English Version
This Site Is Available In English

وقتی که نور آمد تاریکی از بین می‌رود

وقتی که نور آمد تاریکی از بین می‌رود

آقای مهندس در این سی‌دی می‌گویند: مطلبی را که می‌خوانم برای تاریخ ۸۸/۵/۳۱ است و عنوان مطلب «نبود روشنایی» است. سال ۸۸ بود که وادی یازدهم را نوشتم، از وادی اول تا ششم را ظرف ۶ ماه نوشتم و از وادی ششم به بعد یعنی وادی ۷ تا ۱۴ تقریباً سیزده و نیم سال طول کشید. از زمانی‌که نوشتن وادی‌ها را شروع کردم، تا زمانی‌که نوشتن آن‌ها تمام شد، ۱۴ سال طول کشید تا به نگارش درآمدند. ۶ ماهه می‌شد آن‌ها را نوشت؛ ولی باید تجربه‌های زیادی پیدا می‌شد و مطالب زیادی جمع‌آوری می‌شد تا کامل باشند.

استاد آقای مهندس به ایشان می‌گویند: «دو وادی دیگر را، ما فکر می‌کنیم با مطالعاتی که کرده‌اید به‌طور مبسوط، خود بتوانید بنویسید؛ اما به وادی ۱۴ که رسیدید، این وادی بسیار عظیم است؛ زیرا تمامی خلقت را در جهات مختلف پوشش می‌دهد.» در رابطه با مسئله جهان‌بینی که ما چند وقت پیش کلاسی با روان‌شناسان داشتیم برای اساتید جالب بود و می‌گفتند مهندس راست می‌گوید، جهان‌بینی مسئله مهمی است. چون، پایه‌ی تفکرات ما جهان‌بینی است و پایه‌ی روان ما، هم جهان‌بینی و هم فیزیولوژی است. روان چیست؟ خلق‌وخوی انسان در صورآشکار و صورپنهان روان نام دارد. چرا در صورپنهان؟ و چرا در صورآشکار؟ چون در صورآشکار، شخصی بسیار معقول است ولی در صورپنهان یک قاتل زنجیره‌ای است، یا در ظاهر خیلی آراسته است و در باطن، مسائل خیلی عمده‌ای دارد. اگر بخواهیم کامل‌تر بگوییم؛ کنش و واکنش انسان در پندار، گفتار و کردار، بیانگر روان انسان است.

وقتی به روان می‌رسیم حتی افکار هم مطرح می‌شوند؛ این‌که افکار، چه نوع افکاری است؟ فکرها اسکیزوفرنی است یا به صورت دیگری است. بعضی‌ها در گفتار خود و بعضی‌ها در کردار خود مشکل دارند. ما جهان‌بینی را در تمام موارد داریم و تمام پیامبرانی که آمدند می‌خواستند جهان‌بینی را یاد بدهند. کتاب قرآن، انجیل، تورات، برای جهان‌بینی است. جهان‌بینی، یعنی دیدن جهان در تمام سطوح لازم، از دیدن خود، خانواده و جامعه شروع می‌شود، تا دیدن شهر، کشور و جهان. فوتبالیستی که با مشت  به صورت داور می‌زند، شاگردی که حرمت استاد را نگه نمی‌دارد، کسی‌که به پدر و مادر خود بی‌احترامی می‌کند، دزدی و غیبت می‌کند، جهان‌بینی‌‌اش خراب است. یک‌جایی خواندم کسانی‌که غیبت می‌کنند قیافه آن‌ها زشت و کریه می‌شود. انجام کارهای ضدارزشی مثل غیبت کردن، ظن بد بردن، بدگویی کردن، کم‌کم قیافه انسان را زشت و بدترکیب می‌کند. پس این بود که مسئله وادی‌ها مطرح شد، چون در کل سطوح جامعه ما به جهان‌بینی نیاز داریم.

در وادی یازدهم گفته شد؛ «رودهای خروشان و چشمه‌های جوشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» ما در طول حیات خود هر نقطه را که تمام می‌کنیم یک نقطه شروع می‌شود؛ لیسانس را تمام می‌کنیم فوق لیسانس شروع می‌شود، بعد دکترا و الی آخر. وقتی به وادی۱۴ می‌رسیم، شوخی‌بردار نیست، هر وادی ۲ یا ۳ سی‌دی دارد اما وادی چهاردهم،۱۲ سی‌دی دارد. محبت چیزی است که تمام جهان را پوشش می‌دهد. دو نفر که هم‌دیگر را دوست دارند و عاشق و معشوق هم هستند، سعی می‌کنند به هم نزدیک شوند چون بین آن‌ها محبت است. محبت، باعث جذب و به‌هم پیوستن می‌شود، این بین مولکول‌ها هم وجو دارد. گفتیم؛ عشق در تمام ذرات هستی دمیده شده است. گرگی که به بچه‌هایش عشق می‌ورزد به‌دلیل همان عشق و محبت است. انسان هم همین‌طور است، برای حفظ فرزندان خود هر کاری می‌کند. جنگل‌ها را نگاه کنیم از چه‌چیزی به‌وجود می‌آیند؟ از نزدیکی درختان به یکدیگر به وجود می‌آیند، پس تمام هستی برمبنای محبت به‌ وجود می‌آید.

