English Version
This Site Is Available In English

علم درست زندگی کردن را در کنگره۶۰ آموختم

علم درست زندگی کردن را در کنگره۶۰ آموختم

در کنگره۶۰ همسفر بال پرواز است. همسفر خود صبر است. همسفر در کنگره آموزش درست زندگی کردن و صبوری را می‌بیند. مادر کوه صبر است، حال مادری همسفر فرزند خود است و اکنون بعد از چند سال صبوری و آموزش گرفتن در کنگره۶۰، حاصل درخت صبر خود را می‌بیند و این مادر چه حاصل و نتیجه شیرینی در کنگره به دست آورده است، مسافری درمان شده، آموزش گرفته، سالم و خدمتگزار به انسان‌های رنج دیده و همسفر آذر، راه درست زندگی کردن را آموخته و اکنون در حال خدمت در جایگاه ورزشبان شطرنج و تایپیست در سایت، می‌باشد. باشد که الگویی بدون نقص برای افراد دیگر باشند. همسفر آذر به همراه مسافرشان با تخریب انواع مواد وارد کنگره شدند و به مدت اا ماه، با راهنمایی مسافر مصطفی و همسفر بهاره  سفر کردند و اکنون ۸ ماه است که آزاد و رها هستند و مسافر ابوالفضل در رشته ورزشی فوتبال و همسفر آذر در رشته ورزشی شطرج فعالیت دارند. به بهانه دنور شدنشان مصاحبه‌ای را با همسفر آذر ترتیب داده‌ایم که تقدیم نگاه زیبای شا عزیزان می‌کنم.

با توجه به این‌که دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکه‌گیری است، ما با چه کارهایی می‌توانیم از معرکه‌گیری دوری کنیم؟

با آموزش و یادگیری می‌شود ازمعرکه‌گیری فاصله گرفت و با آموزش، دانش و معرفت ما زیاد می‌شود. وقتی انسان آگاهی و شناخت ندارد؛ معمولاً حس او هم به‌هم‌ریخته است مثلاً رفتار یا حرف‌های بعضی‌ها ممکن است درست باشد؛ اما من با حس خودم آن زا قضاوت می‌کنم و روی جهل خود پافشاری می‌کنم. یکی از عناصر مهم در معرکه‌گیری فکر می‌کنم منیت می‌باشد. اگر فرد غرور و منیت نداشته باشد از کارهایش درس می‌گیرد و آن را در زندگی خودش کاربردی می‌کند و به جای این‌که غر بزند و تقصیر را به گردن دیگران بیندازد شجاعانه اشتباهش را قبول می‌کند و برای حل مسائل اقدام می‌نماید و نکته مهم این‌جا همان پذیرش است که بدانم مشکل وجود دارد و باید چه کاری انجام بدهم تا از پس کارهایم بر بیایم و این یک شبه امکان‌پذیر نیست و  با تکرار و تمرین در زمان به‌دست می‌آید.

چه چیزی باعث شد که شما حضور مستمر در کنگره داشته باشید؟

اول همان مکان امن و مقدس آن بود که به من امنیت و آرامش داد بعد هم آموزش‌های ناب و بی‌نظیرش بود. علاوه بر اعتیاد مسافرم، کنگره درست زندگی کردن را به من آموخت و هر روز منابع وسیع از این اطلاعات را یاد می‌گیرم. علم زندگی کردن و جهان‌بینی که در کنگره است در هیچ کلاس و دانشگاهی نیست. من دنبال آموزش همیشه بودم؛ اما آموزش‌های آنان من را به هدفم نرساند؛ ولی آموزش‌های کنگره که بر راستی و درستی و حقیقت دلالت دارد، توانست من را به اهدافم برساند و هر روز بیشتر و بهتر به آن می‌رسم. به قول آقای مهندس آن‌قدر می‌روم و می‌آیم تا به نقطه مورد نظر که نزدیک شدن فرمان عقل و فکر است برسم.

آیا شما هم در زندگی خودتان دچار معرکه گیری شده‌اید؟

بله من هم معرکه‌گیری می‌کردم؛ ولی ناآگاهانه بود و با جهل خود، فکر می‌کردم همیشه حق با من است این همان نبود دانش و آگاهی بود. ما هرچه داریم از آموزش‌های کنگره و صحبت‌های آقای مهندس است. باز هم از صحبت‌های ایشان استفاده می‌کنم که می‌گویند: اول نادانی را بدان تا آن‌وقت بدانی را بدانی. من معرکه‌گیری می‌کردم؛ ولی متوجه آن نمی‌شدم اما آموزش‌های کنگره به من فهماند که این کار ضدارزشی است و باید کم‌کم از آن فاصله بگیرم.

