مشارکت مکتوب "نبود روشنایی":
سلام دوستان، عسگری هستم یک مسافر از لژیون دوم.
اساس کنگره بر روی جهانبینی و فیزیولوژی است. وادی چهاردهم تمام خلقت را از جهات مختلف پوشش میدهد. خلقوخوی انسان روان میشود که در صور پنهان و آشکار است. کنش و واکنش انسان در پندار گفتار و کردار بیانگر روان هرکسی است.
تمامی پیامبران خواستند جهانبینی درس بدهند. تمام کتابهای آسمانی در مورد آموزش جهانبینی است. جهانبینی در تمام سطوح لازم است در رفتار روزمره، خانواده، دانشگاه و هر چیزی که فکر میکنیم نیازمند یک جهانبینی است. ما در طول حیات هر نقطهای را تمام کنیم، نقطه دیگر شروع میشود. اتصال هر نقطه با نقطه دیگری، محبت است. محبت باعث جذب و به هم پیوستن میشود. تمام هستی بر مبنای محبت به وجود میآید حتی در بین مولکولها و انسان هم محبت وجود دارد.
اگر ما پردهای بر روشنایی بکشیم، فکر کنیم که همهچیز سیاه است بر مبنای نبودن روشنایی میباشد در مورد آن میتوان مطلب نوشت. اگر ظلمت و روشنایی را در مثلثی در نظر بگیریم یک ضلع روشنایی، ضلع دیگر آن تاریکی و قاعده مثلث حرکت عبور بهطرف این دو میباشد.
اگر در ظلمت باشیم میتوانیم بهطرف روشنایی حرکت کنیم اگر در روشنایی باشیم میتوانیم بهطرف تاریکی برویم. تاریکی از خودش وجودی ندارد وقتی نور نباشد تاریکی است. وقتی نور آمد تاریکی دگر معنایی ندارد. ناامیدی هم همینطور است.
امید که باشد ناامیدی محو میشود. ۲۰۰ مدل مریضی به نام سایکوزوماتیک وجود دارد که از ناامیدی و بیاعتقادی هست. بعضیها همهچیز را منفی میبینند و یک پرده سیاهی روی همهچیز میکشند به هیچچیز اعتقاد ندارند همهچیز را منفی در نظر میگیرند حتی با منفی هم مبارزه میکنند. در کنگره بامحبت دورهم جمع هستیم وقتی محبت باشد امید هم به وجود میآید.
قوه همهچیز در ما وجود دارد برای هر کاری باید آن را به عمل تبدیل کنیم اما از قوه به فعل درآوردن کار بسیار سنگین و سخت است. تمام زبانها در ما نهادینهشده است که میتوانیم آن را به فعل دربیاوریم. این قوه فقط در انسان نهاده شده است.
تمام ادیان و کتابهای آسمانی یک سری دستوراتی دارند که تقریباً همه در یکجهت هستند اخلاق خوب، رفتار، کردار خوب، دزدی نکردن، مال مردم را نخوردن و رشوه نگرفتن از این موارد هستند. هر کاری راه خودش را دارد هر صندوقی کلید خودش را دارد بدون کلید نمیشود کاری را انجام داد هر کاری که میخواهید انجام دهید باید راهحل آن را پیدا کنید بعد آن را انجام دهید.
کنگره ۶۰ کلید راه درمان اعتیاد است. راهی که تمام دنیا در حل آن ناتوان هستند. در تمام مسائل یک نقطه سیاه همه صفحه را سیاه میکند و یا برعکس در یک صفحه سیاه یک نقطه سفید پیدا میشود و همه صفحه را سفید میکند. دوران یک فرد مصرفکننده سیاه است که تمام صور آشکار و پنهان شخص را سیاه میکند. نقطه سفید کنگره است که تمام سیاهی را پاک میکند و جامعه سفید بر تن ما میپوشاند که نشان پاکی است. در جهان هستی این دونقطه در حال تغییر هستند و مثل تومورهای سرطانی اگر درمان نشوند به تمام بدن سرازیر میشوند.
سلام دوستان، وفا هستم یک مسافر از لژیون چهارم.
تاریکی عدم است وجود ندارد، هیچ است، هرچه هست نور است. زندگی هر انسانی میان نور و بینوری است. آدم میتواند با یک تلنگر راه نور را در پیش بگیرد یا با خیالی باطل در سرزمین تاریکی قدم بگذارد و تا قیامت در آن سرگردان باشد.