اگر ما پرده‌ای بر روشنایی بکشیم و فکر کنیم همه‌چیز سیاه است و برمبنای  نبودن روشنایی باشیم؛ در مورد آن می‌توانیم مطلب بنویسیم و فکر کنیم. روشنایی نباشد، پرده‌ای روی خورشید بکشیم و نور نباشد و فکر کنیم همه‌چیز برمبنای سیاهی است. این مسئله‌ای است که بعضی انسان‌ها گرفتار آن می‌شوند. اگر فکر کنیم همه‌چیز در ظلمت و تاریکی به‌وجود می‌آید و از بین می‌رود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یکی از مسائل مهم این قضیه، ناامیدی است. یک مثلث را در نظر بگیرید؛ یک ضلع آن روشنایی، یک ضلع تاریکی و ضلع دیگر مسیر راه است؛ از قاعده مثلث، حرکت به‌طرف یکی از این‌ها است، اگر در ظلمت باشیم می‌توانیم از قاعده به طرف روشنایی برویم و بالعکس آن از روشنایی به طرف تاریکی برویم. تاریکی از خودش وجودی ندارد، یعنی عدم است. وقتی نور نباشد، تاریکی است. تاریکی شخصیت ندارد، وقتی که نور آمد، تاریکی از بین می‌رود حتی اگر به اندازه نور یک کبریت باشد؛ اما اگر همان نور کبریت باشد و خروارها تاریکی بیاید باز همان نور کبریت را داریم، یک سونامی تاریکی بیاید نمی‌تواند آن نور کبریت را از بین ببرد. تاریکی یعنی، نبود و نیستی. ناامیدی هم همینطور است؛ وقتی امید نباشد، ناامیدی است. نادانی هم به همین شکل است، وقتی دانایی نیست، فرد نادان می‌شود.زمانی‌که آگاهی نیست، می‌شود ناآگاهی.

چقدر ناامیدی بد است، ناامیدی سم است. اگر بخواهیم همه‌چیز را برمبنای ظلمت بگیریم، آن‌موقع به‌طرف ناامیدی می‌رویم. بعضی‌ها به درخت اعتقاد دارند؟ پارچه می‌بندند و گره می‌زنند، که حاجتشان را بر آورده کند و چقدر بر روحیه او اثر می‌گذارد.  اگر بگوییم  این خرافات است و آن درخت را که به آن دخیل می‌بندد را از او بگیرید چه اتفاقی می‌افتد؟ آن درخت یک کورسوی امیدی به او می‌دهد و اگر آن امید را از او بگیری چی می‌خواهی به او بدهی؟ ناامیدی انسان را می‌کشد، بی‌محبتی انسان را از بین می‌برد. امید مسئله مهمی است؛ کسی‌که امید داشته باشد به امراض مختلف مبتلا نمی‌شود. ما ۲٠٠ مریضی داریم که به آن‌ها سایکوسوماتیک، یعنی روان‌تنی می‌گویند که از بی‌اعتقادی  است و از امید به چیزی نداشتن به‌وجود می‌آیند. اگر ما پرده‌ای بر روشنایی بزنیم و فکر کنیم همه‌چیز سیاه است چون بعضی‌ها فکر می‌کنند همه‌چیز منفی است، با منفی هم مبارزه دارند و می‌گویند؛ این نیست، آن خراب است، این خراب است و همه‌ی آن‌ها سرطان سینه، تخمدان و هزار بیماری دیگر می‌گیرند. پس این خیلی مهم است.

در کنگره‌۶٠ چه‌چیزی ما را دور هم جمع کرده است؟ آیا ثروتی به ما می‌دهند؟ یک نفر می‌خواهد کمک کلانی را به کنگره بکند، من قبول نمی‌کنم و می‌گویم؛ شرایطش را نداری و او  گریه می‌کند. چه‌چیزی باعث می‌شود چنین کاری را انجام دهد؟ چه‌چیزی باعث می‌شود که او از خودش بگذرد؟ این چه‌چیزی جز محبت است؟ وقتی محبت  باشد، امید هم به‌ وجود می‌آید. انسانی که در حال مرگ است، وقتی امید داشته باشد از جایش حرکت می‌کند. تفکر و امید خیلی در زندگی ما نقش دارند. ما ۳۸هزارمیلیارد سلول داریم و هر سلول یک نیروگاه دارد. ما از وجود خودمان چیزی نمی‌دانیم؛ ولی می‌دانیم در ما چقدر نبود روشنایی، یعنی وجود تاریکی اثر گذار است و باعث این می‌شود که همه‌چیز در عالم ظلمات متولد شود.

