مبحث این سیدی مربوط به تاریخ ۱۳۸۸/۰۵/۳۱ است باعنوان «نبود روشنایی».
آقای مهندس فرمودند: ۱۴سال طول کشید تا وادیها نوشته شد. البته میشد همه آنها را در ۶ماه هم نوشت؛ ولی باید تجربههای زیادی میشد و مطالب بیشتری جمعآوری میشد تا مطالب کاملتر باشد. در ادامه فرمودند: جهانبینی مسئله بسیار مهمی است؛ پایه روان، یکی جهانبینی و دیگری فیزیولوژی است. روان؛ یعنی خلقوخوی انسان هم در صور آشکار و هم در صور پنهان. کنش و واکنش انسان در پندار، گفتار و کردار بیانگر روان هر شخص میباشد. شاگردی که حرمت استادش را نگه نمیدارد جهانبینیاش خراب است. فرزندی که به پدر و مادرش احترام نمیگذارد جهانبینیاش خراب است. انجام تمام کارهای ضد ارزشی؛ یعنی جهانبینی ضعیف است و قیافه انسان را زشت و کریه میسازد. وادی چهاردهم بسیار عظیم است و تمام خلقت را پوشش میدهد. محبت باعث جذب و به هم پیوستن میشود. عشق در تمام ذرات هستی دمیده شده است؛ حتی بین مولکولها هم وجود دارد. گرگی که به بچههایش عشق میورزد و حاضر است از جان خودش برای حفظ بچهاش بگذرد، این همان عشق و محبت است. انسان هم بهخاطر حفظ فرزندانش دست به هر کاری میزند و جان خودش را فدا میکند.
استاد میفرمایند: اگر پردهای بر روی روشنایی بکشیم و فکر کنیم که همه چیز سیاه است و اصلاً نور نباشد، دراینباره میتوان خیلی مطلب نوشت. یکی از مسائل مهم در این قضیه ناامیدی است. اگر ما یک مثلث را در نظر بگیریم که یک ضلع آن روشنایی، ضلع دیگر آن تاریکی و قاعده آن مسیر راه باشد؛ اگر ما در ظلمت باشیم از طریق قاعده مثلث میتوانیم به سمت ضلع دیگر؛ یعنی روشنایی برویم و بالعکس این هم هست. تاریکی از خودش وجودی ندارد؛ وقتی نور نباشد تاریکی است. هرجا که تاریک باشد با کشیدن کبریت نور میآید و تاریکی از بین میرود. ناامیدی هم همینطور است؛ وقتی امید نباشد ناامیدی پدیدار میشود. پس میبینید که ناامیدی سم است؛ اگر همهچیز را بر مبنای ظلمت بگیریم آن وقت به سمت ناامیدی میرویم. اگر خدا و اعتقادات را حذف کنیم؛ امید هم از بین میرود. کسی که امید داشته باشد دست به خودکشی نمیزند، به هیچ بیماری مبتلا نمیشود خصوصاً بیماریهای سایکوسوماتیک (روانتنی)؛ این بیماریها همه از بی اعتقادی و ناامیدی بهوجود میآید.
آقای مهندس در ادامه فرمودند: چهچیز در کنگره ما را دور هم جمع کرده است؟ چهچیز باعث میشود که شخصی هرچه دارد، میخواهد در راه کنگره بدهد؟ آیا چیزی جز محبت وجود دارد؟ وقتی محبت باشد امید هم هست. انسانی که از تشنگی درحال مرگ است اگر به او بگویند که دو ساعت دیگر آب میآید، بلافاصله از جایش حرکت میکند و امیدوار میشود. در ادامه بیان کردند: اگر بخواهیم حقیقت را بنویسیم، میتوانیم خیلی مطالب را نادیده بگیریم؛ بهخاطر همین میگوییم عشق و محبت عظیم است و میگوییم روشنایی عظیم است. باید با هم مشورت بکنیم که در سیستم محبت مشکلی ایجاد نشود. از قوه به فعل درآوردن بسیار سنگین و سخت است. اکثر چیزها در فکر وجود دارد؛ ولی عمل کردن به آن بسیار دشوار و سخت است؛ مثل یادگیری زبان اسپانیایی که در وجود هر انسانی نهاده شده است، ولی تا زمانی که نرود و آموزش نبیند یاد نمیگیرد؛ یعنی از قوه به فعل در نمیآید. البته در کنگره از قوه به فعل درآوردن خیلی سخت نیست؛ مثل درمان اعتیاد که بهصورت یک تفکر بود و بعد به صورت عملی انجام شد. آنچه که خداوند در کتب آسمانی گفته است را اگر همه ما به کار ببریم، در مدینه فاضله و در بهشت خواهیم بود. اگر فرامین الهی را اجرا کنیم در آرامش و آسایش بهسر میبریم. فرامین عبارتند از: قتل نکردن، دزدی نکردن، شهادت دروغ ندادن، به مال و ناموس دیگران طمع نداشتن، با ادب و خوش رفتار بودن، امانت دار بودن، اکرام یتیمان، انفاق، صلح بین مردم و غیره. همه اینها جزئی از جهانبینی است و در تمام کتب آسمانی وجود دارد.