اگر مبنای انسان ظلمت باشد ناخودآگاه به سمت ناامیدی حرکت میکند و نتیجه زندگیاش نابودی میشود. برای همین است که در کنگره ۶۰ ما تأکید بسیاری برجهان بینی داریم. پیامبران و پیشوایان بسیاری، راه درستکاری را در شناخت انسان و جهان پیرامونش میدانستند ازاینجهت مفهوم کتابهای آسمانی را فقط و فقط باید در جهانبینی خلاصه کرد.
بیمحبتی انسان را نابود میکند برای همین است که در کنگره ۶۰ امید و محبت پیوند میان افراد در نظر گرفتهشده است و هر آنچه هست را محبت میدانیم. دنیای بدون محبت مانند دنیای بدون نور و در تاریکی سرگردان بودن است.
از قوه به فعل درآوردن دانستهها راهی بسیار دشوار است اما در نهاد انسان تواناییهای شگرفی نهاده شده است پس انسان میتواند آن را به مرحله عمل برساند. هدف کنگره احیای این تواناییها انسانی است تا بهوسیله قدرت ایمان از تاریکی به سمت نور حرکت کنیم.
سلام دوستان، مرتضی هستم یک مسافر از لژیون پنجم.
به خلقوخوی انسان در صور پنهان روان میگویند. چرا صور آشکار و پنهان میگویم؟ چون یک شخص شاید در صور آشکار یک فرد عالی و معقول جامعه باشد اما در صور پنهان ممکن است یک قاتل زنجیرهای باشد. در ظاهرش آرام است در باطنش فرد شروری هست.
کنش و واکنش انسان در کردار رفتار و پندار بیانگر روان هرکسی هست. جهانبینی از دیدن جهان شروع میشود مثلاً از دیدن خود، خانواده، دیدن جامعه، شهر و کشور شروع میشود.
در طول زندگی هر نقطهای که خراب میشود نقطه دیگری شروع میشود. لیسانس میگیریم فوقلیسانس شروع میشود. دکترا میگیریم فوق دکترا شروع میشود.
وادی چهاردهم وادی بسیار عظیمی است. آن محبت است که تمام جهان را پوشش میدهد وقتی دو نفر که همدیگر را دوست دارند همدیگر را جذب میکنند اگر همهچیز را ظلمت و ناامیدی در نظر بگیریم آن موقع به سمت ناامیدی کشیده میشویم. چه برسد به اینکه خدا و اعتقادات را حذف کنیم که در این صورت بلای بزرگی به سرمان میآید.
کسی که به درختی اعتقاد دارد اگر آن درخت را قطع کنند چه چیزی میتواند آن اعتقاد آدم را کامل کند؟ هر چیزی را بخواهیم تغییر بدهیم خیلی سخت است مثلاً بیسوادی را به سواد تبدیل کنیم خیلی سخت است.
تو کتاب آسمانی و خیلی از ادیان گفته میشود دزدی نکن، چشمت به دنبال ناموس مردم نباشد، طمع به مال کسی نداشته باش، دروغ نگو و پیمانشکن نباش اینها بد نیست. قرآن کتاب آسمانی نیز درست گفته است که از ضد ارزشها باید دوریکنیم.
هر مشکلی یکراه حل دارد که با شروع و انجام راه، پیدا میشود. باید آن کلید را پیدا کرد تا قبل از کنگره کلید درمان اعتیاد پیدا نبود اما با متد دیاستی پیداشده است. بعضیاوقات خودمان نمیخواهیم کلید را پیدا کنیم، بعضی آدمها میگویند ما میخواهیم لاغر شویم. اشخاص میآیند میگویند این را نخور آن را بخور ویتامین و پروتئین به بدن انسان نرسد انسان لاغر میشود. البته چنین اشخاصی اول مریض میشوند و بعد لاغر میشوند.
گاهی اوقات ارزش آن کار را نگهداشتن خیلی بهتر است تا اینکه آن را پخش کنند. گاهی اطراف انسان را مسائلی میپوشاند که انسان خودش را نمیبیند همهچیز بهجز خود را میبیند باید به درون خود مراجعه کند تا خود را بیابد. برای پخش کردن عشق و محبت به نسخههای قوی نیاز داریم. سختیهایی که برای ما به وجود میآید لعنت خداوند نیست، رحمت خداوند است ما این سختیها را تحمل میکنیم تا به رحمت خداوند برسیم.
ارسال: مسافر حسین، لژیون یکم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
10