جلسه ششم از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ایمان به استادی راهنما همسفر بهاره، نگهبانی همسفر فهیمه و دبیری همسفر فروزان با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» روز سهشنبه ۲۹ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم بار دیگر توفیق حاصل شد که این جایگاه را تجربه کنم و در حضور شما عزیزان آموزش بگیرم از نگهبان، دبیر، ایجنت و مرزبانها ممنونم که این فرصت را به من دادند. دستور جلسه امروز رابطه یادگیری و معرکهگیری است که دو مقوله مقابل یکدیگر هستند. اگر در طبیعت نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم ۲ عنوانی که در تضاد با یکدیگر هستند در واقع معنا را بهتر منتقل میکنند. اکنون ببینیم یادگیری چیست؟ میتوان گفت یک رشته تحصیلی یا آموزش گرفتن باشد اما انسان از روزی که متولد میشود در حال آموزش دیدن است از حرف زدن، غذا خوردن، راه رفتن یا ارتباطات تا این که بزرگتر شده و یادگیریها، گستردهتر میشود و تنها به یک رشته یا آموزش خاص ختم نمیشود؛ ما همیشه در حال آموزش گرفتن هستیم که انتهایی ندارد و تا بینهایت میتوان آموزش گرفت و اینگونه نیست که بگوییم به این سن رسیدهام و یادگیری برای من تمام شده است. برای یادگیری و آموزش، مثلث دانایی باید به تعادل برسد که همان تفکر، تجربه و آموزش است.
حال در رابطه با معرکهگیری و ارتباط آن با یادگیری باید بگویم، معرکهگیری زمانی رخ میدهد که کار نادرست و اشتباه انجام دادهام و وظیفهای که به عهده من بوده را نادیده گرفتهام پس وارد معرکهگیری میشوم که دلیل آن را میتوان یکسری ناخالصیها در درون انسان دانست. همانطور که میدانیم انسان از خالصی و ناخالصیها، ارزش و ضدارزشها تشکیل شده است درواقع مانند یین و یانگ میماند؛ وقتی خالصیها به حد بالاتری میرسد، ناخالصیها پایینتر میرود و کمرنگ میشود و برعکس زمانی که درون من ترس، ناامیدی، منیت و هرگونه ناخالصی وجود دارد از مسیر اصلی خود خارج میشوم و به سمت معرکهگیری میروم اگر بخواهم مثال ملموستری بگویم؛ زمانی که در خانه هستم و وسیلهای میشکند، دنبال مقصر میگردم که این وسیله را چه کسی در این مکان گذاشته است، نمیگویم چرا خودم ندیدم و به خود رجوع نمیکنم، میخواهم گناه خود را بپوشانم پس دیگران را مقصر میدانم و پشت آنها پنهان میشوم که در مسائل آموزشی بسیار این اتفاق میافتد.
انسانها دوست دارند همیشه هرچیزی به راحتترین شکل ممکن برایشان اتفاق بیفتد، مشقت و سختی را نمیخواهند پشت سر بگذارند در مکانهایی که قرار میگیریم و سخت میشود زمانی که وارد کنگره میشویم و به عنوان یک تازه وارد به ما گفته میشود، سیدی بنویسید که خیلی برای من سخت بود و با همه آن سختیها اولین سیدی که نوشتم به عنوان یک خاطره برایم ثبت شده است که اول آن را چکنویس سپس پاکنویس کردم و با استرس تحویل دادم در واقع آن زمان انسان مقاومت میکند و ذهن انسان او را بازی میدهد که مگر تو مصرفکننده هستی؟ چرا تو باید این همه بنویسی؟ گاهی اوقات نیروی منفی غالب میشود و ما را از مسیر خارج میکند، بهانهها زیاد میشود تا حدی که از راهنما گله میکنیم که چرا من را درک نمیکند و همه این صحبتها بخاطر این است که کار اشتباه خود را توجیه کنیم و نخواهیم وارد مرحله سختی بشویم پس معرکهگیری آغاز میشود در این زمان آموزش متوقف میگردد که نیروی منفی هم خواستار همین موضوع است تا روند رشد دانایی متوقف گردد و من را تحت سلطه خود بگیرد برای اینکه در مسیر آموزشی پیش بروم و پیشرفت کنم باید سعی کنم از حاشیه به دور باشم، آنچه را که هست بپذیرم و به حرف راهنما گوش فرا دهم زیرا از خیرخواهی او است و بایستی تشخیص بدهم جنس چیزی که سمت من میآید چیست، نباید از هدف و مسیر اصلی دور شوم. امیدوارم تمام مطالبی که در سیدیها و آموزشها است را بتوانیم برای خود کاربردی کنیم و حال ما روز به روز بهتر شود.
گرفتن گل ۴۰سی دی:
تایپ: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سوفیا رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر طاهره (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
173