English Version
This Site Is Available In English

حرکت به سوی آرامش

حرکت به سوی آرامش

همسفری تازه نفس هستم که بعد از سه ماه سفر بارها شده که به کوچه ناامیدی رسیده ولی همچنان مرمت می‌کنم خود را، این‌ها را برای تو می‌نویسم تویی که مانده‌ای میان آمدن و رفتن، تو که تازه واردی و می‌نویسم برای تویی که در سفر دوم شاد و سرمست هستی؛ گاهی اوقات به حال خوش سفر دومی‌ها، جوانمردها و غیره غبطه می‌خورم که چه خوش به‌حال آن‌هاست آیا روزی هم می‌رسد که من این چنین سرخوش به کنگره بیایم؟

دیروز که با کوله باری از غم و اندوه راهی کنگره شدم در راه، سوار ماشین که بودم فقط به‌دنبال آهنگ غمگینی بودم که شاید بتوانم بار سنگینی که روی دلم سنگینی می‌کند را سبک کنم ولی هیچ چیز وجود مرا آرام نمی‌کرد، حیران و سرگردان در جلسه عمومی نشستم حس غریبی داشتم احساس می‌کردم هیچ یک از همسفران مثل من دچار این موج‌های پر تلاطم نیستند جز من، بعد از جلسه با راهنمای عزیزم گفت و گویی داشتم؛ او با دلگرمی دست‌های لرزان و یخ زده من را فشرد، مثل مادری دلسوز مرا دلداری داد، مثل خواهری رازدار با من همدردی کرد و مثل پدری استوار به من قوت قلب داد تا بتوانم ناخدای خوبی برای کشتی دچار طوفان شده خود شوم به‌راستی این کشتی را جز من چه کسی می‌خواهد به مقصد برساند و به حق اگر این راهنمای روشنفکر نبود من به که می‌توانستم پناه ببرم؟
در راه که برمی‌گشتم احساس بهتری داشتم و در خلوت خود شاکر خداوند شدم که این چراغ هدایت را بعد از چندین سال تخریب سر راه من قرار داد تا به بیراهه نروم و بتوانم درهای دلشوره و ناامیدی را درونم ببندم و در آرامش به جلو حرکت کنم؛ هیچ کاری نمی‌توانم برای ایشان انجام دهم جز این‌که دعای خیرم را بدرقه راه این عزیز کنم تا برای امثال من پایدار باشد.
به خانه که رسیدم صفحه‌ای از کتاب ادموند و هلیا را باز کردم خط اول را زمزمه کردم که نوشته بود «این مهم است، ولی شما کاملاً به شجره خبیثه نزدیک شده‌اید» به درون و عمق این جمله که رفتم دیدم آری این‌چنین است که می‌گوید؛ به خود گفتم امیدوار باش و خود را از این شجره خبیثه دور کن، تو باید یک مادر قوی و همسفری پرشور باشی این چنین در خود ژولیده تو را چه کار آید؟

مسافر من همسفری می‌خواهد که بال پروازش باشد نه بالی شکسته که مانع پرواز او شود، زمانی می‌توانم همسفر خوبی باشم که بتوانم آموزش‌ها را در زندگی خود عملی کنم و یاد بگیرم کجا چه آموزشی را به‌کار ببرم؛ به گفته جناب مهندس این راه، هم سخت است و هم سهل ولی همین سختی‌هاست که از من همسفری استوار می‌سازد که سال‌ها بعد، یک تازه وارد از سرمستی و حال خوش من حسرت می‌خورد بنابراین همه چیز در تلاش، دیدگاه و حرکت من نهفته است.

از خدا می‌خواهم مرا یاری کند او که راه را به من نشان داد در این راه هم همواره کنارم باشد که اهریمن مرا از حرکت باز ندارد.

نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر رها نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .