دومین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به استادی راهنمای مسافر امیر رضا، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» در روز چهارشنبه سی آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خدا را شاکر هستم که این جایگاه را تجربه میکنم، از تمام عزیزانی که به من کمک کردند تا به حال خوش برسم تشکر میکنم، به این فکر میکردم من اصلاً معرکهگیری نکردم راجع به چی چیزی صحبت کنم، اما یک مقدار که ریزتر شدم دیدم ۹۰ درصد زندگی من بر مبنای معرکه گیری بوده است، کسانی که در بحث یادگیری عمل میکنند مسیرشان مستقیم است، روی صحبت من با کسانی است که معرکه میگیرند، البته این نظر من میباشد، اکثر انسانهایی که نقص فرمان میکنند یا از کمبود آگاهی و دانش وارد معرکهگیری میشوند، معرکه گیری که من همیشه با آن در چالش بودم، میگفتم که چرا پدرم چرا مرا این گونه تربیت کرده و او باعث شده که من به این مسیر کشیده بشوم و کاملا در حاشیه بودم، زمانی ما فکر میکنیم که سیستم برای ما بدی میفرستد، ولی کمی که جلوتر میآییم و پیشرفت میکنیم میفهمیم که اینها همه رحمت بوده است، اگر از تجربه خودم بگویم، وقتی که من به کنگره ۶۰ آمدم فهمیدم که دیگر اینجا جای معرکه گرفتن نیست یعنی کسی که نقص فرمان بکند و حرف راهنمایش را گوش نکند از قافله عقب میماند و همین موضوع باعث میشود که رهجو وارد معرکه گیری بشود و دیگران را مقصر میداند و همیشه از خداوند و سیستم و خانواده خویش طلب کار میباشد که چرا باعث شدند که من به اینجا رسیدم، خودم در اوایل جوانی به پدرم زیاد میگفتم که برایم موتور سیکلت بخر و او نمیخرید و من فکر میکردم که پدر خوبی نیست اما بعدها فهمیدم که او داشته به من لطف میکرده، یک سری مسائل روزمرگی هست فکر میکنیم کم لطفی و کم توجهی دیگران است که باعث میشود وارد معرکه گیری بشویم، اما بعد از گذشت زمان و عملکرد بهتر حسهای بدن متوجه میشویم که تمامی اینها رحمت بوده است، نکته بعدی که بسیار مهم است رهجو باید موضوع درمان را ابتدا در ذهن خود حل کند و خواسته خود را قوی کنیم چون در اوایل معرکهگیری انسان تصور میکند مسیری که میرود درست است اما پایانش رو به زوال است، باعث میشود که دیدگاه مثبتی نسبت به کنگره داشته باشیم، موضوع دیگری که باعث میشود رهجو دچار معرکهگیری شود این است که رهجو تمرکزش دیگر به خودش نیست و به حاشیهها توجه میکند، یک موضوع دیگری که میخواهم بگویم خطاب به کسانی که خیلی ناامید هستند، من هم زمانی وارد تاریکی میشدم و حس ناامیدی میگرفتم، در آن لحظه از زندگی هیچ درکی نداشتم و زندگی من مملو از ترس و ناامیدی بود، هر شب آرزوی مرگ میکردم ولی اکنون ورزش میکنم و هر روز بیشتر از روز قبل امیدوارتر هستم، از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
تایپ: مسافر علی
عکس: مسافرسعید
بارگزاری: مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
80