از قوه به فعل درآوردن، راهی است بسیار سنگین و سخت یعنی اگر بخواهید چیزی را از فکر به عمل در آورید، سخت است. قوه یعنی فکر شما، در انسان قوه سواد نهاده شده است و ما می‌توانیم قوه را به فعل تبدیل کنیم. در‌طول اعصار از کتاب آسمانی سوء استفاده‌هایی شده است  وگرنه کتاب آسمانی یک کتاب جهان‌بینی ساده است. مثلاً چیزهایی‌ که در کتب آسمانی آورده شده، در ۱۰ فرمان موسی هم گفته شده است این‌که قتل نکنید، شهادت دروغ ندهید و ... . ما چسبیدیم به اینکه نه دروغ است، چرا گفته است چهار زن بگیر؟ چرا گفته‌ است بُکشید؟  اگر آن‌چه را که الله در کتاب گفته است به کار می‌بردیم، اکنون همه در مدینه‌فاضله بودیم. باید کلید یا کلیدهای آن را بیابیم و این همان صف‌آرایی نیروهای اهریمنی در مقابل نیروهای الهی است.

در همه‌ی سیستم‌ها دو قطب وجود دارد. ما اگر بخواهیم از ظلمت به روشنایی برسیم باید کلیدش را بیابیم. ضدارزش‌ها، اهریمنی است و ارزش‌ها، الهی است. هر موضوعی یک کلید یا راه حل دارد که با شروع به انجام راه‌ها پیدا می‌شود. یا اینکه از یک نقطه سیاه در تصویر سفید می‌توان با تفکر اهریمنی به نقطه سیاه رسید یا برعکس عمل کرد. پس هر مشکل یک کلید دارد، مشکل اعتیاد یک کلید داشت که تا قبل از کنگره پیدا نشده بود و روشDST کلید آن بود؛ ولی مهم این است که حرکت کنیم و اقدام کنیم برای انجام، که راه‌ خودش نمایان می‌شود اگر حرکت نکنیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد و با شروع به انجام، راه‌ها پیدا می‌شود. وقتی راه پیدا شد از یک نقطه سیاه در تصویر سفید می‌توان با تفکر اهریمنی به نقطه سیاه رسید و از آن‌ نقطه شروع می‌شود و تمام صفحه را سیاه می‌کند که همان یین و یانگ است. یک ویروس کرونا آمد همه را مبتلا کرد.

همه‌چیز دائماً در حال تغییر است. سفیدها، سیاه می‌شوند و سیاه‌ها، سفید می‌شوند. به همه‌ی ما القاء می‌شود که آن کار را انجام بده یا آن کار را انجام نده و در زندگی یک‌دفعه در سونامی مشکلات و سختی می‌اُفتیم. این درست است که بد است؛ ولی در این سختی من توانستم راهی را پیدا کنم و با دید و نگاه دیگری حرکت کنم. بعضی اوقات ظلمت و مشکلات راه را برای ما باز می‌کند و ما در آن سختی‌ها وقتی  که در حال خرد شدن زیر امواج هستیم موج‌سواری را یاد می‌گیریم. این را به‌طور کلی گفتیم، چونکه خیلی مهم است و می‌خواهم بگویم، با سختی‌ها آسانی است. سختی‌هایی که برای ما پیش می‌آید، لعنت خداوند نیستند، رحمت خداوند هستند. ما آن سختی‌ها را تحمل می‌کنیم تا به رحمت الهی دست پیدا کنیم. این‌قدر که به صنم و یاسمن می‌چسبد به خودش نمی‌چسبد، دکور خانه را عوض کنم، تلویزیون را عوض کنم، پرده‌ها را عوض کنم، همیشه دنبال این‌ها است و او نمی‌رسد که خودش را ببیند؛ ولی وقتی‌‌که آن ارتباط قطع شد او به درون خودش برگشت می‌کند و زمانی‌که برگشت کرد، جهان دیگری را می‌بیند.

نویسنده: همسفر اعظم رهجوی تغذیه سالم(شعبه کریمان)
رابط خبری: راهنمای تغذیه سالم همسفر فائزه
ویراستاری: همسفر اسماء رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون یکم)دبیر‌سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)نگهبان‌سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .