آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
من اگر بخواهم از روزی که وارد کنگره شدم بگویم حالم خیلی خراب بود اما؛ به ظاهر همه فکر میکردند که آرامش خاصی در زندگی دارم ولی در باطن اینطوری نبود آدمی پرخاشگر، عصبی و ناامید بودم و کنگره به من کمک کرد که ابتدا به آرامش درونی خود برسم و از آن خوابهای آشفته و پریشانی که همیشه من را اذیت میکرد رهایی پیدا کنم.
کنگره منیت را از من گرفت با خود میگفتم که چرا من باید برای شخص دیگری که اشتباه کرده به کنگره بیایم حتی شخصی که اصلاً ارزش زمان گذاشتن را ندارد اما؛ زمانی که به کنگره آمدم و آموزشها را کاربردی کردم، دریافتم که خدا چقدر من را دوست داشته است که مسیر کنگره۶۰ را در زندگیم قرار داد. همواره درحال خوبی کردنهای اشتباه به دیگران بودم در واقع؛ عمل به ظاهر نیک که در ابتدا تخریب به خود بود، خوبیهای من برای جلب توجه دیگران بود اما؛ اکنون دریافتم باید در مسیر خود حرکت کنم و خوبی کردن من به دیگران از روی محبت و دلی باشد.
کنگره به من کمک کرد ابتدا خود را و سپس خانوادهام را پیدا کنم، سالهایی را که در اعماق تاریکی فرو رفته بودیم و روشنایی وجود نداشت فراموش نخواهم کرد تا بدانم که کنگره زندگی از دست رفتهام را به من بازگرداند. در کنگره آموزش گرفتم که اگر به مشکلی برخورد کردم مشکل را خودم حل کنم و منتظر دیگران نباشم که مشکل من را حل کنند، کاری را که فکر میکنم غیر ممکن است را برای خودم ممکن کنم و آن را حل کنم. این وظیفه من است که هر سال در جشن گلریزان شرکت کنم تا بتوانم به این روش قدردانی خودم را به کنگره نشان دهم و همواره به حرمتها و قوانین کنگره احترام بگذارم تا به آرامش برسم.
نویسنده: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیونششم)
رابط خبری: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیونششم)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیونسوم)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
11