سلام دوستان ناصر هستم مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی ۳ گرم تریاک همراه با گل ۱۱ ماه و ۱۱ روز سفر کردم با راهنمای خوبم آقا محمدرضا از لژیون پانزدهم روش درمان DST داروی درمان شربت اوتی الآن هم به لطف خدا و دستان پرمهر جناب مهندس و رهنمودهای راهنمای عزیزم ۹ روزه آزاد و رها هستم.
حس رهایی را نمیشود بدون شرح گذشتههای تاریک و تلخ درست درک کرد روزهایی که بهواسطه مصرف و افکار افیونی پر بود از یاس، ناامیدی، ترس، خشم، عدم خودباوری، عدم درک صحیح مسائل و مشکلات.
آنقدر حالم بد بود که توان دیدن زیباییهای اطرافم را نداشتم شریک زندگیام که همهجا حتی در دوران مصرف شانس زندگی معرفی میکردم آنطور که لایق بود نمیدیدم و نمیتوانستم حس خوبی را به او انتقال بدهم شاید آنطور که باید و شاید نتوانستم برای دخترم پدر خوبی باشم و خیلی از جاها نبودم احساس شد.
همه پدر و مادرها دوست دارند یک الگوی بینقص برای بچههایشان باشند ولی باوجود اعتیاد این امر غیرممکن است.
یک سال قبل بود که کارت طلایی ورودم به کنگره صادر شد باوجود تردید و ترس وارد جلسه کنگره شدم. جرقههای امید را میشد در جمع بچههای کنگره حس کرد برخورد گرم و صمیمی درون لژیون تازه واردین، اتصال دستها هنگام دعای آخر جلسه و در آغوش کشیده شدن توسط آدمهایی که تا به آن روز آنها را ندیده بودم، شاه کلیدی شد برای باز شدن دریچههای قلبم برای ورود نور امید.
اولین بمب انرژی را در جواب سلام من ناصر هستم تازهوارد، با سلام همه اعضا همراه با سوت و تشویق دریافت کردم.
همه اینها دستبهدست هم داد و من سفرم را شروع کردم، درحالیکه فقط خواسته قوی داشتم بدون نظم و تلاش.
چند ماه اول سفرم همراه شد با تعطیلات نوروز، به چشم به هم زدنی چهار ماه از سفرم را تنها با خواسته قوی و بدون نظم و تلاش سپری کردم درحالیکه تنها دو سیدی نوشته بودم و پلههای اوتی را بهدرستی رعایت کرده بودم ولی حالم خوب نبود.
شرایط بهگونهای پیش رفت که مجبور به جابجایی لژیون شدم، به امر راهنمای جدیدم و پیگیری ایشان وارد لژیون سیگار شدم. تحول اساسی زمانی اتفاق افتاد که مصرف سیگارم قطع شد. تغییرات داشت بیشتر خودش را نشان میداد. حالا علاوه بر خودم، همسر و اطرافیان هم متوجه تغییرات شده بودند و این موضوع انگیزه وتوانم را صدچندان میکرد به خاطر کمکاری چهار ماه اول سفرم، نظم و تلاش چند برابری را چاشنی خواسته قوی و ایمان به کنگره و راهنمایم کردم. درها یکی پس از دیگری باز میشد با آموزشهای کنگره رفتارم رفتهرفته بهتر و بهتر شد و همزمان با کاهش اوتی به افزایش جهانبینی و علم کنگره پرداختم و تعادل این دو را تا حدودی برقرار کردم البته شاید گهگاه از مسیر اصلی کمی فاصله گرفتم، اما دلسوزی و پیگیری استاد و مربی عزیزم همراه با تنبیههای بهموقع به سرکشی من افسار زد حالا ناصر سرکش چون موم در دست شده بود.
سقوط آزاد تیر آخر تَرکش برای صاف کردن درست حسابی مسیرم بود.به درمان اعتیاد در نمایندگی سمنان رسیدم نه ترک اعتیاد چون ترک اعتیاد با درمان فرق دارد.
ازنظر من، مهندسی DST، معجزه بازسازی اوتی و افزایش جهانبینی، مثلث نجات مسافرهای کنگره است و این ۳ فقط در سایه نظم معنا پیدا میکند
امروز نهمین روز است که بدون وابستگی به هیچ نوع مواد بیرونی ۵ صبح مثل فنر از رختخواب جدا میشوم، درحالیکه بمب انرژی هستم و همهچیز برایم زیباست، حتی ایستادن و نگریستن به خواب دخترم چون این احساس ناب است و خبری از فرمایش مواد نیست.
همهچیز رنگ و بویی دگر دارد زیبا، دلگرمکننده، مجذوبکننده و امیدبخش آنقدر خوب که گاهی شک میکنم نکند خواب باشم.
هرچه هست دوستش میدارم و قدردان و دستبوس تکتک خدمتگزاران کنگره ۶۰ هستم که هرچه دارم از محبت و لطف بیدریغ آنهاست بهترینها را برایشان آرزومندم.
با امید رهایی همه مسافران سفر اول
ویرایش مطلب:مسافر میلاد لژیون چهارم ارسال مطلب:مسافر محمد لژیون دهم
مرزبان خبری:مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
85