جهانبینی بر پایه تفکرات انسان است. جهانبینی و فیزیولوژی بر پایه روان است و روان خلقوخوی انسان است که هم در صورآشکار و هم در صورپنهان است. حال؛ چرا هم در آشکار و هم در پنهان؟ چون ممکن است فردی در ظاهر معقول و عالی به نظر بیاید؛ ولی در صورپنهان یک قاتل زنجیرهای باشد، یا در ظاهر آراسته؛ ولی در باطن چیز دیگری باشد. کنش و واکنش انسان در (پندار، گفتار و کردار) بیانگر روان او است. جهانبینی در تمامی موارد وجود دارد و هدف وجود پیامبران آموزش جهانبینی به انسانها بوده است. وادیهایی هم که در کنگره در کتاب آمدهاند همه به جهت آموزش جهانبینی است.
اگر کسی در تاریکی مطلق باشد و فکر کند همه چیز برمبنای سیاهی است که بعضی انسانها گرفتار این مسئله میشوند، اینجا یکی از مسائل مهمی که اتفاق میافتد، ناامیدی است. همیشه هم ظلمت وجود دارد و هم روشنایی؛ اگر یک مثلث در نظر بگیریم که یک ضلع آن روشنایی و یک ضلع آن تاریکی و قاعده آن مسیر راه باشد، ما میتوانیم هم از روشنایی به طرف تاریکی برویم و هم از تاریکی به طرف روشنایی برویم. تاریکی از خودش وجودی ندارد وقتی نور نباشد تاریکی است. ما اگر در تاریکی مطلق باشیم و یک کبریت روشن کنیم، نوری به وجود میآید؛ پس نباید ناامید باشیم. ناامیدی بدترین سم است و باعث نابودی و بسیاری امراض در بدن انسان میشود. وقتی محبت باشد امید هم بهوجود میآید.
اگر انسان بخواهد چیزی را از فکر به عمل درآورد خیلی سخت است، از قوه به فعل درآوردن خودش یک هنر است. انسانها در گذشته برایشان مشکل بود که چیزی را از قوه به فعل تبدیل کنند؛ مانند راهاندازی یک شغل که برایشان سخت بود. اگر انسانها فرامینی که در کتابهای آسمانی گفته شده به کار بگیرند به مشکلات برخورد نمیکنند و همه در آسایش و آرامش هستند و گویی در بهشت هستند. فرامین الهی همان دوری از ضد ارزشها و رفتن به طرف ارزشها است. مثلاً: دروغ نگو، تجسس نکن، غیبت نکن، مسخره نکن و.... کتاب آسمانی همان جهانبینی است که به ما گفته شده است. نیروهای مثبت و منفی در کل سیستم وجود دارند. برای هر مشکلی که به وجود می آید یک کلید و راهحل نیز است. مثل اعتیاد که کلید داشت و کلید آن به دست کنگره۶۰ و متد DST پیدا شد و هنوز برای جهان و حتی کشور خودمان نیز مجهول است و در سالهای آینده مشخص خواهد شد.
برای هر کاری اول باید راه حل را پیدا کرد بعد کار را انجام داد و این مسئله خیلی مهمی است، مثل دوست پیدا کردن، مهاجرت کردن، درسخواندن، لاغر شدن و .... برای پیدا کردن راه باید اول حرکت کرد تا راه پیدا شود ما میتوانیم از ظلمت به روشنایی یا بالعکس از روشنایی به ظلمت برسیم. بعضی اطلاعات و معلومات هستند که برای جامعه مضر هستند و در انسان تردید ایجاد میکنند و بهتر است انتشار پیدا نکنند. مثل مسائل ماوراءالطبیعه یا انرژی درمانی که آموزش میدهند و اینها خطرات زیادی دارند؛ چون برای این کار دانش و تجربه لازم را باید کسب کرد. مانند عرفایی که با ریاضت به چیزهایی رسیدهاند؛ ولی برای انسانهای معمولی مشکلات زیادی به وجود میآورند.
گاهی اوقات برای انسان مشکلات و سختیهای زیادی پیش میآید؛ ولی در آن سختی انسان چیزهای زیادی یاد میگیرد. گاهی انسان آنچنان درگیر مادیات میشود که دیگر خودش را نمیبیند؛ ولی اگر ارتباطش با آنها قطع شود به درون خودش برمیگردد و آن موقع جهان دیگری را میبیند. سختیهایی که برای انسان پیش میآید لعنت خداوند نیست آنها رحمت خداوند است و ما باید سختیها را تحمل کنیم تا به رحمت الهی دست پیدا کنیم.
رابطخبری: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
عکاسخبری: همسفر فاطمه رهجوی همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
72