هشتمین جلسه از دور اول از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی لامرد ویژه مسافران و همسفران با استادی دیدهبان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر ریحان با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر. شاکر خداوند هستم و تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان. خدا قوت میگویم به همه خدمتگزاران و امیدوارم از خدمتی که انجام میدهند، بهره لازم را ببرند. رحمت خداوند شامل حال شد که در این منطقه و در این جغرافیا شعبهای راهاندازی گردید و ما باید قدر آن را بدانیم و شاکر خداوند باشیم.
بهزعم من مسئله اعتیاد و تخریبی که میتواند بر صور آشکار و صور پنهان یک انسان بگذارد، هنوز در هستی جایگاهش مشخص نشده است، که آنهم بهفرمان هست؛ به جهت اینکه انسانها ظرفیت و تحمل این موضوع را ندارند. همانطور که انسان ظرفیت و تحمل عظمت نیروهای الهی را ندارد، که حس کنند نیروهای الهی چقدر توان و نیرو دارند و چهکارهایی میتوانند انجام بدهند و همینطور هم نیروهای بازدارنده که ما فقط راجع به شیطان، شیاطین، ابلیس و از این کلمات استفاده میکنیم.
بهواقع شاید به عمق این مفهوم نرسیم که این نیروها در هستی چهکارهایی انجام میدهند و در چه جایگاهی هستند؛ اما میتوانیم رد پای این مسائل را در موقعیتهای گوناگون ببینیم.
خلق انسان وقتی صورت گرفت، همه ما با خداوند "پیمان" بستیم! و هنوز باور این برای خیلی از انسانها مشکل است؛ چون هیچکدام از انسانها به یاد نمیآورند که در صور آشکار و در صور پنهان روزی "صدای خداوند" را شنیدند که "من پروردگار شما هستم؟" و همه ما با لسان غیب گفتیم "بله" و "پیمان" بستیم.
در طول زندگیمان میبینیم که انسان موجودی است که بقاء دارد و موجودی است فناناپذیر و اعتیاد هم یک مسئله بسیار جدی است و انسان باید خودش را بشناسد و راه درست و راه راست را انتخاب کند.
اگر به وادی یازدهم نگاه کنیم میگوید؛ آخرین تیر ترکش نیروهای بازدارنده رها شد! و آن چیزی نبود مگر "خمر" که از آن میان، گل زیبای وحشی بنام خشخاش را مطرح کرد و دعوت به استفاده نمود؛ تا متفکرترین انسانها و زیباترین و شجاعترین انسانها را تبدیل به بدبختترین و زشتترین و ترسوترین انسانها کند!
حال برای بعضی از انسانها مسئله اعتیاد است و برای بعضی مسائل ضد ارزشی که مسئله مصرف کردن مواد مخدر هم نیست. ولی غایت تخریب؛ مواد مخدر است. یعنی هر آنچه ضد ارزش در هستی وجود دارد، میتواند زیر چتر اعتیاد باشد.
برای چه میگوید آخرین تیر ترکش! ازاینرو که به "بند" بکشد، زمینگیر کند! چون مأموریت دارد که نگذارد من و شما از خط پایان عبور کنیم.
اما یک سری نیروها هم هستند که برعکس آنها عمل مینمایند و خواسته آنها این است که، انسان، از روزی که شروع کرده تا خط پایان، که پایان آنهم خط دیگری است، لذت ببرد.
خلق انسان بر پایه مشقت و درد و رنج نیست! اگر هم درد و رنجی هست به جهت آموزش و به جهت درس گرفتن است. چراکه اگر سختی نباشد انسان به مسیر خود ادامه نمیدهد و در این سختیها است که انسان ساخته میشود. بنابراین قدر بدانید و از این سختیها و مسائل نترسید.
بیرون از کنگره خیلی از آدمها میپرسند که مشکل یک آدم مصرفکننده چیست؟ از خود مصرفکننده هم که بپرسیم میگوید؛ مصرف مواد مخدر! و اگر من این مصرف را انجام ندهم، درست میشوم! درصورتیکه این کاملاً غلط است!