از تجربیات خودتان در مورد این‌که وقتی شما به کنگره می امدید ولی مسافرتان نمی‌آمد بگویید؟

خیلی دوران سختی بود؛ اما سخت‌تر آن بود که از کنگره دور می‌شدم موقع‌هایی که خسته می‌شدم و نمی‌رفتم به کنگره، حال من بدتر می‌شد؛ چون جای دیگری نبود که من حالم خوب شود. با امیدواری دوباره می‌آمدم و راهنمایم همسفر سمانه همیشه من را تشویق می‌کرد که تو بیا و مسافرت حتماً می‌آید و درمان می‌شود. آموزش‌های ناب کنگره به من قدرت و قوت داد تا من بتوانم در کنار یک مصرف‌کننده باشم. مصرف‌کننده من فرزندم بود و خیلی سخت بود. با حال خراب می‌آمد خانه و من با آن وضعیت می‌دیدم هیچ کاری از دستم بر نمی‌آمد نه دعا کردن، نه جلسه رفتن، نه قرآن خواندن حال من را خوب نمی‌کرد، فقط دانش و آموزش‌های کنگره بود که من را به این نقطه رساند. خدا را شکر شکر شکر.

با توجه به این‌که هم شما و هم مسافرتان در کنگره خدمتگذار هستید، خدمت در این مکان مقدس را چگونه می‌بینید؟

خدمت در کنگره داوطلبانه است. من وقتی وارد کنگره شدم از قوانین آن هیچ اطلاعی نداشتم کم‌کم آشنا شدم و دیدم که مثل خودم هستند که خدمت می‌کنند. فهمیدم که کنگره خدمتکار ندارد و خود اعضای کنگره کارها را انجام میدهند و من که آمدم و از این امکانات استفاده کردم، باید خدمت کنم. خدمت کردن حال من را خوب می‌کرد. خیلی خوشحال هستم که می‌توانم خدمت کنم اگرچه کوچک باشد؛ اما حس و حال خوبی به من می‌دهد. دیگران ساختند و آباد کردند و من هم باید به آبادانی آن کمک کنم. وقتی مقاله‌ها و نامه‌های آقای مهندس هر هفته روی سایت که برای بیماری‌های مختلف تحقیق انجام داده‌اند، می‌آید خیلی خوشحال می‌شوم که می‌توانم در اهداف علمی کنگره نقش داشته باشم. میگویم کمک مالی من در این اقیانوس بیکران می‌تواند یک سرنگ بیماران آزمایشگاه یا آجر دانشگاه باشد و این خیلی به من حس خوبی می‌دهد و خیلی خوشحالم که در کنگره هستم.

در جشن گلریزان شما و مسافرتان هر دو دنور شدید از حس و حال خودتان بگویید و این‌که چه چیزی باعث شد که شما به این نتیجه برسید که خدمت دنوری رو انتخاب کنید؟

فکر می‌کنم دنوری هدیه خداوند بود که اول به من داده شد و من توانستم در این گلریزان شرکت کنم تا دو سه ماه پیش فکر نمی‌کردم که بشود. من در سال گذشته وقتی در گلریزان سرداری شرکت کردم با خودم گفتم امیدوارم سال دیگر بتوانم دنوری شرکت کنم. با برنامه‌ریزی به هدفم نزدیک شدم و الآن خیلی خوشحال هستم و خیلی حس و حالم خوب است که توانستم این عمل را انجام بدهم.

کلام آخر ...

خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم و آموزش می‌گیرم و بیشتروبیشتر به حال خوش می‌رسم. با خدمت کردن در این مکان واقعاً حس و حالم خوب می‌شود. از آقای مهندس دژاکام تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند. از ایجنت، مرزبان و راهنمایان نمایندگی پاکدشت و راهنمای خودم همسفر بهاره تشکر می‌کنم.

تهیه و تنظیم مصاحبه: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
طراح سوالات: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: دبیر سایت همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .