نفس، افسار ما را در دست میگیرد و به سمتی میبرد که خودش میخواهد و سبب بسیاری از معرکهگیریها میشود که ذهن ما را کدر و آلوده میکند. در مقابل یادگیری معرکهگیری وجود دارد؛ معرکهگیری با یادگیری یک رابطه متضاد دارد، جزء اضداد هستند و زمانی که شما وارد معرکهگیری میشوید یادگیری اتفاق نمیافتد و ذره ذره پروسه آموزش و درمان متوقف میشود و سیر نزولی پیدا میکند.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر منیژه (لژیون شانزدهم)
ویرایش و بارگزاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
56