همین تفکر و اندیشه و نگاه است که ما را به اشتباه میاندازد. مشکل یک مصرفکننده، مصرف نیست! یک سیستم و یک ساختاری بهواسطه مصرف کردن ازکارافتاده است.
از نظر آقای مهندس، درمان؛ یعنی فردی که مصرف هروئین داشته و درمان شده برود در لابراتوار کار کند و هیچ حسی نسبت به آن چیزی که تولید میکند نداشته باشد. یا فردی که در کلینیک ناظر ریختن اوتی است نسبت به آن شربت هیچ حسی نداشته باشد! این یعنی درمان.
هر چیزی که در کنگره مطرح میشود، مانند کار کردن جهانبینی و یا نوشتن سیدی بهرهاش را خود اعضای کنگره میبرند، یعنی تکتک ما. هر قدمی که در کنگره برمیداریم برای خودمان است.
هر انسانی، اگر میخواهد زندگی خوبی داشته باشد باید آموزش بگیرد. سفر اولی باید عاشق سیدی نوشتن باشد و سیدی را برای خودش بنویسد نه برای راهنما و قدمها را برای خودش بردارد. سفر اولی باید بداند که برای خودش سفر میکند، نه خانواده، برای وجود خودش است. خوشا به حال مسافری که همسفر کنارش است! وجود همسفر الزامی و خیلی مهم هست بهعنوان پشتوانه ما.
شخصی که در سفر اول است، تمام هموغم او باید درمان باشد، نه کار! هیچ کاری بهتر از درمان نیست! آیا میخواهید یک مصرفکننده پولدار باشید یا یک انسانی که شاید ازنظر اقتصادی در سطح پائین باشد؛ ولی یک آدم سالم است! کدام ارزشمندتر است؟
بنابراین وقتی مطرح میشود که به هر انسانی اجازه درمان داده نمیشود، این اجازه و این فرمان، رحمت الهی است و هیچ احدی نمیتواند این سیستم را راهاندازی کند و به تعادل برساند، مگر خود شخص و تنها راه آنهم این است که با کار منظم و مرتب و با اجرای فرامین آن را به انجام برساند تا به هدف خودش برسد. این رحمت شامل حال انسانها گردیده که راه درمان پیداشده و من همیشه از خودم سؤال میکنم که اگر کنگره نبود من الان کجا بودم؟ این رهایی و این سلامتی رحمت الهی است.
مسئله مهم دیگر که خیلی توصیه میکنم درمان سیگار است. وقتی درمان شروع میشود بلافاصله بعد از دو ماه فرد باید درمان سیگارش را شروع کند و در لژیون ویلیام شرکت نماید. اگر شخصی که مصرف سیگار دارد در لژیون ویلیام شرکت نکند، حالش اصلا خوب نمیشود. یعنی با همین سیگار در سفر دوم یک بستری برای بیماریهای متعدد برای خودش آماده میکند.
مصرف هر نوع ماده مخدری از سد خونی مغز انسان عبور میکند. سیگار، مستقیماً از طریق جریان خون به تمام پیکره بدن انسان هجوم میآورد و تخریب ایجاد میکند و بیشترین آمار برگشتی سیگاریها هستند! برای افرادی که رها میشوند، استحکام در سال اول شکل میگیرد.
هر فردی که از این در وارد میشود مملو از تخریب است و هیچکس حق ندارد نسبت به ایشان توهین کند و یا در مسائل شخصی فرد پرسوجو کند که قبلاً چهکاره بوده و کی هست! چون صفت گذشته در انسان صادق نیست. شخصیت انسان را باید محترم بشماریم.
ما در کنگره هیچ جایگاه بالایی نداریم! جایگاهها را فقط خداوند میداند. خداوند میفرماید؛ "نزدیکترین شما به من پرهیزکارترین شماست".
همه در کنار هم هستیم و متصل به همدیگر و این پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت و در انتها؛
برای انجام این عمل عظیم شکر شکر و هزاران بار شکر.
سپاسگزارم از اینکه توجه کردید.
نگارش: مسافر ریحان (لژیون یکم لامرد)
ثبت: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
397