پنجمین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر آرش، نگهبانی مسافر کاظم و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز چهارشنبه 30 آبان ماه 1403، ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که این فرصت به من داده شد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. روز اول که به کنگره آمدم به من گفتند که هر شخصی که هستی؛ (دکتر، مهندس، خلافکار) همه را پشت درب میگذاری و وارد کنگره میشوی، آن زمان متوجه این حرف نمیشدم.
امروز دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکهگیری است که با هم رابطه مستقیم دارند. یعنی شخصی که آموزش و دانایی بیشتری کسب نماید، معرکهگیری او کمتر است و شخصی که آموزش کمی دارد معرکهگیری او بیشتر میباشد، مانند کودکی که به دنیا میآید نیاز به آموزش دارد و این آموزش از زمان تولدش شروع میشود از راه رفتن و حرف زدن و مدرسه رفتن، هر چه بزرگتر میشود آموزش عملی زندگی را بیشتر میآموزد و همه اینها رابطه مستقیم با یادگیری و معرکهگیری دارد.
زمان قدیم به پهلوانهایی که زنجیر پاره میکردند معرکهگیر میگفتند. منشاء معرکهگیری از منیّت، شکست و خودخواهی میآید، در جهانبینی دو نوع منیّت داریم: منیّت کلی و منیّت جزئی، در منیّت کلّی شخص خودش را بالاتر از دیگران میبیند و در منیّت جزئی مثلاٌ شخصی به کنگره میآید و 50 سال سن دارد و از 20 سالگی هم شروع به مصرف مواد مخدر کرده است و حالا راهنما انتخاب میکند و راهنما 30 سال سن دارد و باید فرمانبردار راهنما باشد؛ اگر در فکر تفاوت سنّی باشد، حرف راهنما در او تاثیری نخواهد گذاشت و چند ماه که از سفرش میگذرد میبیند که حالش خوب نیست و دلیلش منیّت است و شروع به معرکهگیری میکند و افرادی را دور خودش جمع میکند و میگوید که راهنمایم خوب نیست اما نمیگوید که مشکل از خود او میباشد.
ما در جهانبینی دو مثلث داریم: یک مثلث دانایی که شامل تفکر، تجربه ، آموزش است و مثلث دیگر جهالت میباشد که اضلاع آن ترس، ناامیدی و منیّت میباشد و کسی که منیّت دارد ضلع آموزش او مسدود میشود و آموزش نمیگیرد.
در زندگی شکست برای همه اتفاق میافتد ولی این مهم است که از آن شکست آموزش بگیریم؛ تا زمانیکه منیّت داشته باشیم و مسئولیت کار خود را قبول نکنیم در اشتباه خواهیم بود و به سمت حل مسئله نخواهیم رفت.
من باید بدانم هر اتفاقی که در زندگی من میافتد یک ضلع آن خود من هستم و باید فکر کنم که کجای کارم اشتباه بوده است، زمانی که اشتباه خودم را متوجه میشوم میتوانم راحتتر مشکل خود را حل کنم و اگر متوجه اشتباه خودم نشوم به طرف معرکهگیری و حاشیه حرکت میکنم، برای اینکه دیگران را از اشتباه خود منحرف کنم و بگویم که هیچ اتفاقی نیفتاده است و دیگران را مقصر اشتباه خود بدانم.
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
95