نیروهای الهی و نیروهای منفی صفآرایی کردهاند. ما برای اینکه از ظلمت به سمت روشنایی برویم باید کلیدها را بیابیم؛ اما هر موضوع یا مشکل یک کلید یا یک راه حل دارد که باید راه حل خود آن را پیدا کنیم. اعتیاد مشکلی بود که کلید آن تا قبل از کنگره۶۰ پیدا نشده بود؛ ولی الآن کلیدش پیدا شد؛ الآن تعداد نمایندگیها روزبهروز زیادتر میشود و توانستیم دانشگاه کنگره را تأسیس کنیم. گاهی اوقات ما نمیخواهیم راه حل را پیدا کنیم؛ همینطور بدون تفکر کاری را انجام میدهیم؛ مثلاً تصمیم به گرفتن رژیم لاغری میکنیم و از راه حل درست پیروی نمیکنیم و مبتلا به هزار نوع بیماری و مرض میشویم.
بعد از پیدا کردن کلید و راه حل، مهم حرکت کردن و اقدام ما است. با حرکت راه پیدا میشود. اول همه چیز سیاه و تاریک است؛ ولی وقتی حرکت کردی همه چیز برای تو روشن و سفید میشود. اگر تفکر اهریمنی داشته باشی، از یک نقطه سیاه در یک صفحه سفید، به یک صفحه تماما سیاه خواهی رسید و اگر تفکر الهی داشته باشی برعکس، از یک نقطه سفید در یک صفحه سیاه به یک صفحه تماما سفید خواهی رسید. نقطه سفید در صفحه سیاه میتواند به جاهای دیگر انشعاب بدهد و آنها را تبدیل به صفحهای سفید بنماید؛ مانند فردی که وارد کنگره ۶۰ میشود و درمان میشود؛ سپس تبدیل به یک راهنما میشود و به دیگران هم کمک میکند تا آنها هم درمان شوند.
استاد فرمودند: زمانی میرسد که نگهداری یکسری مطالب از انتشار آن بهمراتب بهتر است؛ زیرا ممکن است با مطرح کردن آن مشکل ایجاد شود. بعضی از اطلاعات برای جامعه مضر است و باعث ایجاد تشویش و نگرانی میشود و ذهنها را پریشان میکند. در آخر فرمودند: گاهی اوقات سختی فراوانی برای ما بهوجود میآید و در مشکلات میافتیم؛ ولی سختیها باعث میشود که ما با دید و نگاه بهتری به زندگی نگاه کنیم. این باعث میشود که بتوانیم به راحتی از ظلمت و تاریکی بیرون بیاییم. انسانی که در زیر امواج خرد میشود، بهتر میتواند موجسواری را یاد بگیرد. گاهی مسائل پیرامون انسان باعث میشود که انسان خودش را نبیند؛ ولی اگر ارتباط او با مسائل پیرامونش قطع شود به درون خودش فرو میرود و جهانی دیگر را درمییابد.
برداشت از سیدی «نبود روشنایی» مهندس حسین دژاکام
نویسنده و رابط خبری: همسفر زهرا (م) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ویراستار: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1763